شانس
شانس، اقبال یا فرصت همان بخت است. چه بد باشد یا خوب. آنچه بعنوان شانس رخ میدهد خارج از کنترل فرد است و بدون توجه به اراده، قصد، یا نتیجه مورد نظر است. دیدگاه فرهنگها نسبت به شانس از احتمال و تصادف تا ایمان و خرافه متفاوت است. برای نمونه، رومیان برای تجسم شانس به الهه فورتونا معتقد بودند.بخت و شانس از واژههایی است که گاهی در بین مردم استعمال میشود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد.
گفتاوردها
ویرایش- « هرگز دست از تلاش و کوشش برندارید چرا که با گذشت زمان شانس به شما روی خواهد آورد. »
- هریت بیچر استاو
- « شانس به سراغ ذهنهای آماده میرود.»
- « شانس٬ با نشستن در یک گوشه و انتظار کشیدن، به سراغ آدم نمیآید؛ بلکه آن را باید با حرکت و استقبال از خطر به دست آورد.»
- «من هنوز موجبی برای نومیدی نیافتهام. هر کس که ارادهای نیرومند نگاه داشته و خود را بدان پرورش داده است و در عین حال نظری وسیع دارد، او بیش از همیشه شانس خواهد داشت.»
- فریدریش نیچه - اراده معطوف به قدرت
- « آدمهایی که در عمرشان از پس حل کردن چیزی برآمده بودند معمولاً پشتکار زیاد داشتند و کمی هم خوششانسی. اگر به اندازهٔ کافی پافشاری میکردی معمولاً شانس هم بهدنبالش میآمد. خیلی از آدمها نمیتوانند منتظر شانس بمانند، پس تسلیم میشوند.»
- « انقلاب ما مرا مجبور کرد تا نیروی عظیم این اصل مسلّم، که تاریخ قصه است، را احساس نمایم و متقاعد شدهام که شانس و توطئه چینی قهرمانان بیشتری بوجود آوردهاند؛ تا فضیلت و نبوغ.»
- « آزادی چیزی جز شانسی برای بهتر بودن نیست.»
- « آخار سویا گئدسه، آخار سولار قورویار: آدم بد شانس اگر به آبهای روان برود آنها هم خشک میشوند.»
- « شلوار پولدارها از جلو پاره میشود اما شلوار فقرا از پشت: به این معنا که همان طور که کسی که شلوارش از قسمت جلو پاره شده است میتواند دستش را روی پارگی شلوارش بگیرد و آن را پنهان کند برای ثروتمندان این امکان فراهم است که عیب های خود را بپوشانند تا کسی از آنها باخبر نشود اما اگر آدم بدبخت و بیچاره ای از روی بد شانسی عیبی در کارش پیش بیاید وقتی که بخواهد آن عیب را بپوشاند شرایط طوری دست به دست هم میدهد که اگر بخواهد آن عیب را از دیگران مخفی کند کوشش های او بدتر توجه منفی اطرافیان و کنجکاوی آنها را جلب میکند. مترادف این ضرب المثل، ضرب المثل دیگری است که میگوید: شانس کچل یا برف است یا باران(کنایه از بدشانسی آدم های بدبخت و بیچاره است به این معنا که اگر طرف شانس داشت که سهم او از وراثت کچلی نمیشد).»
- ضربالمثل ایلامی
- « ازدواج از این جهت محبوبیت دارد که حداکثر وسوسه را با حداکثر شانس در میآمیزد.»
- « بنا بر آمار، احتمالِ حضورِ هر یک از ما در جهانِ هستی، آن چنان اندک است، که بی تردید تنها حقیقتِ شگفت انگیز و نابِ این جهان ارضایمان خواهد کرد. ما بر خلافِ احتمالاتِ شگفت انگیز علمِ وراثت که جایگزینهای بی شماری را به طور نامحدود - سوای از شانس - ممکن بود به جای ما بنشاند، زنده هستیم.»
- «افرادی هستند که نور چشمی شانس و اقبالند و هر وقت سقوط میکنند مانند گربه روی دو پا بر زمین مینشینند.»
- پییر دو کوبرتن
- «منشی: دیروز ۱۱۰ به یکی که کیفش را دزدیده بودن گفت: شانس آوردی که خودت توریت نشد یا خودت را ندزدیدن. دکتر سپید بخت: آره ما ایرانیها همیشه در حال شانس آوردنیم..»
- « ويليام : آره ، اگه بجنگيد ممكنه بميريد ، يا فرار كنيد و زنده بمونيد ، حداقل براي يه مدتي ... و توي تختاتون بميريد . سالها بعد از الان ، تمام روزا مي خوايد از اون روز بيايد ، براي يه شانس ، فقط يه شانس ، كه برگرديد اينجا و به دشمنامون بگيد اونا مي تونن زندگي ما رو بگيرن ، اما اونا هرگز نمي تونن بگيرن ... آزادي ما رو !»
- «من دور نشدم؛ و برنگشتهام. فیلم امتیاز نهایی (۲۰۰۵) فیلمی دربارهٔ شانس بود و فیلم خوششانسی هم برای من بود. آن را مثل بقیهٔ فیلمهایم ساختم، و واقعاً خوب از کار درآمد. به یک روز بارانی احتیاج داشتم و روز بارانی پیش آمد. به روز آفتابی احتیاج داشتم و آفتاب شد. کیت وینسلت در آخرین لحظه جدا شد چون میخواست با خانوادهاش باشد بعد از اعلام این موضوع در عرض دو روز اسکارلت جوهانسون در دسترس بود. من فقط نتوانستم این فیلم را خرابش کنم، دشواریهای ساختن فیلم اصلاً قابل ملاحظه نبود.»
- « لعنتی، مرگ همهجا حاضر بود. انسان، پرنده، چرنده، خرنده، جونده، حشرات، ماهیها، هیچکدام شانسی ندارند. از حالا آخر بازی معلوم است.»
- « ربطی به این نداشت که چقدر خوب یا باهوشی. همه چیز آشوب و شانس بود و هر که غیر از این فکر می کرد ابله بود.»
- « رویهمرفته در زندگیام نمایش بدی نداشتم. شبها در خیابان نخوابیده بودم. البته کلی آدم خوب بودند که در خیابانها میخوابیدند. آنها احمق نبودند فقط بهدرد نیازهای تشکیلات زمانه نمیخوردند. نیازهایی که مدام تغییر میکردند. این توطئه شومی بود. اگر قادر بودی شبها در رختخواب خودت بخوابی خودش پیروزی پرارزشی بود بر قدرتها. من خوششانس بودم، ولی بعضی از حرکتهایی که کردم، خیلی هم بدون فکر نبودند. رویهمرفته دنیای واقعاً وحشتناکی بود و بعضی وقتها دلم برای تمام آدمهایی که درش زندگی میکردند میسوخت.»
- « دنیاهای دیگه شاید اینقدر شانس نداشته باشن»