یادداشتها (آلبر کامو)
مجموعهای از یادداشتهای آلبر کامو
یادداشتها (به فرانسوی: Carnets) مجموعهای از یادداشتهای نویسنده فرانسوی آلبر کامو که از ۱۹۳۵ نوشته شد و در سه جلد منتشر شدهاست.
گفتاوردها
ویرایش- «آدمی که توبه میکند آدم بزرگی است، اما چه کسی امروز دلش میخواهد بزرگ باشد بی آن که دیده شود؟»[۱]
- «زمانی که آدم فکری بلند و دلی پَست دارد، چیزهای بزرگی مینویسد و اعمال حقیری انجام میدهد.»
- «تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی.»
- «در حسرت زندگیِ دیگران. برای این است که از بیرون که نگاه میکنی، زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد، اما زندگیِ خودمان که از درون نگاهش میکنیم، همهاش تکهتکه و پارهپاره به نظر میآید. هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت میدویم.»
- «تمدن در کمی و بیشی ظرافت و پالودگی نیست، بلکه در وجدان مشترک یک ملت نهفتهاست.»
- «چه کسی بر ما شهادت خواهد داد؟ آثارمان. افسوس! چه کسی؟ هیچکس. هیچکس. مگر آن دوستانی که ما را در لحظهٔ لطف و عطا دیدهاند، لحظه ای که قلب بهطور کامل خودش را وقف دیگری میکند. یعنی آنهایی که ما را دوست میدارند؛ ولی عشق، ساکت است: هر انسانی ناشناخته از این جهان میرود.»
- «کسی را نمیشناسم که به اندازهٔ من برای دیگران احساسی بیش از آنچه برای خود دارد، داشته باشد، زیرا که ترحم راحتم نمیگذارد.»
- «نسلی که درد پول دارد و ملال دل.»
- «ما فرانسویها اکنون پیشگام همهٔ تمدنها هستیم؛ ما دیگر نمیدانیم چگونه بکُشیم. این ما هستیم که علیه خدا شهادت میدهیم.»
- «بانوی پیر انگلیسی خودکشی کرد. در دفتریادداشتهایش از چند ماه پیش هر روز یک چیز مینوشت: امروز کسی نیامد.»
- «هر جامعه ای، خصوصاً ادبیات آن جامعه، میخواهد که اعضایش را به خاطر فضیلتهای افراطی شان شرمنده کند.»
- «نشریه ای که انقلابی است لزوماً حقیقت را نمیگوید، اما نشریه ای که حقیقت را میگوید لزوماً انقلابی است.»
- «اوربک احساس میکرد که جنون نیچه تظاهر است. احساسی که من همواره در مورد هر دیوانه داشتم. عشق هم شاید همینطور باشد. نیمی از آن تظاهر است.»
- «عشق وجود ندارد. آنچه وجود دارد نیاز جسمانی پیوستن به دیگری است و نیاز منطقی داشتن یک همراه در زندگی.»
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ آلبر کامو، یادداشتها، ترجمهٔ خشایار دیهیمی و شهلا خسروشاهی، انتشارات ماهی، ۱۳۹۱.