شاهین
شاهین، پرندهای است شکاری از تیره بازها.
ضربالمثلویرایش
- «صید ملخ شیوه شهباز نیست» خواجوی کرمانی
- «گنجشک با باز پرید افتاد و ماتحتش درید.»
- «کبوتر با کبوتر باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
شاهین در اشعار فارسیویرایش
- «باز هم باز بود ورچه که او بسته بود// صولت بازی از باز فکندن نتوان»
- «برون ز کنج قناعت منه تو پای طلب// که مرغ خانگی ایمن بود ز چنگل باز»
- «بسان بازم کش بداری اندر بند// شکار پیش تو آرد چو بازیابد پر»
- «به موبد چنان گفت دهقان سغد// که برناید از خانه باز جغد»
- «چنان به یک ره میزان عدل شد طیار// که میل سوی کبوتر نمی کند شاهین»
- «دلم ربود بدان زلف همچو چنگل باز// تو هیچ باز شنیدی که دل شکار کند»
- «دم عقرب بتابید از سر کوه// چنان چون چشم شاهین از نشیمن»
- «زآهنین چنگال شاهین غمت// رخنه رخنهست اندرون من چو دام»
- «فرود آمد یکی شاهین به شبگیر// تذرو نازنین را کرد نخجیر»
- «کار خرد ضربت این ساز نیست// صید ملخ شیوه شهباز نیست»
- «کجا گشت شاهین او صیدگیر// ز شاهین گردون برآرد نفیر»
پیوند به بیرونویرایش
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |