قمارباز (رمان)
رمانی از فیودور داستایفسکی
قمارباز (به روسی: Игрок، Igrok) رمان کوتاهی از داستایفسکی است، رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایفسکی به رولت میباشد که الهام بخش نوشتن این کتاب شد، نویسنده در هنگام نوشتن کتاب تحت مهلت سختی برای بازپرداخت بدهی اش ناشی از قمار بود.
گفتاوردها
ویرایش- «همه چیزم را باخته بودم. همه چیزم را! از کازینو بیرون آمدم. آن وقت دیدم یک گولدن ته جیب جلیقه ام مانده. گفتم: "آه پس هنوز میتوانم غذایی بخورم!" اما صد قدم نرفته بودم که تصمیمم عوض شد. برگشتم و یک گولدن را روی مانک گذاشتم (بله خوب به یاد دارم. روی مانک) و جداً وقتی آدم در کشوری بیگانه دور از وطن و کس و کارش تنهاست و نمیداند که همان روز چه خواهد خورد و میخواهد آخرین گولدن خود را آخرینش را به خطر اندازد احساس عجیبی دارد. اما خطر کردم و بردم و بیست دقیقه بعد با صد و هفتاد گولدن در جیب از کازینو بیرون آمدم. این یک واقعیت است. گاهی آخرین گولدن چه کارها میکند! اگر شکستم را پذیرفته بودم اگر جرئت تصمیم نمیداشتم چه شده بود؟ … فردا، فردا، همه چیز تمام خواهد شد.»
- «آدم اگر عزت نفس داشته باشد، بی برو و برگرد در مهرض بد و بیراه قرار میگیرد و محتمل انواع و اقسام تهمتها میشود.»
- «کسی که در این راه — قمار — قدم گذاشت به آن میماند که با سورتمهای از سراشیب برفپوش کوهی فرو لغزد. پیوسته بر سرعتش افزوده میشود.»
- «آدم در هر شرایطی میتواند با قانون محترمانه رفتار کند، مبارزه اسباب سرافرازی آدم است نه تخفیفش.»
- «یک قدرت جبار و مستبد و بی حد، اگر روی یک مگس هم باشد یک نوع خوشی و لذتی دارد.»
- «دوستی اغلب بر پایه حقارت حریف استوار است.»
- «من هر بار که جرات مییافتم بیش از حد زندگی خودم را به مخاطره بیندازم، به این طریق میتوانستم خود را جزو انسانها به حساب بیاورم.»
- «راستی هم، انسان دوست دارد که بهترین دوستان خودش را در مقابل خود خوار ببیند. دوستی بیشتر اوقات بر روی تحقیر و شرمساری بنا نهاده میشود. این حقیقتی دیرینه میان انسان هاست.»
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- فئودور داستایفسکی، قمارباز، ترجمهٔ صالح حسینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۶.
- فئودور داستایفسکی، قمارباز (از یادداشتهای یک جوان)، ترجمهٔ سروش حبیبی، انتشارات چشمه، ۱۳۹۳.
- فئودور داستایفسکی، قمارباز، ترجمهٔ جلال آل احمد، انتشارات فردوس، ۱۳۹۱.