میرزا حسین فقیه سبزواری
میرزا حسین فقیه سبزواری از فقیهان نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی (۱۳۴۵–۱۲۷۱) برابر با نیمه دوم قرن چهاردهم هجری قمری (۱۳۸۶–۱۳۰۹) ساکن مشهد، صاحب رساله، حافظ و مفسّر قران، خطیب، محدّث و از مؤسسان و احیاگران حوزه علمیه خراسان، کلید دار ضریح علی بن موسی الرضادر طول چهل سال، شاهد و وقایع نگار حمله روسها در سال ۱۳۳۰ قمری به حرم علی بن موسی الرضا، شاهد و مورخ واقعه گوهرشاد در تیر ۱۳۱۴ و فعال برای پیشگیری از کشتار مردم، مجاز به استفاده از عمامه در کنار چهار مجتهد دیگر، میرزا احمد کفایی، مرتضی آشتیانی، علی اکبر نهاوندی و میرزا مهدی اصفهانی در دوران رضا شاه برای خلع لباس روحانیون به منظور اتحاد شکل لباس در ایران، از ناظران دو بار تغییر سنگ مزار و ضریح علی بن موسی الرضا، بنیانگذار کوی طلاب مشهد با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب، امام جماعت مسجد گوهرشاد و حرم در طول چهل سال، مدرس سطوح عالی فلسفه، فقه و اصول، سازنده باغ رضوان (صحن رضوان کنونی در حرم امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا) و مؤسس مسجد و مدرسه و حسینیه در مشهد و نقاط دیگر است.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]
گفتاوردها
ویرایشتبار و نسب
ویرایش- «بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم، مرحوم شاه سلطان حسین، هنگامی که عازم زیارت مشهد میشود، در حرم شاه عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسلهٔ سادات بلدهٔ طیبه بودند و از سلسلهٔ سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام آقا میرزا عبد الحسین که آقا میرزا محمد واعظ بی نظیر؛ و آقا میرزا عبدالحسین عالم بی نظیر، با خود به سفر مشهد میآورد و در سبزوار که وارد میشود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا میکنند که عالمی در این شهر نداریم. آقا میرزا عبد الحسین در سبزوار میماند که محل تدریس ایشان در محل درس ایشان معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت مینماید و به مناسبتی به قریهٔ جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلاً عدهٔ زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند؛ و برحسب آنچه معلوم مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی میشود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلاً مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی زیاد است.»[۱۰]
دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا در سال ۱۳۱۲ و ۱۳۳۸ خورشیدی
ویرایش- «به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان تولیت اسدی، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک، تمام میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقاً روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میان سرداب است. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه ۱۳۵۲ قمری بود؛ و ایضاً در سنه ۱۳۷۹ ماه شعبان تحت نظر عدهای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.»[۱۱][۱۲]
حمله روسها به حرم علی بن موسی الرضا
ویرایش- «یوسف خان که اصلاً هراتی بود، در مشهد خروج کرد و ادعا نمود باید محمد علی شاه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به قدرت برسد و ما مشروطیت را نمیخواهیم.
کمکم عده ای را دور خود جمع کرد و صحن نو را مرکز قرار داد. مدتی بعد طالب الحق ظاهر شد. وی با یوسف خان همداستان شد و مسجد جامع گوهرشادرا مرکز قرار دادند و هرروز در صحن نو مشغول مشق کردن بودند و شبها به خانههای اغنیاء سرکشیده و وجوه زیادی را از آنها میگرفتند و سه ماه این هرج و مرج طول کشید. روز دوشنبه، دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری، دو ساعت به غروب مانده، این حقیر رفتم مسجد جامع که نماز ظهر و عصر بجای آورم. یکی از دوستان به نام محمد جواد عرب زاده به من گفت خودت را به مدرسه برسان که الساعة روسها آستان قدس را به توپ خواهند بست. با عجله خودرا به صحن کهنه رساندم. هنوز از صحن خارج نشده بودم که صدای توپها بلند شد و اول توپی که زده شد، از باغ خونی که مرکز روسها بود به ایوان عباسی خورد و گلولههای آن در میان صحن پخش شد. نتوانستم به مدرسه بروم. برگشتم میان حرم. شلیک توپ زیاد شد و دروازه پایین خیابان و سرای حاجی ملک و اول کوچه حاج شیخ محمد تقی و باغ خونی توپ شلیک میشد و تا بعد از اذان مغرب، مسلسل توپ زده میشد. آنچه تلاش کردم خودرا خلاص کنم، نتوانستم. گاهی میان حرم و گاهی میان مسجد و گاهی دارالحفاظ و گاهی دارالسیاده، در حرکت بودیم. تا بالاخره طالب الحق به حرم آمده و عده زیادی اطراف او جمع شدند و اظهار مساعدت کردند. گفت الان به فرمانده روسها تلفن میکنم توپ نزنند. خودش را به کشیک خانه رسانید. پس از نیم ساعت برگشت و گفت هرچه تلفن میکنم جواب نمیدهند و قرار ما این نبود بلکه قرار این بود که هرزمان میگویم دست بردارید، دست بردارند. معلوم شد که حرف مردم که در حق طالب الحق راست بود. مردم میگفتند که شبها قزاق روس میآید در مسجد و به اتفاق یکدیگر به قصرخانه میروند. چون در آن هنگام در حدود شش هزار قشون روس در مشهد متمرکز بودند و معلوم شد که طالب الحق از تمام جریان روسها خبردار بود.
تا اذان مغرب در میان صحن حرم بودم تا بالاخره هر نحو بود خودرا به قبرستان قتلگاه رسانیدم و درب هر منزلی از منازل دوستان را که کوبیدم، جواب نشنیدم تا بالاخره منزل محمد حسین داورزنی که در کنار قتلگاه بود کوبیدم و جواب شنیدم. داخل منزل شدم. کمکم صدای توپ ساکت شد و آن شب را در آن منزل استراحت کردم. صبح روز بعد، لشکر روس تمام صحن و حرم را محاصره کردند و فرستادند تولیت آستان قدس مرتضی قلیخان را آوردند تا نظارت داشته باشد که کسی در خزینه حضرت تصرف نکرده. این جانب که تا در صحن بالا خیابان را مشاهده کردم هفتاد و دونفر در جلو مدرسه میرزا جعفر کشته شده بودند. در صحن کهنه قشون روس ایستاده بود و مانع ورود افراد به داخل صحن میشد. چند روز به این منوال بود تا بعد حرم و صحن را به خود ایرانیها واگذار کردند و یوسف خان که مؤسس این معرکه بود، فرار کرد و جنازه اورا به مشهد آوردند. محمد نیشابوری که از شجعان ایشان بود نیز فرار کرد و به نیشابور رفت و در آن جا کشته شد و به این ترتیب معرکه تمام شد .»[۱۳] خبرگزاری رضوی، برای نخستین بار اقدام به انتشار این خاطره و تحلیل ریشهها و پی آمدهای حادثه کردهاست.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]
برخورد دولت با عمامه روحانیون
ویرایش- «حادثهٔ دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین ۱۳۴۸ (قمری) حکم از طرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت و شلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عدهای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمیشود مگر به کسانی که مجتهد باشند؛ و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم متحد الشکل شدند که هرکس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت، آجان او را جلب به شهربانی میکرد و عمامهٔ او را برمیداشت و قبای او را قیچی میکرد. مدتی بدین منوال بود تا در سنهٔ ۱۳۵۲ قمری حکم شد که باید کلاه بینالمللی پوشیده شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت»[۱۹]
دربارهٔ او
ویرایشمیرزا حسین فقیه سبزواری، از مجتهدان مجاز به استفاده از عمامه
ویرایش- «بعد از قضیه مسجد گوهرشاد و توقیف مرحوم آقازاده، حوزه خراسان منحل شد و فقط برای چهار مجتهد طراز اول مشهد اجازه عمامه صادر شد: مرحوم پدرم، مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی، شیخ علیاکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری که مرحوم پدرم پیغام دادند که اگر بنا است میرزا مهدی اصفهانی هم بیعمامه باشد من هم عمامه نخواهم گذاشت که بر اساس پیغام پدرم، برای ایشان هم اجازه صادر شد.»
- «در زمان رضاخان تنها سه نفر از جمله شیخ علی اکبر نهاوندی، میرزا احمد کفایی و آقای سبزواری مجاز به استفاده از عمامه بودند»
- محمد واعظ زاده خراسانی[۲۳]
- «چند نفر بودند که در مشهد، اینها اجازه عمامه داشتند: یکی آقای سبزواری بود، یکی آقای حاج میرزا احمد کفایی بود، یکی آقای نهاوندی بود و یکی مرحوم آشتیانی بود و یکی هم آقای حاج میرزا احمد مدرس بودند. این پنج نفر اجازه عمامه داشتند .»
- کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری[۲۴]
دربارهٔ نقش او در حوزه علمیه خراسان
ویرایش- «حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که " امور عامّه شرح منظومه " را نزد او نیز خواندهام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و میگفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوش تقریر تر بود .»
- محمد رضا شفیعی کدکنی. مجله فرهنگی و هنری بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰، صفحه 174
- «فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء بهشمار میرفت و جامع اکثر فنون؛ و حاوی اغلب علوم بود. صاحب قدّ رشید؛ و لحیهٔ سفید؛ و چشمانی درشت و اصلع. دارای پیشانی طولانی.
مردی فعّال و نیکو خلق، مظهر اسم (قاضی الحاجات)، خندهرو و طلیق الوجه، شیرین کلام و بذله گو .»
- حجت هاشمی خراسانی[۲۵]
- «از دیگر کسانی که میرزا مهدی الهی از محضرش محظوظ گشت آیةالله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (متوفی ۱۳۸۶ق) است. ایشان یکی از رؤسای روحانیت خراسان و نیز از زعمای حوزه علمیه مشهد بهشمار میرفته و آثار خیری از خویش بر جای نهادهاست .»
- محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۲۲۲ و نیز همین مأخذ، ج ۷ ص 152 [۲۶]
- «علما و مدرسین مشهد که دیدم اینها بودند: مرحوم میرزا علی اکبر نوغانی متولی مدرسه معروف نواب. مردی چهارشانه متوسط القامه. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، پیری بزرگسال با صورتی سفید و محاسنی انبوه، شیخ غلامحسین بادکوبه ای که تا حدی لکنت داشت و عینک میزد.
حاج میرزا حسین سبزواری که سیدی بلند قامت، خوشرو با محاسنی سفید و بلند بود. حاج میرزا احمد کفایی پسر مرحوم آیة الله آخوند خراسانی، آقا شیخ محمد رضا کلباسی، روحانی بلند قامت با عمامه و قیافه خاصی که داشت، آیت الله سید یونس اردبیلی، آقا شیخ کاظم دامغانی و آقا شیخ مجتبی قزوینی هم بودند که من ندیدم .»
- علی دوانی. صفحه ۱۷۶، کتاب نقد عمر، زندگانی و خاطرات علی دوانی، جلد اول، چاپخانه علامه طباطبایی
- «مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در مشهد عالم بزرگی بود. مدتی زیادی خدمت ایشان بودم. یک هفته با ایشان حرم امام رضا (ع) میرفتم و اعمال و رفتارشان را زیر نظر میگرفتم تا از ایشان درس بگیریم. در حرم مطهر ایشان زیارت مختصری میخواند و در بالاسر سحرها اقلاً نیم جزء قرآن میخواند. حافظ قرآن بود. نماز شب را در راه رفتن به حرم میخواند و میفرمود: در هنگام راه رفتن خواندن قرآن مکروه است اما نماز شب کراهت ندارد.
مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار میکرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام میداد. حتی در منزلش گاو را خودش میدوشید. خیلی متواضع بود. چند تشییع جنازه در مشهد خیلی باشکوه بود. یکی تشییع شیخ مهدی واعظ خراسانی و یکی تشییع مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی بود که در هوای برفی جمعیت زیادی گریه کنان در تشییع ایشان شرکت کردند.»
- سید مهدی طباطبایی در گفتگو با علیرضا نوروزی[۲۷]
- «و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیدهام. ظاهر و باطنش یکی بود. از این رو، از جان و دل، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر میشدم و تمام آنها را مانند باقی دروس خود مینوشتم و با فرزند عزیز او، آقای حجة الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه، در درس خصوصی وی حاضر میشدیم از حکمت و فقه و اصول؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید. قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء، منزل میرفتیم و برای من درس میگفت و مطالب اورا مینوشتم و از مردم زمان، کسی را نمیشناسم که این کتاب را، نزد چنین عالمی، تحصیل کرده باشد .»
- حجت هاشمی خراسانی [۲۸]
- «یکی از علماء اهل معنی که دربارهٔ معارف و تزکیه نفس در منبر بسیار سخن میگفت و در مسجد گوهرشاد نماز میخواند آقای حاج میرزا حسین سبزواری بود. من به سخنان ایشان و مطالبی که دربارهٔ تزکیه نفس میگفت بسیار علاقه داشتم. معظمله بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدیها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه میگفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشتهها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیة الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفهها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد. در سال ۱۳۴۰ در روز وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مادرم از دار دنیا رفت او را در همین باغ رضوان به خاک سپردیم و یک علت مراجعت ما از قم به مشهد مقدس همین فوت مادرم بود و لذا از قم برای فعالیتهای دینی و احیاناً درس و بحث به مشهد برگشتیم. در همه این برنامهها مرحوم شهید هاشمی نژاد همراه من بود و لذا از سال ۱۳۴۱ شمسی در مشهد مستقر شدیم .»
- «به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، آیتالله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمه الله علیه یکی از مراجع عالیقدر شیعه و فقهای بزرگ مقیم مشهد بود. این عالم ربانی حدود ۴۰ سال به تدریس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه مشهد پرداخت و شاگردان و فضلای زیادی را تربیت نمود. وی علاوه بر تدریس فقه و اصول خدمات زیادی به مردم و حوزه علمیه مشهد و سبزوار کرد. این عالم جلیلالقدر اهتمام زیادی به کارگشایی و حل مشکلات مؤمنین و بالاخص طلاب و فضلای حوزه علمیه داشت.»
- حسن طالبیان شریف [۳۰]
- «غیر از فعالیت طلبهها در حوزه، طلاب و علمای موجه دیگری چون حجتالاسلام نهاوندی، آیتالله سبزواری و مرحوم میرزا احمد بودند که خارج حوزه، فعالیت سیاسی میکردند؛ در واقع این افراد در رأس علمای مشهد بودند.»
- محمد واعظ زاده خراسانی [۳۱]
- در جلسه ای که آیة الله نوری همدانی با مسئولان حوزه علمیه مشهد داشتهاند، خالی شدن شهرها از علما و عدم جایگزینی را فاجعه تلقی کردهاند و از گذشته یاد کردهاند که قبلاً مشهد میآمدم، ابوی آقای مروارید میآمدند و با هم ارتباط داشتیم. آقای میلانی بود، آیه الله دامغانی و سبزواری بودند اینها رفتند و جایگزین چه اندازه دارند؟
- حسین نوری همدانی[۳۲]
- «شاید به گمانم از سوم شهریور هزار و سیصد و بیست چیزی نگذشته بود که به مقتضای " إذا زال المانع عاد الممنوع " حوزهٔ علمیه مشهد کمر راست کرد و به همت زعمای قدیمی حوزه وعلمای اعلام و به مدد کمک مؤمنان و علاقمندان از ادارهِ اوقاف خلع ید و حق به حقدار رسید و إنشاءالله که مساعی جمیله ای که آقای حاج میرزا احمد کفایی فرزند سوم مرحوم آقای آخوند خراسانی، قد س سره و آقای آقا میرزا مهدی غروی اصفهانی و آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در این باب فرمودند، مشکور و در نظر خداوند متعال مقبول باد.»
- احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا[۳۳][۳۴]
- «پس از آن که به آمریکا رفتم، هربار به زیارت مرقومه شریفهای از ایشان (محمد واعظ زاده خراسانی) که هر دو مرقومه جواب عریضه ای بود که بنده به حضورشان عرض کرده بودم، چشمم روشن شد، که اولی پاسخ عرض تسلیتی بود که به مناسبت درگذشت دایی محترمشان سید محمد نجف آبادی میردامادی خدمتشان عرض کرده بودم و دیگری مرقومه ای بود که بنده در مقام تشکر و سپاسگزاری از ابراز عنایت و یادآوری محبت آمیزی که مُعَظمٌ لَه در مجلس تکریم و ادای احترامی که در مشهد برای مرحوم مبرور حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۲۷۰–۱۳۳۹ش) تشکیل یافته بود از مرحوم والدم فرموده بود که تفصیل آن را برادرم جناب دکتر محمود مهدوی دامغانی (دامتافاضاته) در تلفن برایم شرح دادند و اجمالی از آن را ـ با توجه به اِلتزامی که برخی افراد و بعضی رسانه¬ها از یاد نکردن مرحوم والِدم و زحماتی که او برای اِحیای حوزه علمیه مشهد پس از شهریور بیست در معیتِ استاد بزرگوارش، رضوان جایگاه، آقای میرزا مهدی اصفهانی (اعلیاللهمقامه) (۱۲۶۴–۱۳۲۴ش) و حضرتَینِ آیَتَین، کفائی(۱۲۶۷–۱۳۵۰ش) و سبزواری(۱۲۷۱–۱۳۴۵ش) کشیده بود دارند ـ مختصری از آن فرمایشات حضرت آقای واعظ زاده در آن مجلس در صفحه دوم «ویژهنامه روزنامه خراسان به مناسبت نکوداشت حاج شیخ هاشم قزوینی» چاپ شده بود. بنده به حضورشان عرض کرده بودم و معظمٌ لَه، جواب مفصلی برایم مرقوم فرمودند. خدایش رحمت فرماید.»
- احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا [۳۵]
- «درست یادم نیست که اواخر سال ۱۳۲۱ بود یا اوایل سال ۱۳۲۲ که یک روز مرحوم آقای کلباسی به همراهی «ابوالقاسم آقا خزعلی» به «مدرسه دودر» که مرحوم والدم در آن سالهای بعد از واقعه شهریور که به جد و جهد به کمک مرحومان مغفوران آقایان حاج میرزا احمد کفائی، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و دو سه نفر دیگر در مقام نوسازی و تجدید حوزه علمیّه مشهد بود آمدند و مرحوم کلباسی یک قطعه «ململ سفید و یک طاقه عبا» به پدرم داد و از او خواست آشیخ ابوالقاسم را «معمّم» سازد و مرحوم پدرم با خوشحالی فراوان و دعای خیر بسیار برای مزید سعادت و توفیق آشیخ ابوالقاسم خودش عمامه را پیچید و آن را بر سر آشیخ ابوالقاسم خزعلی گذاشت؛ و از این که من بنده از درک چنان افتخار محرومم و تغییر لباس نمیدهم گرد اندوهی بر صورتش نشست. خدای آن هر سه مرد عزیز را بیامرزاد»
- «در حقیقت، در طول قریب به ۲۰سال، تقریباً یک توقف علمی فاجعهآمیز در حوزه علمیه به وجود آوردند که هنوز پس از گذشت ۵۰–۴۰سال، خلأ آن محسوس است. حوزه علمیه مشهد در دوران پهلوی دوم، با تلاش خستگی ناپذیر میرزا احمد کفایی، میرزا حسین سبزواری و آقا میرزا مهدی اصفهانی بازسازی شد و از سوی دیگر، با حضور سیدمحمدهادی میلانی که به درخواست علما و فضلا در مشهد سکنی گزیدند، جان دیگری گرفت. در این دوره، به بهانه توسعه شهری، مدارس حاجحسن، باقریه، ابدالخان، باغ رضوان، فاضلخان، مستشاریه، مدرسه نو و حاجآقاجان به کلی نابود شد و بقیه مدارس نیز وضعیت مناسبی نداشت.»
- ساسان نوروزی، استاد دانشگاه و پژوهشگر میراث فرهنگی[۳۸]
- «از مدرسین دروس عالی، آقایان: سبزواری و مرتضی آشتیانی بودند که گروه خاصی در درس آنان شرکت میکردند. آستان قدس هم به آنان و همچنین به مرحوم کفایی مبلغی میداد که بین طلاب شرکت کننده در درس، تقسیم کنند .»
- مجله حوزه، شماره ۴۳–۴۴، مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی، ص 195[۳۹]
- «میرزا احمد کفایی، بهطور رسمی مدیر حوزه علمیه مشهد بود و در کنار شیخ علی اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری، امور طلاب را برنامهریزی میکردند»
- مصاحبه با محمد واعظ زاده خراسانی، در رابطه با مدیران ارشد حوزه علمیه خراسان[۴۰]
- «در میان معاصرین علمای مشهد مقدس رضوی بسیاری را میتوان نام برد که خاندان استاد المحققین آخوند ملا کاظم خراسانی صاحب کفایه و خاندان مرحوم آیت الله حاجی آقا حسین قمی - آیت الله اردبیلی - میلانی - علامه فقیه سبزواری - شاهرودی - محدث دامغانی - قزوینی و غیره از مراجع و مدرسین مشهد هستند.»
- حسین عماد زاده اصفهانی، زندگینامه امام رضا علیه السلام، تهران ، انتشارات گنجینه، 1345[۴۱]
- « ظرفیتهای ارزشمند حوزه علمیه خراسان: اول: مفاخر علمی گذشته . در این زمینه توضیح دادیم، اما افزون بر بزرگانی چون شیخ طوسی، شیخ طبرسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی و فضل بن شاذان نیشابوری، علمای ارزشمند دیگری از این حوزه بهره برده و به آن بهرهها داده اند، از جمله علمای قرن اخیر: میرزا احمد کفایی، میرزا مهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ مرتضی آشتیانی، حاج آقا حسین قمی، سید یونس اردبیلی، آیت الله فقیه سبزواری، سید محمد هادی میلانی، میرزا حسین سبزواری، حاج حسن قمی، سید عبد الله شیرازی، میرزا جواد آقا تهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، سید کاظم مرعشی، رهبر معظم انقلاب، آیت الله واعظ طبسی،سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و ...»
- بخشی از گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین نوایی، استاد دانشگاه و حوزه علمیه مشهد مقدس[۴۲]
عضو هیئت ممتحنه در سال ۱۳۱۲
ویرایش- «برحسب دستور وزارت معارف، در ۲۹ فروردین ۱۳۱۲، طلاب موظف شدند در امتحانهایی که از سوی هیئت ممتحنان حوزه با نظارت مستقیم وزارت معارف گرفته میشد، شرکت کنند. ذوقی، رئیس معارف خراسان، عهدهدار گرفتن امتحان از همه طلاب داوطلب در سه سطح: متوسط، عالی و تخصصی شد. به این منظور، حاج شیخ علی اکبر نوقانی، همراه میرزا احمد کفایی، شیخ حسن برسی، شیخ عماد فهرستی، فاضل بسطامی، میرزا محمد حسین گرگانی، میرزا حسین سبزواری، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج محقق نوقانی، که همگی از چهرههای برجسته حوزه مشهد بهشمار میرفتند، از سوی او به مدرسه فاضلیه جعفریه دعوت شدند تا هیئت ممتحنه را از میان خود انتخاب کنند. ادیب بجنوردی و ادیب هروی نیز برای امتحان فارسی و سید حسین خان آموزگار و برهان آزاد برای امتحان ریاضیات در نظر گرفته شده بودند. شمار طلابی که نام خودرا ثبت و جواز ورود به جلسه امتحان را دریافت کردند، ۳۵۹ نفر بودند.»
- غلامرضا جلالی، زندگینامه میرزا علی اکبر نوغانی، مجله نگاه حوزه[۴۳]
واقعه گوهرشاد، تیرماه ۱۳۱۴
ویرایش- «شب یک شنبه، آقایان حاج شیخ مهدی واعظ، شیخ مرتضی عیدگاهی و حاج میرزا حسین سبزواری، پیش از وقوع واقعه مسجد، منبر میروند. ملازم آقای سبزواری، ابتدا به ایشان میگوید آقا منبر نروید. مردم آدم آقارا کتک میزنند که چرا این حرف را زد. آقا منبر میرود. افتتاح سخن به آیه: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ مینماید. کلمه ای چند نگفته، یکی از اهالی منبر میآید با آقا سرگوشی میکند. ایشان روضه مختصری میخواند از منبر فرود میآیند.»
- محمد حسن ادیب هروی، کتاب " الحدیقة الرضویه "، صفحه ۲۷۳، مشهد، ۱۳۲۷ خورشیدی
در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران
ویرایش- «آیتالله کاشانی و «جبهة ملی» به رهبری دکتر مصدق در مجلس شورا و مطبوعات و اجتماعات مردمی، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته مورد حمایت گروههای کثیر مردم و تنی چند از علمای برجسته نظیر آیتاللهالعظمی خوانساری (از مراجع ثلاث قم)، آیتالله بهاالدین محلاتی، آیتالله عباسعلی شاهرودی، آیتالله سیدحسن چهارسوقی، آیتالله شیخ باقر رسولی، آیتالله سیدمحمود روحانی قمی، آیتالله شیخ محمدرضا کلباسی، آیتالله حاج شیخ مهدی نجفی، آیتالله فقیه سبزواری و گروه کثیری از روحانیون فعال و مبارز مانند حاج سیدحسین خادمی و حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و… قرار گرفت و شوری عجیب در سراسر ایران پدیدار شد.»
- حسینیان، روح اللّه، بیست سال تکاپوی اسلامی شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ ش، صص ۱۰۴–۱۰۰، به نقل از مطبوعات سال ۱۳۲۹ و روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ ترکمان، محمد، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، تهران، رسا، ۱۳۷۱ ش، صص ۲۸ و ۳۲ و 65-45.
- تهرانی، صادق، از نهضت ملی شدن نفت تا کودتا، مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۸۴ - شماره 8.[۴۴][۴۵]
- «البته ممکن است یک طیفی از لحاظ کمی اقدامی ساده و قلیل انجام دهند، اما به خاطر نفوذ اینان در جامعه این کار کم، امواج وسیعی ایجاد کند. آیت الله کاشانی به دلیل مقبولیتی که بین عالمان بزرگ بلاد داشت، توانست مراجع محلی را به صحنه بکشاند و آنان با حمایت از آیت الله و صدور بیانیه امواج مردمی ایجاد کردند. آیت الله خوانساری یکی از مراجع بزرگ آیت سید محمد روحانی و آیت الله شاهردی از قم، آیت الله بهاءالدین محلاتی از شیراز، آیت الله چهار سوقی از اصفهان، آیت الله حاج شیخ باقر رسولی از رشت، آیت الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی از مشهد همچنین روحانیون مانند حاج سید حسین خادمی اصفهانی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سید مصطفی سیدالعراقین، حاج شیخ مهدی نجفی و فقیه سبزواری با صدور بیانیهها، فتاوا و سخنرانیها توانستند نیروهای مذهبی را بسیج کنندو هر روز تظاهراتی درشهرهای بزرگ ایران برای ملی شدن صنعت نفت بر پاکنند .»
- ناگفتههای نهضت ملی شدن صنعت نفت، گفتگو با حجت الاسلام حسینیان، گذرستان، نشریه الکترونیکی تاریخ معاصر ایران [۴۶]
- «آیتالله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی نیز ضمن اعلامیهای «کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمین و ملی نمودن صنعت نفت در سراسر کشور» را بر هر مسلمانی واجب و لازم دانست. آیتالله سید محمود حسینی روحانی قمی نیز اعلام کرد «نفت و معادن آن ملک مسلمین و مال ایرانیان است… این حکم روی موازین شرع و از ضروریات دین است و مطابق نص آیه مبارکه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین» واضح و مبرهن است.» علاوه بر این، روحانیون و علمای دیگر همچون آیتالله سیدحسن چهارسوقی، آیتالله حاج شیخ باقر رسولی، آیتالله حاج شیخ محمدرضا کلباسی، حاج سیدحسین خادمی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، آیتالله مهدی نجفی و آیتالله فقیه سبزواری نیز در حمایت از ملی شدن نفت اعلامیههایی صادر کردند.»
- نقش مراجع و علما در نهضت ملی نفت، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمد جعفربگلو[۴۷]
- «آیتالله فقیه سبزواری از علمای مشهد نیز فتوایی دایر بر لزوم خلع ید از شرکت نفت صادر کرد.»
- روحالله حسینیان، نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1385[۴۸]
- «نفر بعدی، آیتالله شیخباقر رسولی از علمای برجسته گیلان است که ایشان هم در مسئله نفت بیانیه میدهند. آیتالله سیدمصطفی سیدالعراقین، آیتالله شیخمهدی نجفی، آیتالله فقیه سبزواری است که فتوا میدهند. ایشان در شمار مراجع بودند و از مراجع تقلید مشهد میشوند و آیتالله سیدمحمدرضا کلباسی که از فلاسفه و فقهای بزرگ مشهد بودند بیانیه میدهند.»
- قاسم تبریزی، گفتگو با مشرق نیوز[۴۹]
نامههای روحالله خمینی به میرزا حسین فقیه سبزواری
ویرایش- «بنده در مشهد بودم که نهضت امام شروع شد. شهید سعیدی، مرحوم آیتالله منتظری و آیتالله شیخ عبدالرحیم شیرازی از سوی حضرت امام برای علمای مشهد نامههایی آورده بودند که آنها را به دستشان رساندم. از جمله آیتالله میلانی، آیتالله حاج آقا حسن قمی، آیتالله میرزا احمد کفایی و آیتالله حاج میرزاحسین سبزواری.»
- سید مهدی طباطبایی در گفتگو با پایگاه خاطره نگاری[۵۰]
- «در پائیز سال ۴۱، اولین حرکت انقلاب راه افتاد. در آن زمان، امام (ره) به علمای شهرهای مختلف نامههایی نوشتند که از جمله، مسئولیت رسانیدن و ابلاغ نامههای مربوط به علمای مشهد را به برادر بنده واگذار کردند. با آمدن اخوی بنده و آوردن نامهها، علمای مشهد خیلی به تکاپو و حرکت افتادند و کلا مشهد جنب و جوشی ایجاد شد و طلبهها درسها را تعطیل کردند و به منزل آیت الله میلانی رفتند و ایشان هم حمایت کردند. سپس به منزل آقای فقیه سبزواری رفتند که از علمای طراز اول مشهد بهشمار میرفتند. در این میان، آقای کفایی که به نوعی به نظام شاه تمایل داشت، زیر بار نمیرفت؛ لذا در کنار منزل ایشان متحصن شدند و در آن زمان، اینها از علمای درجهٔ اول مشهد محسوب میشدند. در نهایت، فشار زیاد طلبهها باعث شد که ایشان مجبور به تبعیت از امام شود و با تلگرافی قضایا و حرکتهای وقت رژیم را محکوم کمد. به این ترتیب، با حرکت اولیه، آقای علم عقبنشینی کرد و بلافاصله، لایحه ای را به مجلس برده بود، قبل از اینکه به تصویب برساند، پس گرفت.»
- کتاب خاطرات آیت الله سید احمد علم الهدی، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، فخر مشهد
دربارهٔ سفر حج
ویرایش- «مرحوم فقیه سبزواری چندین سفر به اعتاب مقدسه میکند و کراراً به حج مشرف میشوند، از آن جمله در ۱۳۶۷ هجری قمری با کاروان پانزده هزار نفری که شخصاً رهبری آن را به عهده دارد، با عبدالعزیزبن سعود پادشاه عربستان سعودی راجع به تعیین قبله حقیقی دیدار و مذاکره مینماید. خدمات وی به مردم خراسان، به ویژه به طلاب مشهد فراموش نشدنی است.»
- محمود بیهقی، سبزوار شهر دانشوران بیدار، صفحه ۱۵۱، مشهد ، انتشارات دامینه، ۱۳۷۹، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی
- «مرحوم آیة الله فقیه سبزواری، به دلیل احاطه بر علم هیئت، در یکی از سفرهای خود به سرزمین وحی، ضمن دیدار با پادشاه عربستان و گفتگو پیرامون مسائل جهان اسلام، پیشنهاد کردند چون سالی دوبار خورشید دقیقاً روی کعبه قرار میگیرد، در همان لحظهها، از رادیو اعلام کنند تا مسلمانان در هر نقطه ای هستند، قبله صحیح را شناسایی کنند که پیشنهاد معظمله مورد استقبال قرار گرفت و به اجرا درآمد. ضمناً، از پادشاه سعودی، خواستار بازسازی قبور ائمه بقیع شدند که پادشاه به مقامات دینی و محلی ارجاع داد اما مسکوت و معوق ماند .»
تدریس خارج فقه و اصول
ویرایش- «جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت میکرد. تدریس درس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی میرسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمینهای کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت .»
- کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۵۳]
- «آیت الله فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۷ ه.ق معادل ۱۳۰۷ ه.ش ابتدا به سبزوار وارد شد و پس از سه ماه آنجا را ترک و در مشهد اقامت نمود.
از سال ۱۳۴۷ ه.ق تا سال ۱۳۸۶ ه.ق در حدود ۴۰ سال به تدریس خارج پرداخت و شاگردان و فضلای زیادی را تربیت نمود. شاگردان ایشان را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر ذکر نمودهاند. برخی از آنها به دریافت اجازه اجتهاد از ایشان نایل شدند از جمله فرزندش آیت الله سید جواد فقیه سبزواری و ادیب حجت هاشمی که اجازه اجتهاد متجزی از استاد دریافت نمود. همچنین حضرات آیات و حجج اسلام آقایان حاج شیخ کاظم شانه چی، حاج شیخ جعفر زاهدی جوراب چی و سید عبدالحسین رضایی نیشابوری به دریافت اجازه اجتهاد از ایشان نائل گردیدند.
- حسن طالبیان شریف، روایت تسنیم از عالم جلیلالقدری که کارگشای مشکلات مردم بود [۵۴]
تدریس فلسفه
ویرایش- «حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که " امور عامّه شرح منظومه " را نزد او نیز خواندهام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و میگفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوشتقریرتر بود.»
- محمد رضا شفیعی کدکنی. مجله فرهنگی و هنری بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰، صفحه 174
- «آیتالله فقیه سبزواری علاوه بر فقه و اصول به تدریس فلسفه نیز مشغول بود. از حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد روحانی شنیدم که من و حضرات آیات حاج آقا سید محمود مجتهدی و حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد ایشاح در مسجد. گوهرشاد فرا گرفتیم..
استاد ادیب حجت هاشمی در کتاب مراه الحجه که شرح حال زندگانی خود و اساتید خویش است در ذکر استاد خود فقیه سبزواری مینویسد: من سالها در درس فقه اصول و فلسفه ایشان حاضر گردیدم و نهج البلاغه را نیز بطور خصوصی از ایشان آموختم .»
- حسن طالبیان شریف، روایت تسنیم از عالم جلیلالقدری که کارگشای مشکلات مردم بود[۵۵]
دربارهٔ سبزوار، خاستگاه فقیه سبزواری
ویرایش- «تفاوت فقه امروز با دوران صاحب جواهر؛ مرحوم فقیه سبزواری، شیخ انصاری و سایر بزرگان آن است که امروز فقه حکومت میکند و در برابر همه سخنان متفاوت در جهان، مدعی است که میتواند تمام شئون زندگی اجتماعی انسان معاصر را رقم بزند.»
- سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان و نایب رئیس اول خبرگان رهبری در دیدار طلاب و فضلای سبزوار[۵۶]
- «سبزوار از دیرباز از کانونهای شیعه ۱۲ امامی و مرکز قیام سربداران است که حاکمان آن برای ترویج فرهنگ شیعی در این منطقه تلاش فراونی کردند. سبزوار مهد عالمان و بزرگان دین همچون حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری، عبدالاعلی سبزواری و آیت الله سیادتی بود. امروز نیز حوزههای علمیه سبزوار باید تقویت و جان دوباره بگیرد و و این شهرستان دوباره موقعیت گذشته را بهدستآورد.»
- سید احمد حسینی خراسانی، نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری[۵۷]
- «شهر سبزوار (بیهق) با ورود لشکر اسلام به خراسان، مذهب تشیّع را پذیرفت و بر عظمت و ارزش خود افزود. مؤلّف «مرآت البلدان» در این مورد مینویسد:
«اهالی سبزوار همیشه نسبت به آل علی (علیه السلام) کمال ارادت را داشتهاند.»
در خصوص جایگاه علمی این شهر همین بس که علمای بزرگی چون محقّق سبزواری، حکیم حاج ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدمات شایانی را به مذهب و جهان تشیّع نمودهاند.»
- «خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر (سبزوار) بوده و هستند
در تمام شهرهای اطراف سبزوار جمعیتهای سنی نشین بودند، تنها مرکز شیعی به معنای واقعی که حاکمیت شیعی هم بر آن مستولی بوده شهرستان سبزوار است؛ تا حدی که از شهید اول تقاضای رساله عملیه میشود و آن شهید بزگوار از لبنان در داخل زندان برای مردم سبزوار کتاب «اللمعه الدمشقیه» را که رساله عملیه است مینویسند و میفرستند. سبزوار اینطور بودهاست و به برکت این که مرکز تشییع بوده بزرگانی از این شهر وارد جامعه اسلامی شدهاند که اگر صدها سال هم بگذرد نام آنها در مجامع علمی هنوز هم برده میشود. این استاد مدارس علمیه قم در بیان مثالهایی گفت: یکی مثل«ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»؛ امروز که امروز است نظریات این فقیه در مراکز علمی مطرح و مورد بررسی قرار میگیرد. مرحوم حکیم سبزواری را همه ما میشناسیم. یک فیلسوف و یک محقق متتبعی که افتخار شهر سبزوار است. حاج آقا حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. مرحوم آقا سید عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ نجف که سی جلد کتاب «مهذب الاحکام» این مرد است. خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر بوده و هستند.»
- «این شهرستان ظرفیتهای خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی دارد و وجود عالمان و فقهای بزرگی چون مرحوم حاج ملاهادی سبزواری و آیت الله فقیه سبزواری نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف است»
- احمد برادران معاون استاندار و فرماندار سبزوار.[۶۲]
- به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از خراسان رضوی، «شهرستان سبزوار از گذشته با داشتن مدارس علمیه و حوزههای علوم دینی یکی از قطبهای علومدینی بوده که توانستهاست از جمله دانشمندانی همچون حاج ملاهادی سبزواری، سید عبدالاعلی موسوی سبزواری و فقیه سبزواری تربیت و جهان اسلام از آنان بهرهمند شوند.»
- ایکنا، خبرگزاری بینالمللی قرآن[۶۳]
- «برخاستن چندین قرآن پژوه برجسته و چندین و چند تن از شخصیتهای بزرگ روحانی کشور از این شهر نظیر سید عبدالاعلی سبزواری، ملاهادی سبزواری، ملاحسین واعظ کاشفی، ابوالحسن زید بیهقی، فقیه سبزواری و … در قرنهای متمادی؛ و نیز وجود چند مدرسه و حوزه با سابقه و پردرخشش قرآنی نظیر مدرسه علمیه فخریه (با قدمت ۱۱۰۰ ساله و قدیمیترین مدرسه باقی مانده در ایران)، مدرسه علمیه فصیحیه، مدرسه علمیه اهل البیت، مدرسه محمدیه (از ساختههای میرزا حسین فقیه سبزواری) را، بیانگر این ویژگی میداند که سبزوار همواره یکی از قطبهای مهم و تأثیرگذار جهان اسلام در راستای خدمت به قرآن کریم و معارف اهل بیت و پرورش طلاب و روحانیون و قرآن پژوهان بودهاست.»
- مجله اینترنتی اسرارنامه[۶۴]
احداث شبستانهای شرقی مسجد جامع سبزوار
ویرایش- «در سالهای اخیر به اقدام مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین فقیه سبزواری که از مراجع تقلید و اساتید و مشایخ اجازهٔ اینجانب و ساکن مشهد بود شبستانهای شرقی مساجد جامع تجدید بنا وبه نحو مطلوبی ساختمان شد.»
- آیة الله سید علینقی امین، امام مسجد جامع تهرانپارس، مجله وحید، اسفند ۱۳۵۳ – شماره 135 [۶۵]
- «براساس کتیبهای که در پیش تاق ورودی شبستان به خط نستعلیق، بر کاشی نوشته شدهاست: این شبستان به خرج میرزا حسین خان غنی و به سعی آیت اللّه میرزا حسین فقیه سبزواری در شوال ۱۳۸۵ هـ ق برابر با ۱۳۴۴ هـ ش بازسازی شدهاست.»
- حسینی، سید محسن؛ مجله وقف میراث جاویدان، پاییز و زمستان ۱۳۸۰ - شماره ۳۵ و 36.[۶۶]
- «در خفنک در وسط شبستان که تماماً مزین به کاشی است این عبارت با خط درشت نستعلیق کاشی سفید بر زمینه لاجوردی نوشته شده (بسمه تعالی بانی معظم مرحوم حسینخان غنی به سعی حضرت آیت الله العظمی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در سال ۱۳۸۵ قمری با تمام رسید) و در زیر این عبارت با خط نستعلیق ریز مرقوم شده (به قلم حاج محمد حسن رضوان کتیبه نویس آستان قدس رضوی و به کاشی پزی استاد محمود معاونی) و در همین خفنک با خط نستعلیق درشت در دو قسمت نوشته شده عجلوا بالصلوه قبل الفوت و عجلوا بالتوبه قبل الموت.»
احداث مدرسه علمیّه محمدیّه در سبزوار
ویرایش- «مدرسه محمدیه از بناهای مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ساکن و مدفون در مشهد است که به سال یکهزار و سیصد و هفتاد و پنج از هجرت ساخته شد. آقای فقیه برای ماده تاریخ از نگارنده شعری خواستند چنین سروده شد:
این مدرسه کز صفاست رشک جنات
از بام و درش مدام ریزد برکات
با همت و سعی آیت اللّه فقیه
اتمام پذیرفت بنای حجرات
تاریخ بنای آن سرود ابن امین
هنگام ورود لبگشای از «روضات»
روضات در عدد حروف ابجد ۱۴۰۷ میشود و چون لب را که سی و دو ۳۲ میشود از آن کسر کنی ۱۳۷۵ میشود. این مدرسه در خیابان زند واقع است مرحوم فقیه فرزند آقا میرزا موسی مجتهد بود و باغ رضوان مشهد نیز به همت و سعی او احداث و در شمار یکی از مدارس علمیهٔ مشهد است.»
- آیة الله سید علینقی امین، امام مسجد جامع تهرانپارس، مجله وحید، اسفند ۱۳۵۳ – شماره 135 [۶۹]
- «شعاع فعالیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری، منحصر به حدود مشهد نبود بلکه گاهی از سرزمین مشهد میگذشت و به شهرستانهای دیگر هم کشیده میشد. از جمله آثار مرحوم فقیه در شهرستانهای خراسان، یکی مدرسه محمدیه سبزوار است. این مدرسه علمیه، در قسمت شرقی سبزوار و جنب مزار مرحوم آیت الله میرزا موسی فقیه سبزواری والد بزرگوارشان قرار دارد.
این مدرسه دارای هزار و چهارصد متر مربع زمین است که ساختمان آن عبارت از شانزده حجره و دو مدرس میباشد و مدرسه دارای موقوفاتی است که بعضی از مخارج ضروری آن را مانند آب و برق و تعمیرات جزئی را تأمین میکند. هماکنون عده ای از طلاب و محصلین حوزه علمیه سبزوار در مدرسه مزبور مشغول تحصیل میباشند و تاریخ بنای آن در کتیبه جلوی ایوان مدرسه نصب میباشد .»
- صفحه ۷۸، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری، حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، 1346.
احداث مدرسه علمیّه در کویته پاکستان
ویرایش- «میرزا حسین فقیه سبزواری، در چهارمین سفر حج خود در سال ۱۳۴۴ خورشیدی که زمینی و از طریق پاکستان انجام شد، ۸ روز در کویته، یکی از شهرهای مسیر سفر، میهمان سردار اسحاق خان رئیس ایل خاوری و آیت الله غزنوی اعلم العلماء آن شهر بودند.
با توجه به مذهبی بودن شهر بزرگ کویته؛ و حضور شمار بسیاری از اهل علم و طلاب در این شهر؛ و فقدان مدرسه ای جهت سکونت و تحصیل دانشجویان علوم حوزوی، فقیه سبزواری به فکر تأسیس مدرسه ای افتادند و در همان چند روز توقف، زمینی تهیه و با همت بلند و مردانه خود، نخستین کلنگ ساختمان مدرسه علمیه کویته را به زمین زدند .»
- حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، صفحات ۶۴ تا ۶۹، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، 1346.
- «مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در اصفهان و مشهد و پاکستان و افغانستان و نقاط دیگر، دارای مقلدینی بودند و رساله عملیه فارسی بنام هدایة الانام از ایشان به چاپ رسیده و در دسترس بود.
در سال ۱۳۸۵ هجری قمری برابر با ۱۳۴۴ هجری شمسی برای چها رمین مرتبه عازم سفر حج بیت الله الحرام از راه پاکستان شد. در شهر کویته پاکستان که مجتمع شیعیان و گروهی از مقلدین ایشان بود، از آقا استقبال و احترامی شایسته نمودهاند از مشاهده وضع مذهبی آنجا ایجاد یک باب مدرسه علوم دینی را در آن شهر لازم دانسته لذا چند روزی در آنجا مانده و مردم را در ساختمان مدرسه ترغیب نمودند. بحمدالله تعالی در اثر اقدام و نیت پاک و سعی و همت آن عالم ربانی مردم آنجا موفق به احداث یک باب مدرسه در کویته شدند که سالهاست محل سکونت و درس وبحث طلاب دینیه میباشد .»
- سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگینامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۷۰]
- «خدمات اجتماعی و عمرانی مرحوم فقیه سبزواری در تاریخ حوزه خراسان، در پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی کم نظیراست. تأسیس مدرسه باغ رضوان با شانزده هزار متر مربع در سال ۱۳۳۰ شمسی (۱۳۷۰ هجری قمری)، احداث تکیه سیدها، تکمیل بنای درمانگاه رازی، بنای ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب در خیابان خواجه ربیع برای سیل زدگان مشهد (سال ۱۳۳۱ هجری شمسی)، بنای مسجد بهاردر خیابان نخریسی، مسجد احمدآباد، مسجد سمزقند، مسجد خیابان ضد، مسجد فقیه سبزواری کوی طلاب، شبستان مسجد جامع سبزوار، مدرسه کویته پاکستان، همه از آثار ایشان است .»
- غلامرضا جلالی، صفحه ۱۵ تا ۱۸ مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ – ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور 1375[۷۱]
تأسیس کوی طلاب
ویرایش- «جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت میکرد. تدریس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی میرسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمینهای کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»
- کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۷۲]
- «طلاب یکی از قدیمی ترین محله های مشهد است که در۴ کیلومتری حرم مطهر قرار دارد. سراسر این محدوده ۵۰ سال پیش زمین های زراعی بود که «آیت ا… حاج میرزا حسین فقیه سبزواری» در رایزنی با مسئولان موقوفات آستان قدس رضوی آن را به طلبه ها اختصاص می دهد و طلبه های در حال تحصیل را صاحب قطعات مسکونی سیصدمتری می کند.
گرچه در آن زمان برخی از آن ها با فروختن این زمین ها در نقطه ای دیگر از شهر زندگی خود را سامان می دهند، تعداد زیادی از طلاب ساکن این محدوده می شوند تا محله نام «طلاب» به خود بگیرد. با گذشت سال ها کمکمتعدادی از طلبه ها از این محل می روند و ساکنان دیگری جای آن ها را می گیرند. همچنین با گسترش شهرنشینی و به دلیل نزدیک بودن محله به حرم مطهر، قشرها مختلفی ساکن اینجا می شوند.»
- شهر آرا نیوز، ۹ مرداد 1398[۷۳]
- «بدون تردید، بزرگترین خدمت فقیه به طلاب حوزه خراسان، واگذاری دو هزار و پانصد قطعه زمین در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به طلاب و فضلای حوزه مشهد و تأسیس «کوی طلاب» است .»
- غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری، مجله نگاه حوزه[۷۴]
- «مرحوم آقای فقیه سبزواری توجه زیادی به وضع زندگی طلاب علوم دینی داشتند و برای این که طلاب متأهل از گرفتاریهای اجاره نشینی راحت شوند در صدد برآمدند که زمینی برای ساختمان خانههای بسیاری برای طلاب تهیه کنند. بدین منظور، دوهزار و پانصد قطعه زمین سیصد متری از اراضی آستان قدس را گرفته و با تشریفات خاصی به طلاب علوم دینی واگذار نمودند. این اقدام خیر در سال ۱۳۸۰ هجری قمری برابر با ۱۳۳۹ هجری شمسی صورت گرفت و از آن تاریخ اکثر طلاب و محصلین در این زمینهای استیجاری از آستان قدس خانه ساخته و از نظر منزل دررفاه و آسایش بسر میبرند و آن محله معروف به کوی طلاب و از محلات آباد و پر جمعیت مشهد است. امروز یکی از دوستان که اهل ایمان و شخصی مطلع و مسن است و نامش حاج احمد توفیقی است نقل کرد که قطعات اراضی کوی طلاب در آغاز غالباً پانصد متری بود و بقیه اش سیصد متری. چون مساحت نامبرده برای آنها زیاد بود مقداری را فروخته و دربقیه منزل ساختند. رفته رفته طلاب که از عهده ساختن منزلهای وسیع برنمیآمدند، منزلهای کوچک ساخته و مازاد زمین را فروختند تا مساحت هر منزل به صد متر بلکه تا هفتاد و پنج متر مربع میرسید. احداث کوی طلاب و خانهدار شدن جمع کثیری از طلاب و بهره بردن بسیاری از کسبه و ارباب صنایع و مردم آن کوی، همه از برکات آن عالم ربّانی است.»
- سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگینامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۷۵]
مدرسه باغ رضوان
ویرایش- «قتلگاه در زمان سلطنت رضاشاه کبیر؛ و مقارن با احداث فلکه دور حرم مطهر رضوی تغییر وضع داد و بصورت باغ وسیعی درآمد که به نام باغ رضوان نامیده شد و با همت مرحوم میرزا حسین فقیه سبزواری از علمای خیر اندیش و نیکو خصال مشهد دارای صحن و حجرات و سردابهایی شد .»
- بینش، تقی، جغرافیای محلههای مشهد، فصلنامه جستارهای ادبی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، تابستان - ۱۳۵۶، شماره 50
- «او مدرسه باغ رضوان را به سال ۱۳۳۰ش در دو طبقه ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد. درمانگاه رازی را تکمیل کرد و ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب در خیابان خواجه ربیع برای سیلزدگان بنا نهاد و ۲۵۰۰ قطعه زمین را در کوی طلاب در سال ۱۳۳۹ش به طلبهها و فضلای حوزه مشهد واگذار کرد.»
- سیمای بهشت (آشنایی با حرم مطهر علیبن موسیالرضا)، به کوشش قاسم جهانی و سید محسن میرزاده، اداره تولیدات فرهنگی، انتشارات آستان قدس رضوی: 1392.
- غلامرضا جلالی و همکاران، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۱، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد: 1386. .[۷۶]
- «مدرسه حاج رجبعلی (متعلق به بخاراییها، در کوچه تپه خاک)، مدرسه رضوان (در محله عیدگاه)، مدرسه باغ رضوان (احداث شده توسط آیتا… سبزواری در محل قبرستان قتلگاه سابق)، مدرسه مهدیخان، مدرسهای گمنام (که فریز انگلیسی در نیمه اول سده سیزده قمری از آن بهعنوان مدرسهای که نام نداشته و تبدیل به اسطبل شده، یاد میکند)، مدرسه نو (در ابتدای خیابان تهران) و مدرسه فاضلیه.»
- سیمای تاریخی-فرهنگی شهر مشهد، سیدی، 1382.
- مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی، محمد تقی مدرس و…، تصحیح سیدی، 1386[۷۷]
- «معظمله بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدیها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه میگفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشتهها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیة الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفهها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد.»
- «در حدود سالهای ۱۳۴۰ مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه که از علمای بزرگ و محترم مشهد مقدس بودند تصمیم گرفتند این قبرستان را بار دیگر احیا کنند و برای دفن اموات اختصاص دهند، لذا در این مورد با مقامات آستان قدس مذاکره کردند و رضایت اولیاء آستانهٔ مقدسه را جلب نمودند و با قرار دادی که با آستان قدس بستند کار را شروع کردند. طرحی بزرگ به صورت یک صحن تهیه شد و به نام صحن رضوان پایهریزی گردید نقشهٔ آن مانند صحن نو و صحن کهنه ترسیم گردید .»
- علامه عزیزالله عطاردی، کتاب تاریخ آستان قدس رضوی / ج ۱ / صفحه 361
شبستان سبزواری، مسجد گوهرشاد
ویرایش- «دراطراف ایوانها هفت شبستان با پایههای قطور و به سبک معماری سنتی مساجد ایران وجوددارد که در دورانهای مختلف به نامهای گوناگون نام گذاری شدهاند وعمدتاً به نام افرادی که درآنها به تدریس طلبه مشغول بودهاند و یااقامه نمازجماعت توسط آنها صورت میگرفتهاست، نامیده میشوند. (قصابیان، ۱۳۷۷ ،۳) این شبستان هاعبارتند از: شبستان گرم، شبستان سبزواری (محل اقامه نماز توسط حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (شبستان آقا حسین)، شبستان تبریزی، شبستان نهاوندی (محل اقامه نماز توسط حاج شیخ علی اکبر نهاوندی)، شبستان میلانی، شبستان نجف آبادی (شبستان امام جمعه) و شبستان علوی که به شبستانَ آفتاب روهم معروف بود. البته این شبستانها به جز شبستان گرم که هم چنان از دوره تیموری به همین نام خوانده میشود از دورههای صفویه تا قاجاریه به نامهای مختلف دیگری مشهور بودند. (عطاردی، ۱۳۷۱٬۷۳۴)»
- اعظم نظرکرده، اسناد تعمیرات مسجد جامع گوهرشاد دردوره صفویه وافشاریه، نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستانقدس رضوی، دوره ۳، شماره ۱۲ و ۱۳، پاییز و زمستان 1390[۷۹]
- «این شبستانهای هفتگانه که در دورانهای مختلف با نامهای گوناگونی مانند شبستانهای گرم، سبزواری، تبریزی، نهاوندی، میلانی، نجفآبادی و علوی نامیده میشوند، محل برگزاری جلسات قرآن، آموزش، سخنرانی، تدریس علوم قرآنی و دینی، مراسم جشن و عزاداری، اعتکاف، نماز جماعت و مراسم دعای کمیل، دعای ندبه و دعای توسل است.
- خبرگزاری رضوی، تخصصی شدن برنامههای پنج شبستان مسجد گوهرشاد[۸۰]
- «شبستان سبزواری، شبستان کوچکی است در جنوب ایوان شرقی و از شرق به رواق در دست احداث امام خمینی (قدسسره) و از شمال با حد فاصل یک راهرو به ایوان شرقی و از غرب به صحن مسجد محدود میشود (این شبستان مدتی محل اقامه نماز توسط حاج میرزا حسین فقیه سبزواری بوده و به شبستان حاج آقا حسین نیز معروف بودهاست) .»
- مجله مشکوة، بهار ۱۳۸۴ - شماره 86
- ویکی فقه، مسجد جامع گوهرشاد مشهد، یکی از مسجدهای مشهور ایران و جهان اسلام و یادگاری ارزشمند و ماندگار از هنر و معماری تیموریان است.[۸۱]
دربارهٔ او از دیدگاه شاگردان و پژوهشگران
ویرایش- «جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت میکرد. تدریس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی میرسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمینهای کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»
- کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۸۲]
- «مرحوم فقیه سبزواری، انسانی پرهیزکار، متقی، سلیم النفس، بذله گو و خوش مشرب بود. تنها به تدریس و اقامه جماعت قانع نبود. بر این باور بود که در راه خدمت به مردم مسلمان، از هرگونه امکانات مشروع و معقول باید استفاده نمود. او با ارباب طریقت و عرفان و سران قدرت نظام در ارتباط بود و از علنی شدن تماسهای خود پرهیز نمیکرد. در سیاست مشی خاصی را دنبال میکرد. اهل تسامح بود. زیاد روی داوریهای مردم و تودههای عوام و حسن و قبح آنان تکیه نمیکرد. راهی را که به نظر خودش درست میرسید دنبال میکرد. او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود میکوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مسمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان دهها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد. فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود میجست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. تقوا و تقیه مرحوم فقیه سبزواری، همه شبهاتی را که نسبت به ایشان در ذهن منتقدین به وجود میآمد، بر طرف میساخت. پاکی و بیآلایشی و ساده زیستی فقیه سبزواری، همه چیزرا تحت الشعاع قرار میداد .»
- غلامرضا جلالی[۸۳]
- «بازاریها و مردم عامی، به ایشان خیلی اقبال داشتند از لحاظ این که ایشان خیلی با مردم میجوشید یعنی مثلاً فرض کنید یک کسی اگر در تپل محله و نوغان یا در یک راه دوری از ایشان دعوت میکرد به یک آبگوشت خالص و چیز دیگری جز آبگوشت نبود، ایشان میرفت و با آنها حشر داشت. این بود که مردم عامی و اینها هم، خیلی به ایشان توجه داشتند .»
- کاظم مدیر شانه چی[۸۴]
دربارهٔ فعالیتهای اجتماعی او
ویرایش- «فقیه سبزواری که از شاگردان آقای نایینی بود، و در رشته فقه و اصول در مشهد تدریس داشت، از نظر اجتماعی منحصر به فرد بود و تا جای ممکن به مشکلات مردم رسیدگی میکرد .»
- «او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود میکوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مستمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان دهها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد. فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود میجست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمیکرد.»
- غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور 1375[۸۷]
- «مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار میکرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام میداد. حتی در منزلش گاو را خودش میدوشید. خیلی متواضع بود.»
- سید مهدی طباطبایی در گفتگو با علیرضا نوروزی[۸۸]
- «درسال ۱۳۶۱ هجری قمری برابر با ۱۳۲۱ شمسی که بر اثر جنگ بینالملل دوم، ایران به اشغال قوای اجانب درآمده و کشور دچار قحطی و کمیابی غلات و خواروبار گردیده و شهر مشهدرا نیز گرسنگی فراگرفته و زندگی را بر مردم ناگوار و دشوار ساخته بود. علاوه بر کمبود مواد غذایی، افزایش سرسام آور قیمت هانیز، طبقات ناتوان و فقیر را به استیصال و بیماری و درماندگی کشانده بود و به دلیل کمبود و گرانی نان، بسیاری از فقرا از گرسنگی مردند، میرزا حسین فقیه سبزواری بپاخاسته، با همت عالی و تلاش بسیار، با تهیه متجاوز از یکصد وشصت هزار کوپن نان و توزیع بین فقرا در طول یک سال قحط زده. آنان را از گرسنگی و مرگ نجات دادند. از خدمات دیگر میرزا حسین در طول چند سال پس از جنگ جهانی ذوم، تهیه و تدارک مقادیر بسیاری ذغال و پوشاک گرم و پتو و پوستین؛ و توزیع بین فقرا برای محافظت آنان از سرمای سخت و شدید زمستان مشهد و اطراف مشهد بود»
- محمد ناصری و حسین نوغانی، صفحه ۸۳، عمری پرافتخار، زندگینامه میرزا حسین فقیه سبزواری. بورس کتاب، مشهد، 1346
- «آیتالله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به «فقیه سبزواری»، اهتمام زیادی به کارگشایی و حل مشکلات مؤمنین و به ویژه طلاب و فضلای حوزه علمیه داشت. او فقیهی بزرگ و جامع معقول و منقول بود. ایشان در عین مراتب بالای علمی. بسیار متواضع. خوشاخلاق. گرم و گیرا و مهربان بود و سعی و اهتمام زیادی در خدمت به مردم و طلاب داشت. در سال ۱۳۳۱ ه.ش در مشهد سیل شدید آمد که باعث تخریب بسیاری از خانههای مردم شد. آیت الله فقیه سبزواری برای افراد فقیر و بی بضاعت که توان ساخت خانه و تعمیر آن نداشتند خانههایی را بنا نمود. این خانهها در منطقه خیابان نخریسی و خواجه ربیع مشهد واقع شدهاست .»
- حسن طالبیان شریف، خبرگزاری تسنیم، ۱۱ تیرماه 1398[۸۹]
- «امروز که یکشنبه ۱۵ / ۴ / ۱۳۸۲ شمسی و ۶ جمادی الاولی ۱۴۲۴ قمری بود، در بنده منزل حسب المعمول همه روزه جمعی حضور داشتند سخن از خصال پسندیده مرحوم آیه الله فقیه سبزواری و حالت تواضع و نوعدوستی ایشان به میان آمد. آقای حاج شیخ عبدالعلی ناصری برزنانی که سابقاً از طلاب مشهد بوده و چندین سال است که از ائمه جماعت سبزوار میباشد نقل کرد که درسالهایی که در مشهد از جمله طلاب بودم مریض شدم. دکتر مرضم را سل تشخیص داد خیلی پریشان شده و صبحی بود به خانه مرحوم آقای فقیه سبزواری رفته و قضیه را به مرحوم آقا گفتم. آقا دستور دادند تا درشکه حاضر کنند و فوراً خودشان با من در درشکه نشسته و به بیمارستان شاهرضا رفتیم و مرا به بخش مربوط به مرضم برده و بستری نموده و سفارش اکید به آقایان دکترها و پرستاران نمودند که ناصری از خودمان است آنها هم با کمال احترام قبول کردند و در مدتی که در بیمارستان بودم از من کمال مراقبت نمودند تا رفع بیماری و خطر شد و آقا در بیمارستان به عیادتم تشریف آورد و پول داد و احسان فراوان کرد. رحمه الله علیه .»
- سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگینامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۹۰]
- « چون قریب هزار خانوار فقرا که بیشتر کاسب جزء و نساج بودند و تمام سرمایه آنها و آلات کسب آنها از دست رفته بود من چند هیئت از اشخاص خیر و باهمت تعیین کردم که در مسیر سیل خانهها را بازدید کنند اغنیا را بحال خود گذارند و متوسطین و فقرا را احصا کنند برای متوسطین که دارای اعتبار هستند از بانک رهنی قرض گرفته شود و برای فقرا خانه ساخته شود و چون وجوه رسیده از مرکز کافی برای معاش روزانه فقراء و ساختمان خانه بقدر کفایت نبود من دعوتی از علماء و وجوه اهل شهر کردم و پیشنهاد کردم که هرکس استطاعت دارد یک یا چند خانه و کسانی که استطاعت کافی ندارند مشترکاً یک خانه برای فقرا بسازند و حدود تخمینی مخارج هرخانه مشتمل بر دو الی سه اتاق و موافق آن هزار و پانصد الی دو هزار تومان برآورد شد و جمعی از تجار بیست خانه تقبل کردند که بسرپرستی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ساخته شود و اشخاصی هم تقبل کردند که پول یک خانه بدهند بشرط آنکه من متکفل ساختن آن بشوم که جمعاً قریب سی هزار تومان دادند یک خانه هم خود من و یک خانه آقای بدر نایب التولیه و یک خانه سرتیپ معزی فرمانده لشکر خراسان تقبل کردیم و ساختیم و خلاصه من مشغول به ساختمان بیست خانه شدم و چون در چند ماه قبل از آن سی و سه هزار تومان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای من فرستاده بود که بمصرف معاش فقرای مهاجر برسد ولی هنوز بمصرف نرسیده بود با تحصیل اجازه از سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی هیجده خانه از آن پول ساخته شد و چون فصل تابستان بود خانهها بزودی تمام شده و بفقرائی که سیل منازل آنها را خراب کرده بود مجانی واگذار گردید بعلاوه یک آب انبار برای آن خانهها ساخته شد و در نظر داشتم مسجدی روی آبانبار بنا کنم ولی بواسطه نبودن اعتبار موفق به آن نشدم. صد خانه هم از اعانه آستانه مقدسه و بعضی تجار ساخته شده به فقرا واگذار گردید که مجموعاً در حدود یکصد و چهل خانه ساخته شده بفقرائی که هیچگونه استطاعت نداشتند اعم از مالک خانههای خراب یا مستأجرین آنها داده شد در حالیکه مجموع خانههائی که از سیل خراب شده یا شکست فاحشی به آن رسیده تقریباً هزار و پانصد خانه بود ولی اشخاص متمکن خود خانه ساختند و اشخاص متوسط هم با قرض از بانک رهنی یا غیر آن تا درجهٔ رفع حاجت کردند.»
- سید محسن صدرالاشراف استاندار خراسان[۹۱]
دیدارها
ویرایش- « صبح چهارشنبه شانزدهم ذیقعده 1369 ( برابر با 8 شهریور 1329 ) براي ملاقات آیت االله آقاي حاج میرزا حسین فقیـه سـبزواري کـه از مجتهـدین و علمـاي درجه اول مشهد و خیلی با نفوذ می باشند رفتیم و نهایت محبت و ملاطفت و مهربانی نمودند و مدتی در خدمتشان بـوده وجمعی از طلاب نیز براي ملاقات ایشان آمده بودند و ضمناَ بعضـی مـذاکرات فقهـی راجـع به حـج و موقـع احـرام و تعیـین میقات به میان آمد سپس از ایشان خداحافظی نموده بیرون آمدیم.
صبح پنجشنبه براي ملاقات آیت االله آقاي حاج سید یونس که از مجتهدین معروف و متّقی مشهد می باشند رفتیم و چون ما را شناختند خیلی ملاطفت و مهربانی نمودند و سپس بعضی مذاکرات ادبی و فقهی به میان آمد و بعداً مرخص شدیم .»
- رساله خاطرات سفر حج نگارش حاج سلطان حسین تابنده گنابادی رضا علیشاه ثانی . چاپ دوم 1357 شمسی
- « علامه محمد حسین کاشف الغطاء در صفحه 250 کتاب " عقود حیاتی " ، نام بسیاری از علمای ایران که وی با آنان در تهران و سپس خراسان دیدار داشته آورده است. یکی از آنان شیخ علی اکبر نهاوندی است. دیگری آقا حسین سبزواری، همین طور میرزا احمد کفایی، و بسیاری دیگر. سپس از مشهد به تهران آمده، باز مدتی در گلاب دره است و آنگاه به عراق بر می گردد. این وقایع مربوط به سال 1367 ق است که مصادف با سال 1327 ش است.»
- دکتر رسول جعفریان ، هشت دهه زندگی آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاءنقدی بر کتاب " عقود حیاتی" زندگی نامه علامه محمد حسین کاشف الغطاء[۹۲]
درگذشت
ویرایش- «فقیه سبزواری، در روز شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۶ هجری قمری برابر با ۱۳۴۵ هجری شمسی، در ۷۷سالگی، راه ناهموار دنیای ماده را به آخر رساند و روحش به دار قرار پرگشود.
از ایشان به هنگام فوت، جز خانه مسکونی واقع در فلکه شمالی حضرت، چیزی برای فرزندان نماند. جنازه ایشان در میان انبوه جمعیت تشییع شد و برابر وصیت کنار محراب مدرس باغ رضوان که خود در آن تدریس مینمود، دفن شد. قبر ایشان امروزه با فاصله نه چندان دور از آرامگاه شیخ امین الدین طبرسی در فضای سبز که بر بقایای باغ رضون احداث شدهاست، قرار دارد .»
- غلامرضا جلالی[۹۳]
پیوند به بیرون
ویرایشجستارهای وابسته
ویرایش- حرم امام رضا
- محمد تقی شریعتی
- میرزا موسی فقیه سبزواری
- آرامگاه موسی فقیه سبزواری
- فهرست اهالی سبزوار
- سید شهابالدین مرعشی نجفی
- مهدی الهی قمشهای
- محمدتقی آملی
- روش بولون
- کاظم مدیر شانهچی
- عبدالله مامقانی
- مهدی مروارید
- آقا ضیاءالدین عراقی
- فاضل شربیانی
- میرزای شیرازی
- حوزه علمیه خراسان
- فهرست اهالی سبزوار
- عبدالجواد ادیب نیشابوری
- علیمحمد بروجردی
- مدرسه محمدیه (سبزوار)
- مسجد جامع سبزوار
- سید علینقی امین
منابع
ویرایش- ↑ صفحه 69، کتاب پنجاه چهره فاخر خراسان بزرگ، جمال مدیر شانه چی، کتابدار توس، چاپ اول، مشهد، 1398
- ↑ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن - طبقات أعلام الشیعة - جلد ۱۴ 17 جلدی، صفحه 657، ناشر: دار احیاء التراث العربی محل نشر: بیروت
- ↑ کتاب گنجینه دانشمندان، جلد:۵ و 7، نویسنده:شریف رازی، محمد، ناشر:کتابفروشی اسلامیه، محل نشر:تهران – ایران، سال نشر:۱۳۵۲
- ↑ کتاب اثر آفرینان، زندگینامه نام آوران فرهنگی ایران، از آغاز تا 1300، زیر نظر دکتر عبدالحسین نوایی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379، جلد چهارم، صفحه 294
- ↑ علیرضا نوروزی، مشاهیر حوزه علمیه خراسان، جلد سوم ، انتشارات نسیم رضوان، مشهد
- ↑ صفحه 156، سیمای سبزوار، سرزمین سر بداران، محمد ابراهیم احمدی ، انتشارات نبوغ، قم، چاپ اول، پاییز 1375
- ↑ محمود بیهقی، سبزوار، شهر دیرینههای پایدار، بهمن 1370، کتابستان مشهد، صفحات 124، 168 و 173
- ↑ صفحه 150، کتاب سبزوار، شهر دانشوران بیدار، زندگینامه مشاهیر و مفاخر سبزوار، نویسنده: محمود بیهقی ، انتشارات دامینه، مشهد، 1379، 381 صفحه، چاپ سوم
- ↑ پنجاهمین سال درگذشت آیت الله العظمی فقیه سبزواری
- ↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص 71، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1377
- ↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص 71، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1377
- ↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ http://ensani.ir/file/download/article/20130120101437-9316-250.pdf
- ↑ جلالی ، غلامرضا ، اسوههای حوزه ، منادی رضوان ، شمه ای از حیات معنوی آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری ، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵
- ↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری صفحات ۲۶ تا ۳۰
- ↑ خبرگزاری ایسنا
- ↑ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
- ↑ نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد
- ↑ مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص 71، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1377
- ↑ http://mobahesat.ir/7322
- ↑ شفقنا
- ↑ دارآخرت
- ↑ http://al-athar.ir/home/Content/4355
- ↑ گفتگو با استاد مدیر شانه چی
- ↑ کتاب مرآة الحجّة، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه 130 تا 145، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور 1371
- ↑ حوزه
- ↑ گفتگوی علیرضا نوروزی با سید مهدی طباطبایی
- ↑ کتاب مرآة الحجّة، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه 130 تا 145، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور 1371
- ↑ کانون بحث و انتقاد دینی
- ↑ خبرگزاری تسنیم
- ↑ شبکه اجتهاد
- ↑ رسا نیوز
- ↑ متن کامل مقاله چند خاطره مختصر از راشد
- ↑ مجله بخارا، شماره 88 – 87، خرداد و شهریور 1391
- ↑ ذکر جمیل شیخ محمد
- ↑ Pdf روزنامه اطلاعات، 27 شهریور 1394، سال بیست و دوم، شماره 4917
- ↑ http://www.ettelaat.com/etbarchive/1996-2014/2015/09/18/P3.pdf
- ↑ شهرا آرا آنلاین
- ↑ مجله حوزه
- ↑ مصاحبه با محمد واعظ زاده
- ↑ زندگینامه امام رضا علیه السلام، حسین عماد زاده اصفهانی
- ↑ قدس آنلاین ، گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین نوایی
- ↑ مجله نگاه حوزه
- ↑ از نهضت ملی شدن نفت تا کودتا
- ↑ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
- ↑ ناگفتههای نهضت ملی شدن صنعت نفت
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نقش روحانیون در ملی شدن صنعت نفت ایران
- ↑ پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران
- ↑ واکاوی فعالیت نیروهای مذهبی در جریان ملیشدن نفت
- ↑ پایگاه خاطره نگاری
- ↑ دانشنامه اسلامی ، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
- ↑ کتابخانه مجازی الفبا
- ↑ مصاحبه کیهان با کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری
- ↑ روایت-تسنیم-از-عالم-جلیل-القدری-که-کارگشای-مشکلات-مردم-بودروایت تسنیم از عالم جلیل القدری که کارگشای مشکلات مردم بود
- ↑ تسنیم از عالم جلیل القدری که کارگشای مشکلات مردم بود
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی آستانقدس رضوی
- ↑ ایسنا ، منطقه خراسان
- ↑ سیمای سبزوار (سرزمین سربداران)، محمّد ابراهیم احمدی، قم، نشر نبوغ، 1375.
- ↑ پژوهه ، محمد باقر محقق سبزواری
- ↑ سلام سربدار
- ↑ متن کامل سخنرانی استاد زارعی
- ↑ فرماندار سبزوار: توسعه فرهنگ قرآنی سبب کاهش ناهنجاریها میشود
- ↑ ایکنا،خبرگزاری بینالمللی قران
- ↑ مجله اینترنتی اسرار نامه
- ↑ مساجد و مدارس سبزوار
- ↑ مسجد جامع سبزوار و موقوفات آن
- ↑ مسجد جامع سبزوار
- ↑ ویستا
- ↑ مساجد و مدارس سبزوار
- ↑ زندگی مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم آیه الله حاج سید مصطفی سیادتی
- ↑ مجله نگاه حوزه
- ↑ مصاحبه کیهان با کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری
- ↑ شهر آرا نیوز ، 9 مرداد 1398
- ↑ [۱]
- ↑ وبسایت آیة الله فقیه سبزواری
- ↑ پنجره فولاد سایت فرهنگی – تبلیغی حرم مطهر رضوی
- ↑ شهر آرا آنلاین
- ↑ کانون بحث و انتقاد دینی
- ↑ نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها ، موزهها و مرکز اسناد آستانقدس رضوی
- ↑ خبرگزاری رضوی
- ↑ ویکی فقه
- ↑ مصاحبه کیهان با کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری
- ↑ غلامرضا جلالی ، منادی رضوان ، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری ، صفحه ۱۵ ، مجله نگاه حوزه ، ویژه حوزه خراسان ، ضمیمه مجله حوزه ، شماره ۱۸ - ۱۷ ، سال دوم ، مرداد و شهریور
- ↑ متن گفتگوی ویدئویی با استاد کاظم مدیر شانه چی پیرامون شخصیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری
- ↑ شهرآرا آنلاین ، نسل درخشان حوزه علمیه مشهد .
- ↑ نسل درخشان حوزه علمیه مشهد ، غلامرضا جلالی
- ↑ غلامرضا جلالی ، منادی رضوان ، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری ، صفحه ۱۵ ، مجله نگاه حوزه ، ویژه حوزه خراسان ، ضمیمه مجله حوزه ، شماره ۱۸ - ۱۷ ، سال دوم ، مرداد و شهریور 1375
- ↑ گفتگوی علیرضا نوروزی با سید مهدی طباطبایی
- ↑ خبرگزاری تسنیم
- ↑ وبسایت آیة الله فقیه سبزواری
- ↑ وحید، شهریور 1350 - شماره 93
- ↑ دکتر رسول جعفریان ، هشت دهه زندگی آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
- ↑ غلامرضا جلالی ، منادی رضوان ، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری ، صفحه ۱۵ ، مجله نگاه حوزه ، ویژه حوزه خراسان ، ضمیمه مجله حوزه ، شماره ۱۸ - ۱۷ ، سال دوم ، مرداد و شهریور