ضربالمثلهای هندی
(تغییرمسیر از مثل هندی)
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - ه - ی
آواز دهل شنیدن از دورخوش است
ا ویرایش
- «ابری که با رعد همراه باشد، نمیبارد.»
- «اگر خروس را هم زندانی کنی باز خورشید طلوع خواهد کرد.»
- مترادف فارسی: «خروس نباشد سحر نمیشود؟»
- مترادف فارسی: «بلال که مرد اذانگو قحط نمیشود.»
- مترادف فارسی: «مگر بلال مرد کس دیگر اذان نگفت؟»
- «اگر سر داشته باشی هزاران عمامه هم خواهی داشت.»
- مترادف فارسی: «سر باشد، کلاه بسیار است.»
- مترادف فارسی: «گوش باشد، گوشواره بسیار است.»
- تمثیل: «چو من باشم مرا دلدار کم نیست» فخرالدین اسعد گرگانی
- «انسان بدون پول، جسد بیجانی بیش نیست.»
- مترادف فارسی: «پول را روی تابوت مرده بگذاری مرده برایت ابوعطا میخواند.»
ب ویرایش
≥،
پ ویرایش
- «پیش از مرگ به بهشت نمیتوان راه یافت.»
ت ویرایش
- «تردید، اطاق انتظار شناخت است.»
ث ویرایش
ج ویرایش
چ ویرایش
کلوخ انداز را پاداش سنگ است / جواب است ای برادر این نه جنگ است
ح ویرایش
خ ویرایش
د ویرایش
ذ ویرایش
ر ویرایش
ز ویرایش
س ویرایش
ش ویرایش
ص ویرایش
- «صبحانه بد، روز آدمی را، لباس بد، سال آدمی را و زن بد زندگی آدمی را خراب میکند.»
- «صدای طبل از دور دلنشین است.»
- مترادف فارسی: «آواز دهل شنیدن از دور خوش است»
- مترادف فارسی: «به چشم، از دور هر دشتی بساط پرنگار آید»
- تمثیل: «باشد از دور خوش به گوش مجاز// از من آوازه از دهل آواز» سعدی
- «صدضربه چکش زرگر، یک ضربه پتک آهنگر»
- مترادف فارسی: «صدسوزن سوزنگر، یک پتک آهنگر»
- مترادف فارسی: «صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر»
ض ویرایش
ط ویرایش
ظ ویرایش
ع ویرایش
غ ویرایش
ف ویرایش
ق ویرایش
ک ویرایش
- «کسی که در آب زندگی میکند، نباید با تمساح دشمنی کند.»
گ ویرایش
ل ویرایش
م ویرایش
- «مادر و میهن هرکسی از آسمان هم بزرگتر است.»
- «میمون، مزه زنجبیل چهداند؟»
- مترادف فارسی: «پیش خر، خرمهره و گوهر یکی است» مولوی
- مترادف فارسی: «خر چهداند قدر حلوای نبات»
- مترادف فارسی: «قیمت زعفران چهداند خر»
- مترادف فارسی: «قدر لوزینه خر کجا داند»
- تمثیل: «من آنم که در پای خوکان نریزم// مر این قیمتی لفظ دُرّ ِ دَری را» ناصرخسرو
- تمثیل: «تو قدر فضل شناسی که اهل فضلی و دانش// شبهفروش چهداند بهای دُرّ ثمین را» سعدی
ن ویرایش
- «نمیتواند برقصد، میگوید حیاط کج است.»
و ویرایش
هـ ویرایش
ی ویرایش
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |