روشنفکر
روشنفکر (به انگلیسی Intellectual) در ایران بار معنایی مثبت داشته و گاه برای منفی کردن آن از «روشنفکرنما» استفاده شدهاست. «دگراندیش»، «تحصیلکرده» و «نخبه» نیز کاربردهای نزدیکی با «روشنفکر» دارند.
دارای منبع
ویرایش- «تحصیلکردهها و روشنفکران به نظر من مثل خانمهای طناز و عشوهگر هستند، با آنها باید دمی خلوت کرد و ساعتی گپ زد؛ آنها نه برای ازدواج و نه برای کسب مقام وزارت مناسب هستند.»
- «جای روشنفکر همیشه در مرز میان تنهایی و همپیمانی است.»
- ادوارد سعید - نشانههای روشنفکران
- «در دنیای پس از قرن هجدهم که «سکولاریسم» متحقق میشود، مفاهیم قدیمی نیز به تدریج عرفی (سکولار) میشوند و در سیر سکولاریسم «بصیرت» که در اصل مفهوم عرفانی، دینی، فلسفی و اخلاقی است، به روشنفکر مبدل میشود و ارباب بصائر به روشنفکران (Intellectuals) تبدیل میشوند.
- «روشنفکران طبعاً بیش از عالمان سنتی، جهان امروز را میشناسند، اما چه تعداد از ایشان منابع اصلی معارف اسلامی و در صدر آن قرآن مجید را به خوبی میشناسند؟
- «روشنفکر پشت گوشش بنویسد!: فقط دوراه وجود دارد که روشنفکر به رهبری حزب طبقه کارگر انتخاب شود، اول به شرط اینکه از علم جامعهشناسی شناخت داشته باشد. شرط دوم این است که در راه آرمان و احقاق منافع طبقه کارگر از خودگذشتگی سیاسی داشته و فداکاری کند یا قربانی داده باشد.»
- «زنبودن برای من چه معنایی داشتهاست؟ تا چهلسال تمام وانمود میکردم که زن بودن تفاوتی ایجاد نمیکند. روشنفکر بودم و روشنفکر یعنی روشنفکر. من با روشنفکر شدن، هویت بزرگسالی خود را بر الگوی تعارض و مخالفتی عمدی قرار داده بودم. من به عنوان روشنفکر میتوانستم احساس حاد زنانه طرد شدگیام را با پناه بردن به سنت فردگرایی افراطی، نه به عنوان یک زن که به عنوان یک فرد، مانع شوم. همانگونه که قبلاً تن نداده بودم که به من برچسب «کودک» بزنند، حالا نیز خود را «زن» نمیدانستم. من، من بودم. اما وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تأثیر متفاوتی در سرنوشت من داشتهاست، به یکباره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا، دنیایی مردانه بود…»
- سیمون دوبوار، جنس دوم
- «فاتح شدم// خودرا به ثبت رساندم// … // من میتوانم از فردا// در پستوی مغازه خاچیک// بعد از فروکشیدن چندین نفس، زچند گرم جنس دست اول خالص// و صرف چند بادیه پپسیکولای ناخالص// و پخش چند یاحق و یاهو و وقوق و هوهو// رسمأ به مجمع فضلای فکور و فضلههای فاضل روشنفکر// و پیروان مکتب داخداختاراخ بپیوندم…»
- فروغ فرخزاد، تولدی دیگر
- «گرچه «خداناباوری»، به احتمال قوی پیش از چارلز داروین قادر به دفاع منطقی از خود بوده است، اما داروین نخستین روشنفکر منکر وجود خدا بود که ظهور کرد.»
- «من برآنم، که رستگاریِ منِ روشنفکرِ متفکر بسته به ادیسه است. اگر او زنده بماند من هم زنده خواهم ماند.»
- «من در حقیقت یک آدم خیلی معمولی هستم. دهسال است که یک زن دارم و دو بچه که بسیار دوستشان دارم. من فکر میکنم آنقدر نقش آدمهای عصبی یا فرهیخته یا روشنفکر را خوب بازی کردهام که مردم گمان میکنند در زندگی واقعی نیز چنین هستم! (اما) درخانه واقعأ یک آبجوخورِ تلویزیون نگاهکنِ تیشرتپوش هستم نه کسی که توی نخ کییرکه گارد و اسپینوزا است!»
- «و اما دربارهٔ کلمه روشنفکر و داستان روشنفکری؛ اگر من بتوانم یک داستان روشنفکری بنویسم همهجا هوار خواهم کشید و هرگز فراموش نمیکنم که همین فضای روشنفکری بوده که ما را از منقرضشدن نجات داده. خیال میکنم وقتش رسیده که دیدگاههای آقایان جلال آل احمد و شریعتی را که خاص زمانه خودشان بود، به دست تاریخ بسپاریم.»
- منیرو روانیپور، مصاحبه با بیبیسی
- «هرگاه فاجعهای مانند یازدهم سپتامبر یا وجود سلاح بیولوژیکی در عراق یا کشتار مردم در رواندا اتفاق میافتد باید وزرای امورخارجهٔ اروپا اجتماع کنند و یک موضع اروپایی اتخاذ و اختلاف نظر خود را با آمریکا اعلام نمایند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمیگیرد و این عادت ناپسند، که سیاستمداران و روشنفکران اروپایی منتظرند که آمریکاییها بازهم دست به کار احمقانهای بزنند و سپس اعلام کنند که ما بهتر انجام میدهیم، از همینجا ناشی میشود و این خود کمال بیمسؤلیتی است.»
- روشنفکر کسی است که روشن فکر میکند و نور میاندازد به جای تاریک؛ تا مردم درون تاریکی را کشف کنند. ما تعریفمان از روشنفکری این است که طرف کتاب دست بگیرد، پیپ بکشد و لباس عجق وجق بپوشد و موهایش را دم اسبی ببندد. طرف پیش خودش تصور میکند روشنفکر است. در ایران ما بیشتر ظواهر روشنفکری را میبنیم تا خود روشنفکری را.
- تهمینه میلانی، ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۲۰ شهریور ۱۳۹۶؛ مصاحبه با امیر قادری در برنامهٔ «اکس: استودیو کافه سینما ۴»[۱]
بدون منبع
ویرایشپیوند به بیرون
ویرایش
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
- ↑ «تهیمنه میلانی: روشنفکری در ایران یعنی زنبارگی، مشروب، لباس عجق وجق و موی دم اسبی!». چیدانه، ۱۱ تیر ۱۳۹۶. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۷ مه ۲۰۲۲.