کیهان: ادیسهای فضازمانی فصل ۱ قسمت ۸
کیهان: ادیسهای فضازمانی یک مستند علمی سریالی، محصول ۲۰۱۴ آمریکا میباشد.
- مجری نیل دگراس تایسون.
گفتاوردها
ویرایش- ما ستارگان را از آسمان به زیر کشیدیم
- و به زمین آوردیم
- اما به چه قیمتی؟
- وقتی این همه چراغ رو روشن کردیم
- چیزی ارزشمند رو از دست دادیم
- ستارگان
- در زمانهای بسیار دور که جهان فقط با آتش روشن میشد
- ارتباط ما با ستارگان
- بسیار
- شخصی تر بود
- در طول هزاران نسل
- ما ستارگان را چنان تماشا میکردیم
- که گویی زندگی مان به آنها بستگی داشت
- و البته چنین هم بود
- ما انسانها جزء بزرگترین
- قوی ترین، یا سریع ترین
- از حیواناتی نبودیم که مجبور بودیم با آنها رقابت کنیم
- ولی ما یک عامل برتری داشتیم
- هوشمان
- یک بخش از هوش ما، نبوغِ
- تشخیص الگوها بود
- هر شب و هرشب، ما ستارگان رو تماشا میکردیم
- و در طی زمان، اجداد ما دریافتند
- که حرکت ستارگان در شبهای مختلف سال
- تغییراتی رو در زمین پیش گویی میکرد
- که می تونست باعث تهدید یا افزایش. شانس ما برای زنده موندن بشه
- در روزگاری که تخیل ما
- تنها صحنهٔ نمایش برای داستانها بود
- قبل از اینکه فیلم یا تلویزیون
- یا هر نوع دستگاه الکترونیکی وجود داشته باشه
- تمدنهای مختلف انسانها این نقاط رو به هم متصل میکردند
- تا اَشکال مخصوص به خودشون رو به وجود بیارن
- این اَشکال به تصاویر کتاب داستانی تبدیل شدند
- که در اصل، راهنمای بقای ما بود
- اسامی و شخصیتهای خدایان، قهرمانان
- حیوانات مزرعه یا چیزهای آشنای دیگه
- از تمدنی به تمدن دیگر تفاوت داشت
- اما یک دسته ستارگان با شکوه بخصوصی بودند
- که یونانیان قدیم و خودِ ما، اونها رو به یک اسم میشناسیم
- پلیدیس (خوشهٔ پروین یا ثریا، که به آن هفت خواهر هم میگفتند)
- دستهای از ستارگان که حدود میلیون سال پیش. شکل گرفت
- هریک از اونها، تقریبا برابر از خورشید ما پر نور تره
- و السیونی (اتای ثوری) درخشان ترین اونهاست
- که برابر از خورشید ما پرنور تره
- تا چندین قرن، از پلیدیس برای آزمون بینایی
- مردم سراسر جهان استفاده میشد
- اگر می تونستید حداقل شش ستاره از این مجموعه رو ببینید
- بینایی شما طبیعی قلمداد میشد
- اما اگر بیش از هفت ستاره رو میدیدید
- بهترین کاندیدا برای جنگجو یا دیده بان شدن بودید
- در میان قبایل کِلت و مذهبیون آنها در جزایر انگلیس
- این باور وجود داشت که پلیدیس با ارواح مرتبط بود
- اونها معتقد بودند در شبی از سال که این خوشه به
- بالاترین نقطه در آسمان نیمه شب میرسید
- ارواح مردگان در زمین سرگردان میشدند
- معتقدیم که این منشاء پیدایش جشنی است که
- که قبلا Samhain نام داشت
- و امروزه هالووین گفته می شه
- سراسر کرهٔ خاکی، اجداد ما
- داستانهای شگفت انگیزی از نحوهٔ
- پیدایش پلیدیس در آسمان نقل میکردند
- برای افراد قبیلهٔ کایووا در آمریکای شمالی
- جریان به این شکل اتفاق افتاده بود
- در زمانهای بسیار دور، چند زن جوان
- دور از چشم دیگران از اردوگاه خودشون خارج شدند
- تا آزادانه زیر نور ستارگان برقصند
- !ای سنگ !ما رو نجات بده
- !ای سنگ، به ما رحم کن
- سنگ فریاد اونها رو شنیدید و به سمت آسمان جنبید
- تا تبدیل به چیزی شد که امروز به نام برج ابلیس میشناسیم
- دختران به ستارگان خوشهٔ پلیدیس تبدیل شدند
- که در نیمهٔ زمستان میشه دیدشون که در بالای برج معلق هستند
- یونانیان باستان هم این هفت گوهر درخشان رو
- هفت دوشیزه میدانستند
- هفت دختر اطلس (در اساطیر یونان اطلس علیه خدایان جنگید و محکوم شد افلاک را بر دوش بگیرد)
- که این بار نه توسط خرسها، بلکه توسط
- صورت فلکی شکارچی تعقیب میشدند
- که یک روز که قدم میزد مخفیانه اونها رو دنبال کرد
- و میل و شهوت عقلش رو از بین برده بود
- او هفت سال خستگی ناپذیرانه اونها رو تعقیب کرد
- خسته و درمانده! زئوس نجاتمان بده-
- از زئوس تمنا کردند که رها شوند
- زئوس، شاه خدایان دلش بر آنان به رحم آمد
- و هفت دوشیزه را
- به پلیدیس تبدیل کرد
- اما خدایان اگر فقط یک خصلت داشته باشند دمدمی مزاج بودنه
- وقتی شکارچی با نیش عقرب به هلاکت رسید
- زئوس او را در آسمان قرار داد تا بتونه دوباره به تعقیب
- هفت خواهر زیبارو ادامه بده
- اجداد ما حقیقتا
- خیالبافیهای فوقالعادهای میکردند
- اما هرگز نتونستند ما رو به ستارگان نزدیک تر کنند
- مگر در خواب و خیال
- چند هزار سال دیگه طول کشید
- تا سه دانشمند زیرک، قفل رازهای
- زندگی واقعی ستارگان روباز کنند
- در سال
- دانشگاه هاروارد فقط جای مردها بود
- اما اخترشناسی به نام ادوارد چارلز پیکرینگ
- این قانون رو زیر پا گذاشت
- دفتر پیکرینگ انتهای راهروست
- اون در اون طرفی هم اونجاییه که
- کامپیوتر هاش (محاسبه گرها) هستند
- از قرار باید این خانمها رو کامپیوتر (محاسبه گرها) صدا کنیم
- ولی شنیدم بعضیا بهشون میگن
- !حرمسرای پیکرینگ
- پیکرینگ از یک گروه خانم استفاده کرد
- تا گونههای ستارگان مختلف رو ترسیم و طبقهبندی کنه
- یکی از این خانمها، کلید درک ما از
- مفهوم ستارگان رو به وجود آورد
- و یکی دیگشون راهی ابداع کرد که بتونیم
- اندازهٔ کائنات رو محاسبه کنیم
- به دلایلی، احتمالا اسم هیچ کدومشون به گوشتون نخورده
- فکر میکنید چرا؟
- ایشون خانم اَنی جامپ کَنن هستند. سرپرست گروه
- قبل از اینکه کارش تموم بشه
- بیش از ربع میلیون ستاره رو فهرست کرد
- شماره یک ستاره است از نوع بی
- اون السیونیه در خوشهٔ پلیدیس
- کنن شنواییش رو در نوجوانی، هنگام ابتلا به بیماری
- مخملک از دست داده بود
- شمارهٔ از نوع بی است
- ایشون هم هنریتا سوان لِویت هستند. او هم ناشنوا است
- دیگر دانشمند برجستهٔ این اتاق اونه
- لِویت قانونی رو کشف کرد که دانشمندان هنوز هم
- با گذشت بیش از یک قرن
- برای محاسبه فاصله با ستارگان
- و همینطور اندازهٔ کائنات، ازش استفاده میکنند
- کنِن یک کارت تبریک کریسمس فرستاد
- که درش توضیح داده بود او و خواهرانش. دقیقا چکار میکردند
- او نوشت نوری که از ستارگان میاد
- وارد منشوری میشه که در تلسکوپ قرار داره
- این نور تقویت شده و به یک نوار تبدیل میشه
- که رنگهای تشکیل دهندهٔ نور رو نشون میده
- پرتوهای سرخ به یک طرف. و پرتوهای بنفش به طرف دیگه میرن
- این طیفِ نوری ستاره است
- یک سری خطوط نازک و ظریف تیره هم مشخصه
- که با مقایسهٔ اونها با خطوطی که از
- درخشش مواد دیگه در آزمایشگاه بدست اومده
- می تونیم تعیین کنیم که آیا عناصر آشنای روی
- کرهٔ زمین در دورترین ستارگان هم وجود داره یا نه
- این لوح شمارهٔ بی است
- شمارهٔ روی این لوح از ستارگان نوع بی است
- بنویس بی
- چندین دهه طول کشید تا کنِن
- ویژگی طیفی صدها هزار
- ستاره رو طبقهبندی کنه
- که میشه از طرحی که ابداع کرد تشخیص داد
- کنِن کشف کرد که ستارگان رو
- میشه با توجه به طرح طیفی اونها
- در هفت دسته طبقهبندی کرد
- که هرکدام با یک حرف مشخص میشد
- اما طرح طیفی دو ستاره که ذیل یک حرف طبقهبندی میشدند
- ممکن بود تفاوتهای ریزی باهم داشته باشه
- اختلافهای جزئی ای که کنِن
- در موقع طبقهبندی به ذهن سپرده بود
- برای تشخیص این طیفها از یکدیگر
- او ده زیر مجموعه عددی برای هر دسته معین کرد
- اَنی جامپ کنِن ستارگان رو سازمان داد و دسته بندی کرد
- اما کشف کردن رمزی که در کار او پنهان شده بود
- به عهدهٔ دانشمند دیگهای قرار گرفت
- در انگلستان سال زنان از حق
- ادامهٔ تحصیل در مدارج بالای علمی محروم بودند
- اما سیسیلیا پِین به کنفرانسی در لندن رفت
- که توسط اخترشناسی به نام سِر آرتور ادینگتون برگزار شده بود
- او اولین دانشمندی بود که توانست مدارکی دالّ بر
- درستی ایدهٔ انقلابیِ
- نسبیت عام انیشتین فراهم کنه
- از اون لحظه به بعد
- می دونست که هیچ چیز نمیتونه او رو از
- دنبال کردن رویاهای بزرگش بازداره
- او تصمیم گرفت به امریکا مهاجرت کنه
- جایی که زنان آزادی برای
- مطالعهٔ ستارگان رو بدست آورده بودند
- در خواست او در هاروارد پذیرفته شد
- چیزی که او بعدها در آنجا کشف خواهد کرد
- یکی از باورهای اصلی ستارهشناسی رو به. چالش خواهد کشید
- حاصل این کشمکش
- آغاز ظهور اخترفیزیک (فیزیک نجومی) مدرن. خواهد بود
- همینطور که دههها از پی هم میگذشتند
- اَنی جامپ کنِن و تیمش به غربال کردن ستارهها ادامه میدادند
- و ویژگی طیفی مخصوص هر ستاره رو
- با نگاهی گذرا بررسی کرده و اون رو
- در یکی از هفت دسته قرار میدادند
- ستارگان تبدیل میشدند به صدها هزار نقطه
- در مقیاسی وسیع، که هنوز هیچ کس. ازش سر در نمیآورد
- تا اینکه به این انجمن خانمها، یکی دیگه. هم اضافه شد
- به به، سلام
- تو باید دوشیزه پیِن باشی
- منتظرت بودیم
- بیا تو
- سیسیلیا پِین هرگز چنین محبتی رو در محیط
- علمی تجربه نکرده بود
- این انجمن خواهران، با سخاوتمندی
- حاصل تمام زحماتش رو با او شریک شد
- و او مشاهدات اونها رو به درکی
- جدید و بنیادی از ستارگان تبدیل کرد
- این دو زن با هم دوستان صمیمی شدند
- کنِن هر آنچه دربارهٔ طیف ستارگان میدانست
- به پِین آموخت
- و پِین شروع کرد به تحلیل اطلاعات کنِن
- تا ببینه آیا می تونه فرمول شیمیایی
- و حالت فیزیکی حقیقی ستارگان رو مشخص کنه
- اون از تخصص خودش که فیزیک اتمی و
- و تئوریک بود استفاده کرد
- برجسته ترین ویژگی طیف ستارگان
- حاکی از وجود عناصِر سنگینی مثل
- کلسیم و آهن در اونها بود
- که از فراوان ترین عناصِر موجود در، کرهٔ زمین هستند
- پس ستاره شناسان طبیعتاً نتیجه گرفتند
- که ستارگان از همون عناصِری
- که در زمین هستند ساخته شدهاند
- و تقریبا با همون نسبتی که در زمین هست
- در سال، هنری نوریس راسل رئیس انجمن
- ستاره شناسان امریکا بود و نقش عظیمی در
- شکل گیری درک ما از ستارگان ایفا کرده بود
- تا عدد از عناصری که
- در کرهٔ زمین داریم
- در طیف خورشید هم وجود دارند
- بنابراین میتونیم چنین فرض کنیم که ترکیبات خورشید
- همانند ترکیبات زمین هستند
- پس اگر پوستهٔ زمین رو تا حد، گداخته شدن حرارت بدهیم
- طیف ساطع شده از اون همانند طیف. خورشید خواهد بود
- اَنی، فکر کنم متوجه شدم که همهٔ اینها. چه معنی ای داره
- سالها زحمتی که کشیدی
- بهم بگو
- من محاسبه کردم که طیف نوری
- در دامنهٔ گستردهٔ تغییرات دمایی
- باید به چه شکلی باشه، و همهٔ طیفها
- با سیستم طبقهبندی تو کاملا هماهنگه
- طیف هر ستاره دقیقا بیانگر میزان حرارت اونه
- تو "O-B-A-F-G-K-M"، در واقع مقیاس حرارتی ستاره هاست
- از داغ ترین به سرد ترین
- خبر اصلی اینه اَنی به لطف کار تو
- من کشف کردم که ستارگان تقریباً به صورت کامل
- از هیدروژن و هلیوم ساخته شدن
- میلیونها برابر بیشتر هلیوم و هیدروژن
- در ستارگان وجود داره تا آهن
- خودم میدونم، ابلهانه به نظر می رسه
- از این بابت مطمئنی؟
- کس دیگهای محاسباتت رو چک کرده؟
- هنوز نه، ولی همش رو توی پایاننامهٔ خودم نوشتم
- که برای پروفسور راسل فرستادم
- زن بیچاره
- راسل برای سیسیلیا پِین احساس تاسف کرد
- تز او به نظر راسل از اساس اشتباه بود
- کاملا غیر ممکنه که تصور کنیم هیدروژن
- میلیونها بار فراوان تر از آهنه
- مدارکی که با دقت جمعآوری کرده بود
- لابلای دانش غالب و پذیرفته شدهٔ آن زمان. به فراموشی سپرده شد
- از خودش پرسید چطور ممکنه نظر من درست باشه
- وقتی به این معنیه که
- چنین دانشمند سرشناسی اشتباه کرده؟
- علیرغم اینکه به کیفیت تحقیقاتش مطمئن بود
- پا پس کشید و جملهای به پایاننامه اش افزود
- که بصیرت موجود در اون رو بی اعتبار کرد
- چهار سال خواهد گذشت
- تا راسل دریابد که پِین درست گفته بود
- در دفاع از اعتبار راسل، باید گفت، که به محض اینکه فهمید
- اذعان کرد که پِین این کشف را انجام داده است
- اتمسفر درخشان پِین توسط همگان
- به عنوان بهترین پایاننامهٔ دکترایی
- که تا کنون در ستارهشناسی نوشته شده. قلمداد میشه
- این متن تبدیل به کتاب درسی استاندارد. در حوزهٔ خودش شد
- مقصر خود من بودم که بر نقطه نظرم پافشاری نکردم
- من تسلیم قدرت حاکم بر فضای علمی شدم. در حالی می دونستم نظر من درسته
- اگر از شواهد و درستی کار خودتون مطمئن هستید
- باید از موضع خود دفاع کنید
- سخنان قدرتمندان
- ممکنه که در دیگر حوزههای تجربهٔ، انسان غالب باشد
- اما در علم، تنها چیزی که اهمیت دارد شواهد است
- و منطق استدلال
- تفاسیر سیسیلیا پِین از دادههای
- اَنی جامپ کنِن در بارهٔ طیف ستارگان برای ما ممکن ساخت
- که نه تنها داستان زندگی ستارگان را بخوانیم
- بلکه داستان خودِ حیات را تا لحظات آغاز شدنش در
- مرگ آتشین ستارگان دنبال کنیم
- انواع گوناگونی از ستارگان وجود دارند
- برخی چون خورشید تابان اند
- و برخی کم نور
- عظیم ترین ستارگان ده میلیون برابر بزرگتر
- از کوچکترین ستارگان هستند
- بعضی ستارهها قدیمی تر از آن هستند، که بتوان تصور کرد
- بیش از میلیارد سال عمر دارند
- بعضی دیگر، هم اکنون در حال زایشند
- چنان که اتمها در هستهٔ ستاره گداخته میشوند
- نور ستاره را به وجود میآورند
- ستارگان از پسماندها متولد میشوند
- که از گازها و ذرات ابرهای بین ستارگان. شکل گرفتهاند
- جرم ستارگان موجود در پسماندها
- ممکن است از چیزی کمی حجیم تر از
- ... بزرگترینِ سیارات
- تا ستارگان فوق عظیمی که خورشید. در برابر آنها کوچک به نظر میرسد فرق کند
- Orion's beltستارگانِ سحابیِ زیرِ (معروف به کمربند شکارچی یا کمربند جبار)
- حدود میلیون سال قدمت دارند
- و هنوز در لفافی از گازها و ذرات پیچیده شدهاند
- که آنها را بوجود آورد
- ستارگان پلیدیس کودکان نوپایی بیش نیستند
- و حدود میلیون سال قدمت دارند
- لفاف گاز و ذرات دور و بر اونها پراکنده شده
- اما اونها با جاذبهٔ متقابلشون
- هنوز بهم پیوسته هستند
- چند صد میلیون سال دیگه که بگذره
- از هم جدا شده و مسیرهای متفاوتی رو پیش خواهند گرفت
- و هرگز دوباره یکدیگر را نخواهند دید
- (اغلب ستارگان دبّ اکبر (ملاقهٔ بزرگ در سن جوانی هستند
- یعنی تقریبا نیم میلیار سال سن دارند
- اونها قبلا از خوشهای که در اون متولد شدن جدا شدند
- اگر چه هنوز هم می تونیم خانوادهٔ مشترکشون رو ردیابی کنیم
- نهایتا اونها در کهکشان راه شیری. پخش خواهند شد
- اما برخی از آشنا ترین صورتهای فلکی
- ترکیبی هستند از ستارگانی که به هم نامرتبطند
- برخی کم نور و نزدیک
- برخی درخشان و در دور دست
- خورشید ما؟
- از فاصلهٔ حتی فقط چند سال نوری
- پیدا کردنش بین دیگر ستارگان کار دشواریه
- اون یکیه
- خورشید ما میان ساله
- و از زمان تولدش راه طولانی ای رو پیموده
- ستارگان خواهر خورشید
- که از ابرهای بین ستارهای یکسانی به وجود اومدن
- در سراسر کهکشان پراکنده شدهاند
- بسیاری از اونا سیارات مخصوص به خودشون رو دارند
- حتی شاید در بعضی از اون سیارات
- تکامل حیات و شعور وجود داشته باشه
- اغلب ستارگانی که در آسمان شب ما هستند
- در واقع به دور یک یا چند خورشید میگردند
- با چشم غیر مسلح
- معمولا اعضای کم نورتر را
- در این سیستمهای دو یا چند ستارهای. نمیتوانیم ببینیم
- در جهانی با سه خورشید
- به ندرت شب خواهد بود
- و روزها بین آبی و قرمز در نوسان هستند
- سرنوشت ستارگان این است که دچار فروپاشی شوند
- از هزاران ستارهای که وقتی
- در شب به آسمان نگاه میکنید می بینید
- هر یک از آنها در فاصلهٔ
- بین دو فروپاشی قرار دارد
- از فروپاشی نخستین از ابر گازی تاریک بین ستارهای
- که ستاره را بوجود میآورد
- تا فروپاشی نهایی ستارهٔ درخشان
- که به سمت سرنوشت نهایی خود گام بر میدارد
- گرانش ستاره را یکپارچه و منقبض نگه میدارد
- مگر اینکه نیروی دیگری مداخله کند
- خورشید توپی عظیم و بزرگ از گاز گداخته است
- گاز فوقالعاده داغ مرکز خورشید
- به خورشید فشار میآورد تا به بیرون منبسط شود
- در عین حال، گرانش خودِ خورشید
- آنرا به درون میکشد و منقبض میکند
- و خورشید ما در موازنهٔ بین این دو نیرو
- در تعادلی پایدار قرار دارد
- بین گرانش و آتش اتمی
- تعادلی که به مدت
- چهار میلیارد سال دیگر حفظ خواهد شد
- اما همینطور که خورشید هیدروژن را مصرف میکند
- هستهٔ آن به آهستگی منقبض میشود
- و سطح خورشید در واکنش به آن رفته رفته انبساط مییابد
- این فرایند بینهایت آهسته
- و غیر محسوس
- طی میلیونها سال رخ میدهد
- اما حدود یک میلیارد سال دیگر
- خورشید درصد درخشان تر
- از امروز خواهد شد
- ده درصد شاید چندان زیاد به نظر نرسد
- اما این گرمای اضافی تاثیری چشمگیر. بر زمین خواهد گذاشت
- وقتی خورشید در نهایت سوخت اتمی خود را به پایان برساند
- یعنی چهار یا پنج میلیارد سال دیگر
- گاز موجود در آن خنک شده و فشار آن کاهش مییابد
- اجزای درون خورشید
- دیگر توان تحمل وزن
- لایههای خارجی آن را نخواهند داشت
- و فروپاشی نخستین دوباره آغاز خواهد شد
- هیچ چیز تا ابد باقی نخواهد ماند
- حتی ستارگان هم میمیرند
- هلیوم، خاکسترِ
- ده میلیار سال گداختن هیدروژن
- که در هستهٔ خورشید جمع شده است
- در غیاب انفجارهای اتمی برای نگه داشتن وزنش
- هسته شروع به فروپاشی میکند تا زمانی که به قدری داغ شود
- که هلیوم را به کربن و اکسیژن تبدیل کند
- هستهٔ خورشید
- امروز بسیار داغ تر از آن است که در گذشته بود
- جَو آن به سرعت گسترش مییابد
- و در چند میلیارد سال آینده بیش از
- صد برابر اندازهٔ اصلی خود باد خواهد کرد
- ستارهٔ غول سرخ
- و سیارات را در خود میپیچد و میبلعد
- سیارهٔ عطارد
- سیارهٔ ونوس (زهره)
- و احتمالا زمین
- من دوست دارم فکر کنم
- دهها میلیون سال دیگر قبل از اینکه، چنین اتفاقی بیفتد
- اگر هنوز حیاتی در زمین وجود داشته باشد
- منزلگاههای جدیدی در میان ستارگان خواهد یافت
- به محض اینکه خورشید تمام هلیوم خود را بسوزاند
- به شدت ناپایدار خواهد شد
- و لایههای بیرونی خود را از دست خواهد داد
- هستهٔ فوقالعاده داغ که اکنون حفاظی ندارد
- همهٔ اطراف خود را
- در نور پرانرژی فرا بنفش غرق میکند
- اتمها رقصی دیوانه وار از تشعشع خواهند کرد
- خورشید مثل کیک فنجانی له شده
- و به اندازهٔ حجم صد برابر زمین منقبض میگردد
- و در این نقطه، خورشید به قدری متراکم خواهد شد
- که ازدحام الکترونها مقامتی عظیم تولید کرده
- و اجازهٔ انقباض بیشتر را نخواهد داد
- هستهٔ نورانی در مرکز خورشید
- تنها بخش خورشید است که باقی میماند
- یک ستارهٔ کوتولهٔ سفید که با نوری خفیف
- تا صد میلیارد سال دیگر به نورافشانی. ادامه خواهد داد
- آیا موجودات آیندهٔ دور
- که از کنار این ستارهٔ ویران میگذرند
- هیچ تصوری از حیات و جهانی که این خورشید روزی گرم کرده بود خواهند داشت؟
- سایهٔ مرگِ توهم گونهٔ
- ستارگان معمولی به سرعت میگذرد
- چرا که فقط چند ده هزار سال طول میکشد
- تا در گاز و غبار بین ستارگان پراکنده شود
- جایی که آبستن زایش ستارگان جدید خواهد بود
- ستارگانی که در سیستم ستارهای دوتایی هستند
- ممکن است سرنوشت دیگری داشته باشند
- سیریوس (شباهنگ) که روشن ترین ستارهٔ آسمان شب است
- ستارهٔ دوقلوی بسیار کم نوری دارد
- یک کوتولهٔ سفید
- این ستاره زمانی مثل خورشید بود
- روزی وقتی که سوخت سیریوس پایان یابد
- و تبدیل به غول سرخ شود
- مواد خودش رو به سمت کوتولهٔ سفید جاری خواهد کرد
- گرانش شدید دوقلوی او
- گازها را جذب خواهد کرد
- و آنرا به صورت صفحهای مارپیچی به خود میکشد
- وقتی گازِ ستارهٔ بزرگتر
- به سطح کوتولهٔ سفید برسد
- انفجار هستهای به وجود خواهد آورد
- بزرگترین انفجار آن، انرژی ای معادل
- یکصد هزار برابر انرژی خورشید ایجاد خواهد کرد
- هریک از انفجارهای سطح ستاره نوُا (نواختر) نام دارد
- که معادل کلمهٔ «جدید» در لاتین است
- ستارهای به بزرگی برابر خورشید
- مثل رایجِل، اَبَر غول آبی رنگ
- که پای راست شکارچی (جبار) را تشکیل میدهد
- سرنوشت دیگری دارد
- فشار الکترونها مانع فروپاشی آن نخواهد شد
- این ستاره آنقدر در خود فرو خواهد ریخت
- که هستهها از فرط اشباع و تراکم
- تولید فشار خواهند کرد
- رایجِل به اندازهٔ هزار برابر فشرده خواهد شد
- تا جایی که دیگر هیچ فضایی بین هستهها باقی نمیماند
- و بیش از آن نمیتواند فشرده شود
- در این نقطه باعث بوجود آمدن
- واکنش هسته ایِ بسیار قوی ای میشود (اَبَر نو اختر (سوپر نوُا
- بیشتر تکاملها در ستارگان
- میلیونها بلکه میلیاردها سال زمان می بره
- اما فروپاشی درونی
- که باعث رخ دادن انفجار سوپر نوُا میشود تنها. چند ثانیه زمان میبرد
- آنچه باقی میماند یک هستهٔ اتمی است
- به اندازهٔ یک شهر کوچک
- یک ستارهٔ نوترونی چرخان (به نام پولسار (تَپ اَختر
- اما برای ستارهای برزگتر از
- سی برابر حجم خورشید
- ستارهای مثل آلنیلام در کمربند شکارچی
- فروپاشی آن هرگز متوقف نخواهد شد
- تا چند میلیون سال دیگه
- وقتی سوخت آلنیلام پایان یابد
- آن هم سوپر نوُا خواهد شد
- هستهٔ آلنیلام که از داخل منفجر میشود
- چنان عظیم خواهد بود که حتی نیروهای اتمی هم
- آنقدر قوی نیستند که جلوی فروپاشی آنرا بگیرند
- هیچ چیز نمیتواند در برابر چنین گرانشی مقاومت کند
- چنین ستارهای سرنوشت اعجاب آوری دارد
- او آنقدر به فروپاشی ادامه خواهد داد
- تا از مرز فضا-زمان عبور کند
- مرزی به نام افق رویداد
- که دیدن فراتر از آن برای ما غیر ممکن است
- وقتی از این مرز عبور میکند
- ستاره بطور کامل از میدان دید ناپدید میشود
- و درون سیاهچاله قرار میگیرد
- جایی که گرانش به قدری قوی است
- که هیچ چیز، حتی نور هم توان گریختن از آن را ندارد
- اما سرنوشتی حتی از این
- عجیب تر هم وجود دارد
- که در انتظار نوع نادری از ستارگان است
- در کهکشان ما یکی از این گونه ستارگان وجود دارد
- این ستاره به قدری ناپایدار است که وقتی به پایان کار میرسد
- به نواَختر یا اَبَرنواختر (سوپر نوُا) تبدیل نمیشود
- بلکه چیزی میشود بسیار فاجعه بار تر
- یک هایپرنوُا
- و ممکنه این اتفاق در زمان حیات ما بیفته
- کمتر جایی بهتر از مناطق خالی از سکنهٔ استرالیا در کرهٔ زمین وجود داره
- که بشه دید بهتری از آسمان شب داشت
- نه ساختمانی هست
- نه ماشینی، نه چراغ خیابان، هیچ چیز اینجا نیست
- ... فقط نور ستارگان
- گاهی هم چند تا کانگورو
- از اینجا می تونید دید منحصر به فرد و فوقالعادهای
- از راه شیری داشته باشید
- مرکز کهکشان ما
- بر فراز آسمان بالا میاد
- و دور آسمون می چرخه
- مثل ستون فقرات شب
- ما در کهکشانی مارپیچی زندگی میکنیم
- و وقتی به راه شیری نگاه میکنیم
- نور میلیاردها ستاره رو در صفحهٔ مارپیچی اون میبینیم
- و زیر این آسمان زیبای تیره
- می تونید ببینید که راه شیری نوار یکنواختی از نور نیست
- قسمتهای تاریک و شکافهایی در نور ستارگان وجود داره
- این قسمتهای تاریک توسط ذرات و غبارهای بین ستارهای بوجود اومدند
- ذرات جلوی نور ستارگان رو میگیرند، و این ذرات خیلی هم زیادند
- بیشتر تمدنها به ستارگان خیره میشدند
- و نقاط رو به هم متصل میکردند
- تا اَشکال آشنایی در آسمان درست کنند
- صورتهای فلکی
- اما بومیان ساکن استرالیا
- الگویی در تاریکی تشخیص دادند
- که در میان راه شیری حرکت میکرد
- اونها شتر مرغ دیدند، پرندهای بزرگ
- که بومی این قاره است
- اما نه در ستارگان، بلکه در جایی که ستارگان نبودند
- راههای زیادی برای نگاه کردن به آسمان وجود داره
- ما یک میلیون سال شاید هم بیشتر آسمان رو تماشا کردهایم
- و اتفاقات زیادی در این زمان افتاده
- حدودا هر یک قرن یک سوپر نوا در کهکشان ما منفجر می شه
- اگر می تونستیم همهٔ اون شبهای خیره شدن به ستارگان رو
- در یک دقیقه فشرده کنیم
- این چیزی است که میدیدیم
- حالا اگر چشمان ما تلسکوپ بودند
- اگر کاسهٔ چشم ما دریافت کنندههای عظیم نور به اندازهٔ چرخ گاری بودند
- و دید ما محدود به فقط یک نوع از نور نبود
- این راه شیری ای بود که میدیدیم
- کهکشانی در نور نزدیک به فروسرخ (مادون قرمز)
- با پیچکی از ذراتی که به اطراف جاری هستند
- و توسط انفجارهای سوپرنواها به سمت بیرون پرتاب میشن
- و به شکل سایه روشنهایی در پس زمینهٔ
- بینهایت ستارگان قرار دارند
- حدود سال نوری دورتر
- در بخش دیگری از کهکشان ما
- جایی هست که همیشه در کشمکش و تحول است
- در مقیاسی غیر قابل ادراک
- این سحابی کارینا است
- یک ماشین تولید ستاره
- پنجاه سال طول میکشد تا یک پرتو نور از میان آن عبور کند
- ستارگان غول آسا اینجا متولد میشوند
- گاز و ذرات اطراف را
- با تشعشعات قوی فرابنفش خود میسوزانند
- وقتی ستارهای غول آسا میمیرد
- به صورت قطعات ریزی میترکد
- و مواد آن در جای جایِ پهنهٔ آسمان پراکنده میشوند
- تا بعدها با نور ستارگان به جنبش درآیند
- یا توسط گرانش گرد هم بیایند
- ستاره به غبار
- غبار به ستاره
- در کائنات، هیچ چیز اتلاف نمیشود
- اما محدودیتی برای حد نهایت بزرگی یک. ستاره وجود دارد
- در قرن هفدهم وقتی ادموند هالی
- از خط استوا عبور کرد تا نقشهٔ صور فلکی جنوب را ترسیم کند
- اتا کارینا همچون هر ستارهٔ کم نور دیگری به نظر میرسید
- اما در اتاکارینا
- به ناگهان تبدیل به دومین ستارهٔ درخشان آسمان شد
- که فقط سیریوس از آن پرنورتر بود
- و از آن زمان تا کنون همچنان میدرخشد
- اون ابری که مثل دَمبِل میمونه
- اثرات باقیمونده از اون اتفاقه که همچنان در حال گسترشه
- در مرکز اون ستارهای دیوانه قرار داره
- ... صحبت از ناپایداری کردیم
- اِتا کارینا دست کم برابر
- بزرگتر از خورشیده
- و نوری معادل با میلیون برابر خورشید ساطع می کنه
- اون داره حدّ ممکن بزرگی یک ستاره رو که در نظر داشتیم افزایش میده
- دیگه اینکه شواهدی وجود داره که اِتاکارینا
- از جاذبهٔ بیش از حدّ دوقلوی شرور خودش که
- در مدارش می گرده عذاب می کشه
- ستارهٔ عظیم دیگری به نزدیکی فاصلهٔ زحل با خورشید
- هستهٔ ستارهٔ فوق عظیم به قدری پرتو ساطع می کنه
- که فشار خارجی ناشی از اون می تونه به گرانش ستاره غلبه کنه
- اگر ستارهای بیش از حد بزرگ باشه
- فشار تشعشعاتش بر قدرت گرانش اون غلبه می کنه
- و ستاره منفجر می شه
- سرنوشت اِتا کارینا از قبل رقم خورده بود
- وقتی که میلیونها سال پیش متولد شد
- وقتی سرانجام منفجر بشه
- کسی نمی دونه شاید همین الان هم منفجر شده باشه
- نباید فراموش کنیم که نوری که از اون به چشم ما می رسه
- باعث تحولاتی ناگهانی و شدید خواهد شد که تا کنون به چشم ندیدیم
- یک هایپرنوُا
- انفجاری چنان عظیم که سوپرنوُا در برابرش
- مثل ترقه بازی می مونه
- اگر در نزدیکی ما منظومههای خورشیدی
- با سیاراتی که در اونها حیات وجود داره باشند. فرصتشون خیلی کمه
- هایپرنوا چنان میزان عظیمی از تشعشعات ... به فضا ساطع می کنه
- ... نه فقط نور، بلکه اشعهٔ ایکس و اشعهٔ گاما
- که سیاراتی که دهها بلکه
- صدها سال نوری دورتر هستند هم
- ممکنه اتمسفر خودشون رو از دست بدهند
- و در فَورانی از تشعشعات مرگبار غوطه ور بشن
- چیزی جز ویرانی
- در هزاران منظومهٔ شمسی نزدیک خودش باقی نخواهد گذاشت
- احتمالا همین الان دارید از خودتون میپرسید
- آیا ما در امانیم؟
- اگر اِتاکارینا منفجر شود
- چه بر سر زمین خواهد آمد؟
- نگران نباشید، برای زمین اتفاقی نخواهد افتاد
- اگر یادتون باشه ما سال نوری
- از اِتاکارینا فاصله داریم
- شدت تشعشعات یک ستاره
- حتی یک ستارهٔ در حال انفجار
- در اثر طی مسافت سریعا کاهش پیدا میکند
- اما با این حال اِتاکارینا در گیر و دار مردنش
- نمایشی شگفت انگیز راه خواهد انداخت
- شب را در نیمکرهٔ جنوبی روشن خواهد کرد
- چنان روشن که گویی ماه دیگری در آسمان است
- شکوهمندترین آواز قویی که یک ستاره میتواند سر دهد (اشاره به اعتقاد قدما به آواز خواندن قو لحظهٔ پیش از مرگ)
- اجداد ما خورشید را میپرستیدند
- و تصور نکنید که انسانهای نادانی بودند
- کاملا با عقل جور در میاد که به خورشید و ستارگان احترام بگذاریم
- چون ما فرزندان آنها هستیم
- سیلیکون داخل سنگها، اکسیژن هوا
- کربن داخل دی ان اِ، آهن بکار رفته در آسمان خراشها
- نقرهٔ جواهرات
- همه چیز و همه کس میلیاردها سال پیش در ستارگان ساخته شدهاند
- سیارهٔ ما، جامعهٔ ما و حتی خود ما
- گرد و غبار ستارگان هستیم
- خوب پس چیه که اتمها رو به رقص وا میداره؟
- چطور انرژی یک ستاره تبدیل به
- همهٔ چیزهایی میشه که در جهان در حال رخ دادنه؟
- انرژی چیه؟
- ما لبریز از آنیم
- وقتی اتمها هیدروژن درون خورشید گداخته میشوند
- اتمهای هلیوم رو به وجود میآورند
- و این گداخت از خودش انرژی خارج می کنه
- که میتونه ده میلیون سال در درون خورشید سرگردان باشه
- قبل از اینکه به سطح اون برسه
- و وقتی به سطح رسید، آزاده که مستقیم از
- خورشید به سمت زمین به شکل نور مرئی
- پرواز کنه
- اگر به سطح یک برگ برخورد کنه
- در گیاه به شکل انرژی شیمیایی ذخیره می شه
- از نور آفتاب
- Moonshine به (مون شاین یکی از معروف ترین شرابهای جهان است)
- می تونم احساس کنم که مغز من انرژی شیمیایی شراب رو
- به انرژی الکتریکی افکار من تبدیل می کنه
- و تارهای صوتی من رو هدایت می کنه
- تا انرژی صوتی صدای من رو تولید کنند
- این چنین تغییر شکلهای انرژی
- همیشه و همه جا در حال رخ دادن هستند
- انرژی حاصل از ستارهٔ ما
- بادها و امواج
- و حیات اطراف ما رو به پیش می بره
- ما چقدر خوشبختیم که چنین منبع بی کرانی از انرژی پاک داریم
- مثل منّا (ترنجبین) که از بهشت بر ما فرو میریزد (اشاره به داستان نزول غذا برای قوم بنی اسرائیل)
- به سلامتی اَنی جامپ کنِن
- هنریتا سون لِویت
- و سیسیلیا پِین
- برای پیشگام شدن در آغاز راه اختر فیزیک مدرن
- و به سلامتی همهٔ خواهران خورشید
- هیچ گریزی از تغییرات کائنات وجود نداره
- ده یا بیست میلیون سال از امروز
- برای یک «لحظه» در مقیاس کائنات
- به نظر خواهد رسید که شکارچی بالاخره چیزی نمونده که هفت خواهر رو بگیره
- اما قبل از اینکه اونها رو به چنگ بیاره
- بزرگترین ستارههای خوشهٔ شکارچی سوپرنوُا خواهند شد
- تعقیب و گریز شکارچی و پلیدیس سرانجام پایان خواهد یافت
- و هفت خواهر
- با آرامش به بازوان چشم براه راه شیری
- میخرامند
- ما روی زمین از بازگشت (طلوع) خورشید تنهایمان
- به حق شگفت زده میشویم
- اما از سیارهای که در مدار ستارهای
- در خوشهای کُروی است
- طلوعی زیباتر وجود خواهد داشت
- نه طلوع خورشید
- بلکه طلوع کهکشان
- بامدادی پر از میلیارد ستاره
- طلوع راه شیری
- مارپیچ شکلی عظیم، با ابرهای گازی درحال سقوط
- منظومههای ستاره ایِ متراکم، اَبَر غولهای درخشان
- خورشیدهای میان سالِ با ثبات غولهای سرخ، کوتولههای سفید
- سحابیهای ستارگان، سوپرنواها
- ستارههای نوترونی، پولسارها، سیاهچالهها
- و کاملا حق داریم فکر کنیم
- بسیار چیزهای عجیب و غریب دیگر هستند. که هنوز کشف نکردهایم
- از چنین جهانی در فراز راه شیری
- روشن است که این آغازی خواهد بود
- که بر همهٔ جهانیان آشکار شود
- که ما از اتمها و ستارگان ساخته شدهایم
- که مادهٔ ما و ظاهر ما هر دو
- توسط کائناتِ عظیم و کهن ساخته شده است
- که ما خود بخشی از آن هستیم
پخش کننده
ویرایش- فاکس
- نشنال جئوگرافیک