گرگ
گونه ای از سگسانان
گرگ، پستانداری گوشتخوار از خانواده سگسانان.
- «از این جهت شیری از جنگل ایشان را خواهد کشت و گرگ بیابان ایشان را تاراج خواهد کرد و پلنگ بر شهرهای ایشان به کمین خواهد نشست و هرکه از آنها بیرون رود دریده خواهد شد زیرا که تقصیرهای ایشان بسیار و ارتدادهای ایشان عظیم است.»
- انجیل عهد عتیق، کتاب ارمیاء، ۵، ۶
- «اسبان ایشان از پلنگها چالاکتر و از گرگان شب تیزروترند و سواران ایشان جست و خیز میکنند.»
- انجیل عهد عتیق، حبقوق نبی - ۱، ۸
- «گرسنگی، گرگ را از جنگل بیرون میکند.»که باعث میشودحیوانی درنده وخونخوارباشد
- «از دهن گرگ گوشت کشیدن.»
- «از گیر گرگ دررفت، گیر کفتار افتاد.»
- «با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن.»
- «برای گرگ دنبه بردن و برای میش ضجه زدن.»
- «داشتند کتاب مقدس را برای گرگ میخواندند، گفت: عجله کنید که گله رفت.» ضربالمثل ارمنی
- «گرگ پیر مضحکه سگان است.» ضربالمثل آلمانی
- «گرگ در لباس میش.»
- «گرگ دهنآلوده و یوسف ندریده.»
- «گرگ را گرفتند پندش دهند، گفت: سرم دهید گله رفت»
- «گرگ که پیر شد، رقاص شغال میشود.»
- «گرگ و پوستین دوزی؟»
- «گرگ و میش باهم آبخوردن.»
- «میراث گرگ نصیب کفتار میشود.»
- «میش بخوره پیشواز گرگ میره.»
گرگ در شعر فارسی
ویرایش- «اگر زمانه به گرگی دهد زمام امور// بر او زبهر سلامت سلام باید کرد»
- «تو نشنیدی آن داستان شغال// که زد با یکی پیرگرگ همال// که سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد ونگ وی کم شود»
- «عاقبت گرگزاده گرگ شود// گرچه با آدمی بزرگ شود»
- «مارا به رخت وچوب شبانی فریفته است// این گرگ سالهاست که با گله آشناست»
- «نگفتم زلف تو دزد است از کیدش مباش ایمن// به مرگ گله راضی شو چو گرگی را شبان کردی»
- «یکی بچه گرگ میپرورید// چو پرورده شد، خواجه را بردرید»
پیوند به بیرون
ویرایش
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |