زهره
زهره دومین سیاره از خورشید است و در هر ۲۲۴٫۷ روز زمینی یک دور کامل به دور آن میچرخد. این سیاره فاقد ماهواره طبیعی است و نام آن در انگلیسی از ونوس، الهه عشق و زیبایی در اساطیر گرفته شده است. پس از ماه، زهره درخشانترین جرم طبیعی در آسمان شب (فضا) است و قدر ظاهری آن به -۴٫۶ میرسد که به اندازهای درخشان است که میتواند سایه ایجاد کند. ازآنجاکه زهره یک سیاره درونی نسبت به زمین است، هرگز از خورشید زیاد فاصله نمیگیرد و بیشترین فاصله زاویهای آن (کشیدگی) به ۴۷٫۸ درجه میرسد.
نام
ویرایشدر ادبیات فارسی
ویرایشسیارهٔ زهره در ادبیات فارسی از اهمیت بالایی برخوردار است. این سیاره نماد عشق و دلدادگی و نیز معروف به سیارهٔ نوازنده است و صاحب آن خداوند عشق است. از داستانهای آن میتوان به داستان نظامی گنجوی یا داستان ایرج میرزا اشاره کرد.
در عجایبالمخلوقات زکریای قزوینی چنین آمده که: عاشق چون نظر در ناهید کند، حرارت عشق بر وی سنگینتر شود و الفت آورد میان مردان و زنان و گویند وقت نکاح اگر که ناهید ناظر باشد و نیکوحال، میان زن و مرد محبتی عجب افتد.
در شعر
ویرایشفردوسی
ویرایشفردوسی در آغاز شاهنامه این چنین میگوید:[۱]
به نام خداوند جان و خرد | کزین برتر اندیشه برنگذرد | |
خداوند نام و خداوند جای | خداوند روزی ده و رهنمای | |
خداوندِ کیوان و گردان سپهر | فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر | |
(فردوسی)
|
حافظ
ویرایشدلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان | چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست | |
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم | چنان گریست که ناهید دید و مَه دانست | |
(حافظ)
|
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت | کس ندارد ذوق مستی، میگساران را چه شد | |
(حافظ)
|
ایرج میرزا
ویرایشوی در منظومهٔ «زهره و منوچهر» چنین میسراید:
از طرفی نیز در آن صبحگاه | ُزهره مِهین دختر خالوی ماه | |
آلههٔ عشق و خداوندِ ناز | آدمیان را به محبت گداز | |
پیشهٔ وی عاشقی آموختن | خرمن ابناء بشر سوختن | |
خسته و عاجز شده در کار خود | واله و آشفته چو افکار خود | |
خواست که بر خستگی آرد شکست | یک دو سه ساعت کشد از کار، دست | |
سیر گل و گردش باغی کند | تازه ز گلگشت دِماغی کند | |
کند ز بر، کسوتِ افلاکیان | کرد به سر مقنعهٔ خاکیان | |
خویشتن آراست به شکل بشر | سوی زمین کرد ز کیهان گذر |