ابله

رمانی از فیودور داستایفسکی
(تغییرمسیر از ابله (رمان))

ابله (به روسی: Идиот) نام یکی از معروف‌ترین رمان‌های فیودور داستایفسکی است. این کتاب در سال ۱۸۶۹ در دسترس عموم قرار گرفت.

گفتاوردها ویرایش

  • «در مرحلهٔ اول باید نسبت به دیگران مؤدب و روراست باشم، کسی بیش از این از من انتظار ندارد. شاید اینجا همه فکر کنند که بچه هستم خوب، بگذار خیال کنند، نمی‌دانم به چه علت همه فکر می‌کنند آدم ابلهی هستم. البته در آن زمان مدتی سخت بیمار بودم و شباهت زیادی به آدم‌های ابله داشتم، اما حالا هم ابله هستم؟ وقتی خودم می‌فهمم که مردم مرا ابله می‌پندارند، پس شعور دارم و دیوانه نیستم.»[۱]
  • «می‌خواهم اقلاً یک نفر باشد که من با او ازهمه چیز همان‌طور حرف بزنم که باخودم حرف می‌زنم.»
  • «ببینم، یعنی او را پیش از این واقعه دوست داشتید؟» «در ابتدا دوستش داشتم. بعد دیدم کافی ست… بعضی زن‌ها فقط برای این خوب اند که معشوقهٔ آدم باشند. همین.»
  • «اطمینان داشته باشید که خوشبختی کریستف کلمب زمانی نبود که آمریکا را کشف کرد، بلکه او زمانی خوشبخت بود که می‌کوشید آن را کشف کند.»
  • «دین به ما می‌گوید: " نکش! " ولی انسانی را می‌کشند چون آدم کشته‌است! این که نمی‌شود!»
  • «مجازات اعدام به گناه آدم‌کشی، به مراتب وحشتناک تر از خود آدم‌کشی است. کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکاران ندارد. آن کسی که مثلاً شب، در جنگل یا به هر کیفیتی به دست دزدان کشته می‌شود تا آخرین لحظه امیدوار است که به طریقی نجات یابد، هیچ حرفی در این نیست. مواردی بوده‌است که کسی که سرش را گوش تا گوش می‌بریده‌اند هنوز دلش به فکر فرار گرم بوده یا التماس می‌کرده‌است که از خونش بگذرند. حال آنکه اینجا همین امیدی که تا آخرین دم دل را گرم می‌دارد و مرگ را ده بار آسان‌تر می‌کند بی چون و چرا از محکوم گرفته می‌شود. اینجا حکم صادر شده و همین که حکم است و قطعی است و اجباری ست و هولناک‌ترین عذاب است و بدتر از آن چیزی نیست.»
  • «پیوسته شکایت می‌کنند که ما ادم اهل عمل کم داریم، اما مثلاً اهل سیاست تا بخواهید هست. ژنرال هم کم نیست. رئیس هم از همه جور فراوان است، هر قدر بخواهید فوراً پیدا می‌شود. اما ادم اهل عمل نه.»
  • «می‌بینید پرنس، حالا دیگر این‌جا همه چیز پنهانی است. همه دوست دارند رازی را پنهان کنند. کسی تاب شنیدن حرف رک و راست را ندارد. مثلاً آداب معاشرت این جور ایجاب می‌کند! خیلی احمقانه است! تازه جایی که بیش از هر جای دیگر صداقت و صراحت و شرافت لازم است.»
  • «دروغ می‌گوید. اسمش را هم عوض می‌کند. پرنس، اسمش تیموفی‌یی لوکیانوویچ نیست. لوکیان تیموفی‌یی‌ویچ است. آخر چرا دروغ می‌گویی؟ برای تو چه فرق می‌کند که اسمت این باشد یا آن؟ برای پرنس چه فرق می‌کند؟ باور کنید فقط از روی عادت دروغ می‌گوید.»
  • «کسی که به خودش دروغ می‌گوید و به دروغ خودش گوش می‌دهد، کارش به جایی خواهد رسید که هیچ حقیقتی را نه از خودش و نه از دیگران تشخیص نخواهد داد!»
  • «شاید هنگام افول غم‌انگیز من عشق به عنوان خداحافظی به من لبخندی بزند.»
  • «زن قادر است با سنگدلی و تمسخر مرد را دیوانه کند و احساس ناراحتی وجدان هم نداشته باشد. چون هر وقت که به تو نگاه کند، به خودش می‌گوید: من جان این مرد را به لبش می‌رسانم، اما بعد با عشق خودم دوباره زنده اش می‌کنم.»
  • «آدم نمی‌تواند مظهر کمال را دوست داشته باشد. آدم در برابر صورت کمال فقط می‌تواند محو تماشا باشد.»

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
ابله
دارد.
  1. فئودور داستایفسکی، ابله، ترجمهٔ سروش حبیبی، انتشارات چشمه، ۱۳۹۶.