کیهان: ادیسهای فضازمانی فصل ۱ قسمت ۴
کیهان: ادیسهای فضازمانی یک مستند علمی سریالی، محصول ۲۰۱۴ آمریکا میباشد.
- مجری نیل دگراس تایسون.
گفتاوردها
ویرایش- دیدهها رو نباید باور کرد
- حسهای ما میتونن گولمون بزنن
- حتی ستارهها هم. اون چیزی که نشون میدن نیستن
- کیهان، همونطور که علم نشون داده
- قوی تر از اون چیزیه که. ما تاحالا تصور کردیم
- نور، زمان، فضا، گرانش
- دست به دست هم واقعیت رو بوجود آوردند
- چیزی که. از تجربه بشر فراتره
- این جاییست که ما میخواهیم بریم
- بامن بیاین
- در سال، در شبی مثل امشب
- اخترشناسی به نام ویلیام هرشل با پسرش جان
- تو ساحل قدم میزد
- هرشل اولین کسی بود که
- به آبهای عمیق تره. اقیانوس کیهان نگاه کرد
- اینجا جادویی که
- نور با زمان انجام میده رو دید
- ... پدر
- به روح اعتقاد داری؟
- بله پسرم
- ج.. جدا؟
- فکر نمیکردم
- اوه، نه، نه از نوع روحی که آدما بهش اعتقاد دارن
- نه... نه اصلا
- بالا رو نگاه کن پسرم
- و آسمون پر از روح رو ببین
- ستاره ها؟ پدر
- متوجه نمیشم
- هر ستاره یک خورشیده. به بزرگی و روشنی خورشید خودمون
- فقط تصور کن چقدر دورتر از خودمون خورشیدو باید ببری
- تا به کم نوری و کوچکی یک ستاره بشه
- ... سرعت نور ستارهها خیلی زیاده
- ... سریعتر از هر چیزی
- اما نه در حد بینهایت سریع
- زمان میبره تا. نورشون به ما برسه
- برای نور ستارههای نزدیک. سالها طول میکشه
- برای بقیه، قرنها
- بعضی ستارهها اونقدر دورن که
- نورشون میلیونها سال. طول میکشه تا به زمین برسه
- نور بعضی ستارهها زمانی به اینجا میرسه که
- قبلا مردن
- برای اون ستارهها. ما فقط روحشونو میبینیم
- ما نورشونو میبینیم
- اما اجسادشون خیلی خیلی وقت پیش از بین رفته
- جان، من گذشته رو دیدم
- بیشتر از هر کسی قبل از خودم
- میلیونها سال قبل رو
- ویلیام هرشل اولین کسی بود که فهمید
- یک تلسکوپ. یک ماشین زمانه
- ما نمیتونیم به آسمان نگاه کنیم
- بدون اینکه گذشته رو ببینیم
- نور در یک ثانیه، سیصد هزار کیلومتر رو طی میکنه
- یا به عبارتی مایل
- این تقریبا به اندازه. فاصله بین زمین و ماهه
- پس ماه تقریبا. یک ثانیه-نوری دوره
- دفه بعدی که، شما به ماه نگاه میکنید
- شما یک ثانیه. به گذشته نگاه میکنید
- ... خورشید
- در حقیقت اونجا نیست
- در واقع دو دقیقه دیگه
- در بالای خط افق قرار میگیره
- طلوع خورشید یک توهمه
- اتمسفر زمین اشعه خورشید وارده به جو رو خم میکنه
- مثل یک لنز. یا یک لیوان آب
- پس ما تصویر منعکس شده خورشید رو ... در بالای خط افق میبینیم
- قبل ازینکه خود خورشید. به اون نقطه برسه
- خورشید پشت سر من یک سرابه
- چیزی بیشتر از یک تصویر موهوم نیست
- یک تصویر که تو یک روز گرم
- در انتهای یک جاده بیابونی قرار میگیره
- نور خورشید تقریبا دقیقه، طول میکشه تا به زمین برسه
- پس خورشید دقیقه-نوری دوره
- از زمین، ما فقط میتونیم خورشید رو
- طوری که دقیقه پیش بوده، ببینیم
- و یک چیز دیگه
- در واقع خورشید اصلا "طلوع" نمیکنه
- زمین میچرخه. و ما با زمین میچرخیم
- ممکنه اینطور به نظر نیاد، اما دقیقا در همین لحظه
- من دارم سریع تر از، یک هواپیمای جت حرکت میکنم
- و همینطور شما. و هرکسی روی کره زمین
- وقتی من روی کره زمینم
- ... اون افق
- در واقع اصلا وجود نداره
- هیچ خطی وجود نداره
- خط افق یک توهم دیگس
- فاصله بین زمین
- و بیرونی ترین سیاره، نپتون
- همینطور که بدور خورشید میگردن. تغییر میکنه
- بطور میانگین چهار ساعت-نوری
- پس برای ما روی زمین
- نپتونی که میبینیم همیشه ... نپتون چهار ساعت گذشته است
- چهار ساعت-نوری
- اما فواصل بین سیارهها
- ... حتی دورترینشون
- مثل قدمهای یک نوزادند در مقایسه با مقیاسهای بزرگتر
- ستارهها و کهکشانها
- به محظ اینکه حوالی خورشید (منظومه شمسی) را، ترک میکنیم
- باید مقیاس اندازهگیری فواصل رو
- از ساعت-نوری به سال-نوری تغییر بدیم
- یک سال-نوری. معیار اندازهگیری فاصله در کیهان است
- یک سال-نوری تقریبا برابر است با، ده تریلیون کیلومتر
- یا تقریبا شش تریلیون مایل
- سال-نوری یک مقیاس اندازهگیری است. درست مثل متر و مایل
- یک سال-نوری برابره با. فاصلهای که نور در یک سال طی میکنه
- نزدیکترین ستاره به خورشید، پراکسما سنچیوری
- کمی بیشتر از چهار سال-نوری. از زمین فاصله داره
- چهار سال-نوری چقدر دوره؟
- ویجر، سفینه فضایی ناسا
- با سرعتی بیشتر از کیلومتر در ساعت حرکت میکنه
- حتی با این سرعت فضایی بیشتر از سال
- ویجر طول میکشه تا. به نزدیک ترین ستاره برسه
- و ستارههای خوشه پروین
- سال-نوری دورند
- سفینه خیالی
- دارای قابلیتی خارق العاده است
- درواقع، قابلیتی خاص
- این قابلیت برای ما ممکن میکنه که ببینیم
- وقتی نور از یک ستاره یا کهکشان خیلی دور صاتع میشه
- در سفر طولانیش به سمت زمین. چه اتفاقی می افته
- وقتی نوری از خوشه پروین صاتع شد، تقریبا چهارصد سال پیش
- گالیله داشت برای اولین بار، به درون یک تلسکوپ نگاه میکرد
- چند سال بعد، او تلاش کرد، تا سرعت نور رو اندازهگیری کنه
- اما نتونست
- او نقشه خیلی هوشمندانهای داشت اما تکنولوژی اون زمان
- به اندازه کافی خوب نبود برای اندازهگیری سرعت
- اجسامی که باسرعت نور حرکت میکنند
- وقتی ما از زمین به، سحابی خرچنگ نگاه میکنیم
- درواقع ما داریم به زمانی. در گذشته نگاه میکنیم
- سحابی خرچنگ، زمانی ستارهٔ بزرگی بود
- ده برابر جرم خورشید
- تا اینکه منفجر شد و. به یک سوپرنوا تبدیل شد
- حال در قلبش یک پلسار قرار دارد
- یک ستاره درحال سقوط، به اندازه یک شهر
- که بار در ثانیه میچرخه
- مغناطیسی چرخان این پلسار داره
- به الکترونهای اطرافش ظربه وارد میکند
- و شتابی تقریبا برابر با. سرعت نور به اونها میده
- الکترونها با نوری آبی میدرخشن که پیچههای گاز اطراف رو روشن میکنه
- سحابی خرچنگ
- سال-نوری از زمین فاصله داره
- بعضی بر این باورند که
- سال-نوری برابره با. عمر کل جهان هستی
- اما اگر جهان فقط، سال-نوری عمر داشت
- چگونه ما میتوانستیم نور هرچیزی که دورتر از
- سحابی خرچنگ است رو ببینیم؟
- نمیتونستیم
- در این صورت زمان کافی برای نور وجود نداشت
- تا به زمین برسه از هرچیزی که دورتر
- از سال-نوری. تا زمین فاصله داره
- این فقط زمان کافی برای نوریه که
- در قسمت کوچکی از. کهکشان راه شیری ما قرار داره
- برای باور جهانی
- به جوانیه، شش یا هفت هزار سال
- باید نور قسمت اعظمی از، کهکشان راه شیری دیده نمیشد
- از نور صد میلیون کهکشان دیگه
- که در جهان بصری وجود داره بگذریم
- مرکز همین کهکشان خودمون
- تقریبا سال-نوری. از زمین فاصله داره
- نور تابیده شده از مرکز کهکشان راه شیری
- که امروز میبینیم ... وقتی صاتع شد که
- اجداد ما درحال پیدا کردن راهی برای
- ... مغلوب ساختن مرگ
- از راه هنر
- با تاثیر گذاشتن روی کسایی که، سالها بعد از اینکه اونها رفتن، میان
- نور کهکشان سومبررو، که امروز ما میبینیم
- سی میلیون ساله س
- اجداد ما روی درختها زندگی میکردن
- وقتی این نور صاتع شد
- آنها تقریبا کیلو وزن. و دمهای دراز داشتن
- اما هنوز سی میلیون سال-نوری
- حیاط پشتی کیهان ماست
- اون کهکشان قسمتی، از خوشه کماست
- که میلیون سال-نوری دوره
- تو زمین چه اتفاقی داشت میافتاد
- وقتی نوری که دارین میبینبن سفرشو به سمت زمین شروع کرد؟
- نه قاره آشنا ای. نه اقیانوس یا رودخانهای
- اجداد دورمون داشتند آب رو به مقصد. خشکی ترک میکردن
- نور خیلی پیریه
- اما حتی نزدیکه به. پیرترین نوری که میتونیم ببینیم نیست
- پیرترین نور خیلی ضعیفه
- یک روح رنگ پریده در شب
- اون لکه قرمز درون دایره رو میبینید؟
- اون یکی از پیرترین کهکشان هاییه. که ما تا به حال دیدیم
- شما دارید به نور یک ستارهٔ. میلیارد ساله نگاه میکنید
- که توسط تلسکوپ هابل. گرفته شده
- که از اولین نسل ستارهها میاد
- اون زمان چه اتفاقی داشت روی زمین میافتاد؟
- هیچ اتفاقی
- هیچ زمینی وجود نداشت، نه خورشیدی، نه کهکشان راه شیری ای
- اینها چهار میلیارد سال بیشتر عمر ندارند
- وقتی ما سعی کنیم حتی عمیقتر تو، جهان هستی نگاه کنیم
- به چیزی میرسیم که ... انتهای فضا به نظر میرسه
- ... اما در واقع
- آغازه زمانه
- زمین مارو به سمت خودش میکشه
- زندگی ما یه مبارزه بی امان. با نیروی گرانشه
- این دختر کوچولو داره تمام تلاششو میکنه
- تا از چاه جاذبه بیرون بیاد
- از اولین تلاشهامون برای ایستادن، تا آخرین نفسهامون
- داریم تلاش میکنیم که. به کشش زمین غلبه کنیم
- ما در یک میدان نیرو به دنیا میایم، زندگی میکنیم و میمیریم
- چیزی که خودش به اندازه جهان هستی عمر داره
- اما عمرش چقدره؟
- برای تجسم عمر. میلیارد سالهٔ جهان
- ما تمام عمر کیهان رو
- در یک سال تقویمی فشرده کردیم
- نیمه شبه دسامبر. همین حال حاضره
- و اول ژانویه. آغازه زمانه
- اون مه درخشان رو میبینید؟
- تابشی بازمانده از بیگ بنگه
- انفجاری که. میلیارد سال پیش
- جهان رو بوجود آورد
- الان، ما روی اولین لبهٔ. شناخت فضا و زمان هستیم
- اما چه اتفاقی داشت قبل از بیگ بنگ میافتاد؟
- هیچکس نمیدونه
- هیچ شواهدی از قبل. از اون موقع باقی نمونده
- ما چند ایده احمقانه داریم
- درمورد اینکه جهان هستی از کجا اومده
- چیزی که به موقش درموردش صحبت میکنیم
- ما کجای جهانیم؟
- دقیقا در مرکز
- در جهان بصری. همه میخوان احساس خاص بودن کنن
- مهم نیست تو چه کهکشانی زندگی کنی
- وقتی به جهان هستی نگاه کنی خودت رو در مرکز
- کیهان میبینی
- اما این فقط یک توهمه
- در واقعیت، هیچ مرکزی وجود نداره
- و افق کیهانی دیگه معنا پیدا نمیکنه
- مثل افق دریا
- اینو وقتی میفهمی که سرعت بینهایت نوری داشته باشی
- تو جهانی که ابتدای از نظر زمان داره
- چند صد میلیون سال بعد از بیگ بنگ
- ابرهای وسیعی از هیدروژن و هلیوم
- به شکل اولین ستارهها و کهکشانها متراکم شدن
- با این منابع جدید نور
- سالهای طولانی تاریکی جهان به پایان رسید
- همانطور که جهان به پخش شدن ادامه میداد
- تکامل کیهانی در مقیاسهای بزرگتر آشکار شد
- وقتی نسل اول ستارهها مردن
- آنها عناصر مهمتری رو، در فضا کاشتن
- ممکن کردن فرم سیارهها
- و در نهایت، زندگی
- ماده و انرژی در بیگ بنگ شکل گرفتن
- اما این همش نیست
- فضا و زمان هم بوجود اومد
- و همه نیروهایی که مواد رو بهم متصل میکنه
- مثل گرانش
- اسحاق نیوتون قانون ریاضی ای رو کشف کرد
- که توضیح میده گرانش چطور کار میکنه
- با این قانون، تونست. حرکات سیارهها رو توجیه کنه
- بیشتر از صد سال بعد
- ویلیام هرشل فهمید که. گرانش کارهای بیشتری هم میتونه انجام بده
- جان، میتونی یک راز رو نگه داری؟
- بله پدر
- من یه کشفی کردم که. تا به حال به کسی نگفتم
- نیروی گرانشی که ... مارو روی زمین نگه میداره
- همون نیروی گرانشی که نیوتون نشون داد
- ... سیاره هارو توی مدارشون نگه میداره
- من کشف کردم که
- درمورد ستارههای دور هم صدق میکنه
- پدر... شما اینو از کجا میدونید؟
- میتونی صورت فلکی شیر رو پیدا کنی؟
- اوناهاش
- آفرین
- حالا میتونی ستارهای که
- سر شیر رو به بدنش وصل میکنه رو پیدا کنی؟
- اون یکی
- اون ستاره در واقعیت دوتا ستارس
- اونقدر بهم نزدیکن که. به نظر یکی میان
- من از خیلی وقت پیش ازین که تو
- بدنیا بیای با تلسکوپم نگاشون میکردم
- اونا خیلی آروم به دورهم میرقصن
- آروم تر از هر سیارهای که. بدور خورشید میچرخه
- خیلی از ستارههایی که، امشب میبینیم
- احتمالا اکثرشون
- با ستارهٔ نامرعی ای میرقصن
- نیروی گرانش. تمام آسمان رو کنترل میکنه
- یک قرن قبل
- اسحاق نیوتون نیز نظرش به
- فقدان یک مکانیسم برای گرانش جلب شد
- چطور اجسام دور از هم که بینشون فضای خالیه
- میتونن به روی هم تاثیر بگذارن بدون هیچ لمسی؟
- "این "کنش در فاصله اسمی که نیوتون به رویش گذاشت) گیچش کرد)
- در قرن نوزدهم مایکل فرودی کشف کرد که
- ما با میدانهای نیروی نامرعی احاطه شدیم
- این نشون داد که گرانش چطور کار میکنه
- سیب و زمین هم دیگر رو لمس نمیکنن
- اما میدان بینشون چرا
- او این میدانهارو به شکله خطوط نیروی گرانش تصور کرد
- ... که از هر جسم بزرگی به سمت فضا تابیده میشه
- زمین، ماه، خورشید، هرچیزی
- جواب سوالی که نیوتون رو
- گیج کرده بود اینجا بود
- در سال، جیمز کلرک مکسول ایده فرودی در مورد
- میدانهای الکتریکی و مغناطیسی رو
- به قوانین ریاضی ترجمه کرد
- او کشف کرد که این میدانها. بصورت امواج در فضا حرکت میکنن
- وقتی سرعت این امواج رو محاسبه کرد
- سرعت نور محاسبه شد
- ما شروع کردیم به کشف ریسمانهای
- پردهٔ نقش دار آسمان
- اما ما هنوز توانایی درک طرح غنی ای که
- زمان، نور، فضا. و گرانش بافته بودن، رو نداشتیم
- وقتی آلبرت انیشتن در برلین
- برروی تئوری گرانش کار میکرد
- تصویر این سه مرد رو. در ذهن خودش داشت
- میدونست که بر روی. شانههای اونها ایستاده
- سالها قبل، وقتی نوجوان بود چیزی به ذهنش رسید
- که مثل یک زلزله بود
- این اتفاق در یک روز تابستان
- در ایتالیا. وقتی درحال رویاپردازیهای روزانه بود رخ داد
- در تابستان سال
- پدر انیشتن در آلمان ورشکست شد
- و خانواده انیشتن به اینجا. یعنی شمال ایتالیا نقل مکان کردن
- انیشتن جوان عاشق دور زدن دراین خیابانها
- و آزاد کردن ذهنش برای گشتن و دیدن بود
- یه چیزی اینجا هست که. زمان رو بیمعنی میکنه
- هیچ چیز اینجا از موقعی که
- انیشتن اینجا رویاپردازی میکرد. عوض نشده
- یک روز انیشتن شروع کرد به فکر کردن در مورد نور
- و اینکه نور چقدر سریع حرکت میکنه
- تو زندگی روزمره ما همیشه سرعت یک جسم متحرک رو
- نسبت به یک چیز دیگه مقایسه میکنیم
- چیزی که. به نظر حرکت نمیکنه
- چیزی در کیهان که. در حرکت نیست
- برای مثال، من تقریبا، باسرعت ده کیلومتر در ساعت حرکت میکنم
- نسبت جسمی به نظر ثابت مثل زمین
- اما همونطور که قبلا گفتم. زمین حرکت میکنه
- زمین تقریبا با سرعت کیلومتر در ساعت بدور خودش درحال حرکته
- و با سرعتی بیشتر از
- صدهزار کیلومتر بر ساعت. به دور خورشید میچرخه
- و خورشید در کهکشان راه شیری، با سرعت
- نیم میلیون مایل در ساعت درحرکته
- و کهکشان راه شیری در جهان تقریبا با سرعت
- یک و نیم میلیون در ساعت در حرکته
- هیج مکان ساکنی در کیهان وجود نداره
- همهٔ طبیعت در حرکته
- حتی برای انیشتن جوان هم سخت بود که
- چند استاندارد مطلق برای اندازهگیری
- تمام آن حرکات نسبی تصور کنه
- این کتابیه که
- انیشتن رو وقتی فقط یک. پسر بچه بود، تحت تاثیر قرار داد
- به یک بچه یک کتاب بده. و دنیا رو عوض کن
- به طریقی، حتی جهان هستی رو
- ... به این نگاه کنید، اولین صفحه
- این صفحه سرعت شگفت آوره
- الکتریسیته رو در سیمها نشون میده
- و همینطور سرعت نور در فضا رو
- انیشتن چیزی رو که وقتی بچه بود ازین کتاب یاد گرفت رو
- به خاطر سپرد
- و شاید، برای اولین بار، درست همینجا
- کنجکاو شد که دنیا چطور بود اگر
- میتوانستیم با سرعت نور حرکت کنیم
- هرچه انیشتن بیشتر درموردش فکر میکرد
- بیشتر سردرگم میشد
- اگه سفر با سرعت نور رو تصور کنید
- در همه جا تضادهایی به چشم میاد
- انیشتن شکه شد وقتی فهمید که
- بیشتر چیزهایی که بی دلیل به عنوان، یک اصل پذیرفته شده بودن
- حتی با توجیههایی به ظاهر قوی
- تنها یک اشتباه ساده بودن
- موقع سفر با سرعت نور
- مقررات خاصی وجود داره که. باید رعایت بشن
- انیشتن این مقررات خاص رو "اصول نسبیت" نامید
- این خانوم جوان رو که باسرعت از جلومون با موتورسیکلت رد شد
- رو در نظر بگیرید
- تصور کنید که موتورشو داره
- تو کیهان میرونه
- نوری که از یک جسم درحال حرکت صاتع میشه، بازهم با همان
- سرعت نور حرکت میکنه اهمیتی نداره که جسم
- ساکن باشه یا درحال حرکت
- سرعت جسم به سرعت نور اضافه نمیشه
- نور موتورسیکلت
- بازهم باهمان سرعت نور حرکت میکنه
- دستور طبیعت
- "هیچ سرعتی به سرعت نور اضافه نمیشه"
- همچنین، هیچ جسم مادهای
- نمیتونه با سرعت نور. یا با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کنه
- هیچ چیزی در فیزیک وجود نداره که مانع حرکت شما
- با سرعتی نزدیک به سرعت نور بشه
- داشتن سرعتی معادل. درصد سرعت نور مشکلی نداره
- اما هرچقدر هم که سخت تلاش کنید
- نمیتونید به درصد برسید
- درحقیقت برای وجود منطقی سازگار
- باید یک حد سرعت کیهانی وجود داشته باشه
- صدای ضربه شلاق، که در نوک شلاق تولید میشه
- از سرعت صوت سریعتر حرکت میکنه
- یک شک موجی تولید میکنه
- یک انفجار صوتی کوچیک. در یکی از مناظر طبیعی ایتالیا
- صدای رعدوبرق هم به همین روش عمل میکنه
- صدای جت مافوق صوت درحال گذر هم به همین ترتیب
- پس برای چی سرعت نور
- حد سفت و سخت تری نسبت به سرعت صوت داره؟
- جواب فقط اینکه سرعت نور
- یک میلیون بار بیشتره، نیست
- و این فقط هم یک مشکل مهندسی نیست
- مثل ساختن اولین موتور جت فراصوت
- درعوض، حد نور
- یک قانون اساسی طبیعته
- مثل قانون گرانش
- انیشتن چارچوب مطلقش رو برای جهان پیدا کرد
- یک ستون استوار درمیان همه حرکات نسبی
- درون حرکات کیهان
- نور با سرعت خودش حرکت میکنه
- تندی یا کندی سرعت منبع نور درحال حرکت اهمیتی نداره
- سرعت نور ثابته. مرتبط با هر چیز دیگهای
- هیچ چیز هیچ وقت نمیتونه به نور برسه
- قوانین طبیعت چیزهایی اند که
- غیر قابل شکستن هستن
- کار علم فیزیک پیدا کردن این احکامه
- احکامی که در همه فرهنگها یکیست
- یا در همه زمانها
- و در همه نقاط کیهان صدق میکنه
- دلیلش همینه، همونطور که انیشتن نشون داد
- در سرعتی نزدیک به سرعت نور. اتفاقات جالبی میفته
- سفر با سرعتی نزدیک به سرعت نور
- یکی از اکسیرهای زندگیه
- چون ساعت سیستم بیولوژیکی وابسته به شرایطی که
- پشت سر گذاشتین سرعتش کم میشه
- این پدیده ممکنه برای ما انسانها
- کسایی که تنها یک قرن یا بیشتر زندگی میکنن
- یک وسیله علمی برای، سفر به ستارهها میسر کنه که
- جایی که جادوی زمان
- دیوانه کننده میشه
- در قرن نوزدهم ویلیام هرشل اخترشناس
- عاشق درمیان گذاشتن شگفتیهای طبیعت
- با پسرش جان، بود
- یه زمانی یه دوستی داشتم، یه رفیق خیلی باهوش
- یه ستارهشناس به اسم جان میچل که
- تو شهر لیدز زندگی میکرد
- مرد بیچاره وقتی تو بچه بودی مرد
- خدا بیامرزتش
- او عقیده داشت که بعضی ستارهها
- نامرعین
- اونا وجود دارن، ولی ممکنه ما هیچوقت نبینیمشون
- جان این ستاره هارو "ستارههای تاریک" نام گذاری کرد
- پدر، با کمال احترام
- ولی مطمعنا دوستت اشتباه میکرده
- اگه هیچکس نمیتونه ببینتشون
- ما از کجا میتونیم بفهمیم که وجود دارن؟
- جان، تو اون مردی که این رده پاهارو گذاشته رو دیدی؟
- نه پدر
- ندیدم
- اما از کجا میدونی که اون مرد وجود داره؟
- جان مچل یکی از بزرگترین دانشمندان بود
- که احتمالا تا به حال اسمشو نشنیدین
- او در قرن هیجدهم در انگلستان. زندگی و کار میکرد
- فقط یه قاب عکس ازش وجود داشت. که اونم دیگه وجود نداره
- او یک بار توسط یکی از آشناهاش
- یک مرد "کوچیکه کوتوله چاقه سیاه" توصیف شد
- مچل ستاره عظیمی رو درنظر گرفت که
- اونقدر بزرگه، که هیچ چیز، حتی نور
- نمیتونه از چنگ جاذبش فرار کنه
- ستاره تاریکو میتونین پیدا کنین؟
- نمیتونین با چشم بطور مستقیم ببینیتش
- اما میتونه در ساحل کیهان یه رده پاهایی
- از خودش بجا بزاره
- مچل فهمید که ممکنه ما قادر باشیم بعضی ازین
- ستارههای تاریک رو بخاطر. قدرت جاذبه زیادشون، پیدا کنیم
- اگر یک ستاره تاریک، نزدیکه
- یک ستاره کوچکتره نورانی باشه
- این ستاره نورانی اینطور بنظر میرسه که داره دوره یک مدار کوچک میچرخه
- مداری که بدور هیچی نیست
- با اینکه نمیتونیم ببینیمش
- ولی میدونیم که چیزی با جرمی زیاد
- بیاد اونجا باشه
- یک ستاره تاریک
- یا چیزی که ما امروز بش "چاله تاریک" میگیم
- یک چاله تاریک چه شکلیه
- و داخلش چیه؟
- به اونم میرسیم، ولی اول
- بیاید یه سری به زادگاه من بزنیم
- شهر نیویورک
- جایی که انگار
- همه چیز همیشه. دائماً در حرکته
- من بیشتر عمرم اینجا زندگی کردم
- همیشه یه چیز جدید برای دیدن وجود داره
- اما یک چیز هیچوقت تغییر نمیکنه... جاذبه
- جاذبه روی زمین تو چهارونیم میلیارد سال گذشته
- هیچ تغییری نکرده
- اما چی میشد اگه، همین امروز میتونیستیم تغییرش بدیم؟
- جاذبه یه چیز طبیعی
- بشکله زمان در فضاست
- همونطور که انیشتن نشون داد
- فضا میتونه بدون محدودیت منقبض و
- منبسط و درهم پیچیده بشه
- اگر اندازه یا چگالیه زمین
- ذرهای تغییر کنه
- جاذبش هم تغییر میکنه
- محدودیه بینهایتی از احتمالات وجود داره
- نیویورکیها در خونشون احساس راحتی میکنن
- تو کشش گرانشی زمین
- چیزی ک "یک جی" نامیده شده
- فرض کنید جاذبه رو تو یکی از. خیابونای نیویورک خاموش کنیم
- مردم و اشیا به حرکت در میان
- و شروع به پرواز کردن میکنن
- حالا اگه جاذبه رو بیشتر کنم چی؟
- مثلا، بگیم، هشت یا نه جی
- بدون دلسوزی
- بیاید منطقه رو خالی کنیم
- این تقریبا همون مقدار گرانشیه
- که یک خلبان در چرخش در سرعت بالا حس میکنه
- بودن بمدت چند دقیقه، تو این گرانش صدمهای بهتون نمیزنه
- اما بودن تو این مقدار گرانش راحت نیست
- تو صدهزار جی
- حتی شیرهای آتشنشانی له میشن
- بخاطر وزن زیاد خودشون
- اما در چند میلیون جی
- حتی نور هم تحت تاثیر جاذبه قرار میگیره
- نور هنوز در سرعت خودش حرکت میکنه
- اما راهی برای فرار نداره
- ... ستارهٔ تاریک مچل
- چاله سیاه ما
- نزدیک ترینشون ممکنه. نزدیک تر از اون چیزی باشه که فکر میکنید
- هر ستارهای نمیتون تبدیل به یک چاله سیاه بشه
- تقریبا یک در هزار ستارهای پیدا میشه که. به اندازه کافی بزرگ باشه
- نزدیکترینش میتونه در فاصله صد سال-نوری از زمین باشه
- چالههای سیاه خلا پاکنهای اسطوره ایه کیهانیه علمی تخیلی نیستن
- اونها نمیرن این طرف و اون طرف. جهانهای از همه جا بیخبر رو قورت بدن
- شما باید برید پیششون
- اما اگه این کارو کنید
- ممکنه این آخرین چیزی باشه که میبینید
- ما هموناییم که از چند میلیون جی گرانش فراری ایم
- فراموش نکنید. اینا (چالههای سیاه) حتی نور رو هم قورت میدن
- باید فاصلمونو باهاشون حفظ کنیم
- وقتی ستارههای غول پیکر سوخت هستهای شونو تموم میکنن
- دیگه نمیتونن به اندازه کافی داغ بمونن
- تا در مقابل بداخل کشیدن. جاذبه خودشون مقاومت کنن
- غول پیکر ترین ستارهها در تاریکی ناپدید میشن
- و فقط از خودشون جاذبشونو باقی میزارن
- چاله سیاه جسد چروکیده ستاره غول پیکر رو
- پنهان میکنه
- ستاره خودشو جمع و چروکیده میکنه
- به چیزی کوچکتر از تاریکی
- تنها به عرض کیلومتر
- ... این اولین چاله سیاه کشف شده است
- سیگنس ایکس-یک
- چطور ما از روی زمین چیزی به این کوچکی و تاریکی
- و دوری رو پیدا کردیم؟
- ما با نوع دیگهای از نور بهش نگاه کردیم. اشعه ایکس
- در نور اشعه ایکس، ما نور ستاره آبی رو ازدست میدیم
- چون سطحش تنها درجه گرمه
- اما دیسک گاز صد میلیون درجه ایه اطراف چاله سیاه
- در اشعه ایکس به روشنی میدرخشه
- همونطور که ویلیام هرشل کشف کرد
- بیشتر ستارهها یک همراه نزدیک دارند. و بشکل یک سیستم جفت ستارهای هستند
- اما اگه یکی از این جفت غول پیکر باشه
- ولی دیگری فشرده شده باشه
- ستاره کوچکتر میتونه اتمسفر جفتش رو
- تحلیل و به سمت خودش بکشه
- این ارتباط نگران کننده. میتونه برای میلیونها سال ادامه پیدا کنه
- اتمسفر ستاره بزرگتر مکیده میشه به سمت
- یک دیسک درخشانه داغه پیوسته درحال رشد که به اطراف میچرخه
- مارپیچیی که به یک چاله سیاه منتهی میشه
- نیروی جاذبه گاز ستاره آبی رو
- بسمت مارپیچ مرگ میکشه
- گاز از مرزهای فضا میگذره
- و دیگه هیچ وقت دیده نمیشه
- مرز سرنوشت ساز که یک چاله سیاهرو از
- بقیه هستی جدا میکنه. افق سانحه نامیده شده
- از نقطه نظر ما ماده موجود در دیسک
- هرچه به افق سانحه نزدیکتر میشه، سرعتش کمتر میشه
- اما هیچوقت کاملا بهش نمیرسه
- ... اما اگر شما سوار بر این گاز در مارپیج باشین
- ... که من این کارو پیشنهاد نمیکنم
- در عرض چند ثانیه از افق سانحه رد میشید
- بطرف مکانی کشف نشده. که هیچ مسافری ازش برنمیگرده
- ما قلب دهها کهکشان رو کنکاش کردیم
- و در هر مورد، یک چاله سیاه. فوق عظیم پیدا کردیم
- کهکشان ما استثنا نیست
- نزدیکترین ستارهها به مرکز کهکشانمان با سرعت
- چهل میلیون کیلومتر در ساعت حرکت میکنن
- چه چیزی باعث شده اینقدر سریع حرکت کنن؟
- تنها توجیه منطقی اینه
- که یک چیزی با جرمی برابر
- چهار میلیون خورشید. در مرکز کهکشان ما وجود داره
- پس نور سوزان چهل میلیون خورشید کجاست؟
- از اونجایی که نمیتونیم ببینیمش
- احتمالا باید داخل یک چاله سیاه زندانی شده باشه
- زمین به اندازه کافی دور هست که امن باشه
- دنیاهای دیگه شاید اینقدر شانس نداشته باشن
- اگر به طریقی از سفر پر خطر افق سانحه
- جون سالم بدر بردید
- قادر خواهید بود نگاهی بندازید
- و تمام تاریخ آینده جهان رو ببینید
- قبل از اینکه قرار باشه چشماتون ببینشون
- چطور؟
- چون وقتی فضا با جاذبه زیاده
- یک چاله سیاه منحرف بشه
- زمان به سمت پایان کشیده میشه
- اما چیه چیزی در مقابل تونه؟
- قبل از اینکه به این برسیم باید بهتون اخطار بدم که
- داریم به منطقه علمی کشف نشدهای پا میزاریم
- تمام چیزی که میدونیم، اینه که ممکنه اونجا قوانین فیزیک کشف نشدهای وجود داشته باشه
- که مرکز یک چاله سیاهرو کنترل میکنه
- اما قبل از اینکه انیشتن بعدی بدنیا بیاد
- بیاید یک آزمایش ذهنی انجام بدیم
- این همون روشیه که جان مچل در قرن هجدهم
- ستارههای تاریک رو تصور کرد
- و همون روشی که انیشتن ... نظریه نسبیت رو درک کرد
- پدر، شما به روح اعتقاد داری؟
- اوه، نه، نه روحی که. آدما بهش اعتقاد دارن
- نه، نه اصلا
- اما پسرم، بالا رو نگاه کن
- و آسمان پر از روح رو ببین
- اگه بتونید از سفر به، یک چاله سیاه جون سالم بدر ببرید
- ممکنه یه مکان و زمان دیگه
- در دنیای خودمون پیدا کنید
- ... که بشه فرمان نسبیت رو دور زد
- هیچ چیزی سریع تر از. نور نمیتونه حرکت کنه
- هیچ چیز در فضا نمیتونه. سریع تر از نور حرکت کنه
- اما فضا همش پوچی نیست
- خواصش میتونه کم یا زیاد بشه. و یا دست کاری بشه
- وقتی این اتفاق بیفته. زمان هم میتونه دست کاری بشه
- انیشتن فهمید که فضا و زمان دو جنبه از
- یک چیز واحدن، فضا-زمان
- فضا-زمان میتونه طوری دست کاری بشه که
- شمارو با هر سرعتی هرجایی ببره
- چالههای سیاه ممکنه. تونلهایی درمیان جهان هستی باشن
- در این سیستم متروی میان-کهشکانی شما میتونید به دورترین
- مکانهای فضا-زمان سفر کنید
- یا حتی ممکنه به جایی. جالب تر برسید
- ممکنه خودمونو تو یه دنیای. کاملا متفاوت ببینیم
- اما چطور ممکنه یک دنیای کاملا متفاوت، تو یک چاله سیاه جا بشه
- دنیایی که تنها قسمت کوچکی از دنیای ماست؟
- این یک جادوی دیگه فضا-زمانه
- جاذبه شگفت انگیز یک چاله سیاه
- میتونه کل فضای یک دنیای دیگه. رو داخل خودش جا بده
- جاذبه زمین میتونه یک کشش برای ما باشه
- اما در واقع این یک مقایسه اشتباه
- با اتفاقی که در یک ستاره مرده میفته
- تاجایی که ما میدونیم
- وقتی یک ستاره عظیم نابود میشه تا، یک چاله سیاه بوجود بیاد
- چگالی و فشار فروان مرکز چاله
- بیگ بنگ رو تقلید میکنه. چیزی که جهان مارو بوجود آورد
- و یک دنیای درون یک چاله سیاه
- میتونه چالهای سیاه خودشو بوجود بیاره
- و اون چالهها هم میتونن راهی به. دنیاهای دیگهای باشن
- شاید کیهان ماهم همینطور بوجود آمده
- تاجایی که ما میدونیم
- اگه میخواید ببینید داخل، یک چاله سیاه چه شکلیه
- اطراف خودتونو نگاه کنید
- ویلیام هرشل تا جایی ادامه داد که فهمید خورشید
- وسیاره هاش در کهکشان راه شیری حرکت میکنن
- و اما پسرش به کجا رسید؟
- او اخترشناس بزرگی شد
- مشاهدات عمیق فضاییش که روی کارهای پدرش انجام شد
- اساس کاتالوگ استاندارد کهکشانها شد
- که ما امروز استفاده میکنیم
- وقتی ویلیام هرشل بیمار شد جان در شبهای دراز
- پای تلسکوپش در کنارش ایستاد
- و در زیرورو کردن ستارهها کمکش کرد
- و وقتی پدرش مرد ... جان روی سنگ قبرش نوشت
- او دیوارهای آسمان را فروریخت" "و از آنها گذشت
- جان همیشه از شبهای تابستانی
- که با پدرش بود، یاد میکرد
- شاید این دلیل کنکاش او برای پیدا کردن. راهی برای نگه داشتن گذشته بود
- جان هرشل یکی از جویندگان
- شکل جدیدی برای سفر در زمان بود
- وسیلهای برای حفظ خاطرات
- ،او اسمی هم برایش انتخاب کرد
- عکاسی
- وقتی درموردش فکر میکنین
- عکاسی شکلی از سفر در زمانه
- این مرد داره از قرنها پیش ... بما نگاه میکنه
- روحی که با نور حفظ شده
- سخت نیست که تصور کنیم، در آیندهای نزدیک
- ما قادر باشیم که گذشته رو
- بطور سه بعدی ضبط کنیم
- قادر باشیم به درون یک خاطره بریم
- ممکنه نشه، به گذشته سفر کنیم
- اما شاید، یک روز. گذشته رو پیش خودمون بیاریم
- این لحظه ایه از گذشته من
- جان هرشل
- ورژن کوچکی از خودم رو بیادم میاره
- بیستم دسامبر
- یک روز برفی تو آثاکای نیویورک
- لحظهای در جاده زندگیم که منو تو این لحظه
- پیش شما آورد
- روزی که کارل سیگن ملاقات کردم
- کسی که منو یاده اون ... روحهای توی آسمون میندازه
- همونایی که هنوز نورشون بالای سر ما میدرخشه
- خیلی وقت بعد از اونکه مردن
پخش کننده
ویرایش- فاکس
- نشنال جئوگرافیک