عبدالحسین نوشین

نمایشنامه‌نویس و کارگردان ایرانی (۱۲۸۵–۱۳۵۰)

عبدالحسین نوشین (۱۱ فوریه ۱۹۰۷، مشهد - ۲ مه ۱۹۷۱، مسکو) نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان تئاتر و شاهنامه‌پژوه ایرانی. او از مصححین شاهنامه مشهور به تصحیح مسکو بود.

گفتاوردها

ویرایش
  • «از آنجا که هنر نمایش، عصاره تمام هنرهاست، نمایشگران لازم است با موسیقی، شعر، ادبیات، نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری و باله و اپرا آشنائی داشته باشند.»[۱]
  • «بدون درام نویسی ایرانی، تئاتر ملی متصور نیست.»[۲]
  • «بهره گرفتن از نمایش‌های سنتی (سیاه بازی و تعزیه) در ایجاد تئاتر ملی رواست. اما فقط به شرطی که از تکنیک و خطوط مشخصه این گونه نمایشها بهره بگیریم و با قواعد دراماتورژی جهانی تئاتر ملی را ایجاد کنیم. اما تقلید کورکورانه و تکرار مو به موی نمایشهای سنتی، در حکم نشخوار فرهنگ نمایشی گذشته نارو است.»[۳]
  • «بعضی از کسانی که به هنرهای هفتگانه گرایش دارند، اظهار می‌دارند. موقعیت و امکاناتی شایسته به ما بدهید تا استعداد هنری خود را به ظهور برسانیم و برخی می‌گویند: ما با پویائی استعداد خلاقه هنری خود را به کار می‌اندازیم، تا موقعیت شایسته‌ای در جامعه به دست آوریم. من (نوشین) جانبدار گروه دوم هستم.»[۴]
  • «بازیگرانی که تا مشروبات الکلی مصرف نکنند به صحنه نمی‌روند، در واقع از حرفه مقدس نمایشگری خجالت زده و شرمگین هستند.»[۵]
  • «هنر نمایش را در حد دلقک بازی، لودگی یا کاسبی نپندارید، بلکه در حد دانشگاه اجتماع در نظر آورید.»[۶]
  • «در جامعه کنونی، برای اعاده حیثیت هنر تئاتر، افراد گروه ما لازم است از نظر اخلاقی منزه باشند.»[۷]
  • «هنرمند عاشق و مدافع حقیقت است. در جستجوی حقیقت و دفاع از حقیقت.»[۸]
  • «صحنه تئاتر برای بازیگران، باید چون مهر آب معابد مذهبی مقدس باشد.» [محراب با «ح» به معنای محل جنگ است و مهر آب با «ه»، جایگاه آب معابدی است که مهر و دوستی به بار می‌آورد.][۹]
  • «از دلهره قبل از ورود به صحنه نگران نباشید. این نیز مقدس است (ترس مقدس).»[۱۰]
  • «آثار چاپلین، چون در سطح دلقک بازی است و در محتوا عمیقاً روان شناختی، اجتماعی، انسانی و عدالت خواهانه است، عوام می‌فهمند و خواص می‌پسندند.»[۱۱]
  • «برای تماشگران همیشه یک جو عقل قائل باشیم.»[۱۲]
  • «هنرمندان هوشمند، حدشناس هستند و موقعیت خود را به درستی می‌شناسند.»[۱۳]
  • «تحسین را گدائی مکن. بگذار با اصرار نثارت کنند.»[۱۴]
  • «در تئاتر، نقش کوچک و ناچیز وجود ندارد؛ ولی بازیگر کوچک و ناچیز وجود دارد.»[۱۵]
  • «راه افتخار میانبر ندارد. هیچ هنرمند نامداری، از طریق چاپلوسی، پارتی بازی و رشوه دهی، دارای شهرت جاودانه نشده‌است.»[۱۶]
  • «عوام می‌گویند: هر گندی یک گنده خوری دارد. در جوامعی که هنر به ابتذال می‌گراید، نشانه آن است که مردم آن جامعه طالب خوراک مبتذل فرهنگی هستند.»[۱۷]
  • «در جوامع عقب مانده، حتی روشنفکران نیز بار عقب ماندگی فکری را به دوش می‌کشند.»[۱۸]
  • «بعضی از جوانان شیفته شهرت، صادق هدایت را مدل قرار داده‌اند، اما از تمام صفات بارز او، متأسفانه فقط تریاک کشیدن و مصرف مشروبات الکلی را تقلید می‌کنند.»[۱۹]
  • «من بازی و بیان همکارانم را می‌توانم رتوش کنم، اما بازی خودم را نمی‌توانم ببینم. برای رتوش کار خودم از همکاران مدد می‌خواهم.»[۲۰]
  • ««می‌دانم از کمال محض دورم، ولی بیان و حرکت، حربه‌های من برای خدمت به وسنم بود که از آن دورم.» (نوشین، به نقل از محمد عاصمی)[۲۱]
  • «هنر یعنی خود را در زوایای روح، مرتعش ساختن و این ارتعاش را به جان‌های دیگر سرایت دادن…» (نوشین، به نقل از محمد عاصمی)[۲۲]
  • «می دانی که کلام شسته و رفته و درست را در هر زبانی، می‌بایست از هنرپیشگان آن زبان و بر صحنه شنید. تمام ریزه کاری‌ها و زیر و بالاهای یک زبان، از صحنه نمایش است که به گوش می‌رسد و در دلها می‌نشیند…» (نوشین، به نقل از محمد عاصمی)[۲۳]

گفتاوردها دربارهٔ او

ویرایش
  • «نوشین آدم خوبی بود. یک مارکسیست معتقد بود و واقعاً عقیده داشت. با شوروی هم به خاطر عقیده‌ای که داشت همسو بود. می‌گفت من مارکسیست هستم و دولت شوروی هم مارکسیست بود. نوشین اگر به شوروی احترام می‌گذاشت تا جایی بود که نگاه می‌کرد عقایدی که او داشته در شوروی منعکس شده‌است؛ او هم اگر متوجه می‌شد که آنچه به آن اعتقاد دارد در شوروی عملی نشده حتماً کنار می‌کشید اما طبری نه. او می‌گفت هرچه روس‌ها بگویند درست است. باید آن را بزرگ و تأیید و به جوان‌ها تلقین کرد. من اما مثل نوشین سعی می‌کردم آنچه در شوروی صحیح است بگویم و هرچه نادرست است را هم بگویم.»

منابع

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. یادنامه عبدالحسین نوشین، به کوشش نصرت کریمی، نشرنامک و انتشارات بدرقه جاویدان، چاپ نخست، ۱۳۸۷، ص ۱۷
  2. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۷
  3. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۷
  4. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۷
  5. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۷
  6. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  7. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  8. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  9. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  10. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  11. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  12. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  13. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  14. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  15. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  16. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  17. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  18. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  19. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  20. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۱۸
  21. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۳۸
  22. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۳۸
  23. یادنامه عبدالحسین نوشین، ص ۳۶
  24. مهسا جزینی، «می‌خواستم بنیاد جامعه را زیر و رو کنم: گزارش دیدار با انور خامه‌ای آخرین بازمانده ۵۳ نفر»، روزنامه شرق، شمارهٔ ۲۴۱۰، ۸ مهر ۱۳۹۴، صفحهٔ ۶.