گوساله
گاو غیربالغ
گوساله به بچهٔ گاو یا گاوی که هنوز بالغ نشدهاست، گویند.
- «...و گوساله پرواری را آورده ذبح کنید تا بخوریم و شادی نماییم.»
- انجیل عهد جدید، لوقا ۲۳، ۱۵
- «گاومان دو گوساله زاییدهاست.»
- «گوساله بسته را میزنند.»
- «گوساله به روزگار، گاوی گردد.»
- «گوساله به زور میخ میجهد» (یعنی حکم عرض دارد که قائم به غیر است).
- «گوساله به نردبان و اشتر به قفس.»
- «گوساله گو نمیشود» (این مثل در ملایر معمول است).
- «گوساله مادر حسن» (تعبیر مثلی به معنی ابله)
- «گوساله من پیر شد و گاو نشد.»
- «گوساله هرچند مِه، گاوتر.»
- «هرچه گاو پیرتر، گوسالهاش قشنگتر» ضربالمثل آلمانی
پیوند به بیرون
ویرایشاین یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |