جنایت و مکافات
رمانی از فیودور داستایفسکی
جنایت و مکافات (به روسی: Преступление и наказание) نام رمانی نوشتهٔ فیودور داستایفسکی که در سال ۱۸۶۶ منتشر شدهاست.
گفتاوردها
ویرایش- «قدرت فقط نصیب کسانی میشود که جرات کنند خم شوند و آن را به دقت بگیرند. فقط یک چیز مهم است: باید فقط جرات داشت. لازم بود بدانم که آیا من هم مانند همهٔ مردم شپش هستم یا انسانم؟ آیا من میتوانم از حد معین تجاوز کنم، یا نمیتوانم؟ آیا جسارت این را دارم که خم شوم و آنچه را میخواهم، بردارم یا نه. آیا موجودی ترسو و بزدلم یا صاحب حق و اختیار هستم؟»
- «قابل توجه است که بیشتر اشخاص نیکوکار و بنیانگذار اصول انسانیت، مردمانی بودند بینهایت خونریز. همه، و نه اشخاص بزرگ، بلکه حتی آنهایی که فقط کمی بیرون از چهارچوب معمول هستند، یعنی حتی آنهایی که اندکی توانایی گفتن سخن نو را دارند، قاعدتاً باید، بنا بر طبیعت خود، کم و بیش متجاوز باشند. اگر جز این باشد مشکل است آنها از چهار دیوار خود به درآیند، و از ماندن در آن چهارچوب به خاطر طبع خود، نمیتوانند راضی باشند.»
- «هیچ چیز در دنیا دشوارتر از صمیمیت و صراحت واقعی نیست و هیچ چیز هم آسانتر از تملق بیجا وجود ندارد. اگر در صراحت و صمیمیت فقط جزو صدمین آن نادرست باشد، فوراً ناموزونی مخصوصی به گوش میخورد و غوغایی به پا میشود؛ و اما اگر در تملق تمام اجزایش نادرست باشد، باز هم مطبوع است و نسبتاً با لذت شنیده میشود. هر چند که لذتی خشن ایجاد کند، اما به هر حال با لذت شنیده میشود؛ و هر قدر که تملق نتراشیده و نخراشیده باشد، حتماً لااقل نیمی از آن درست به نظر میآید. این در مورد تمام اشخاص، از هر طبقه و در هر سطح از تمدن که میخواهند باشند، فرقی نمیکند. در مورد اشخاص معمولی که جای خود را دارد.»
- «محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا میاندیشد که اگر مجبور میشد بر فراز بلندی یا صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش در آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ضرع فضا تمام عمر هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد! فقط زیستن، زیستن و زیستن _ هر طور که باشد، اما زنده ماندن و زیستن. عجب حقیقتی… خداوندا! چه حقیقتی! چه پست است انسان… اما کسی که او را به این سبب پست میخواند خودش پست است.»
- «همه قاتلن؛ همیشه زمین جاری از خون بوده. روی زمین کسایی که قتل میکنن بعدها صاحب بزرگترین افتخارها شدن. من فقط میخواستم به مردم خوبی کنم. کشتن یک پیرزن رباخوار و از بین بردن یک حشرهٔ کثیف، کجاش جنایته؟»
- «برای شناختن اشخاص لازم است آنها را مدتها تحت مطالعه قرار داد در غیراینصورت ممکن است انسان مرتکب اشتباهی شود که جبران آن مشکل باشد.»
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- فئودور داستایفسکی، جنایت و مکافات، ترجمهٔ پرویز شهدی، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ۱۳۹۶.
- فئودور داستایفسکی، جنایت و مکافات، ترجمهٔ مهری آهی، خوارزمی، ۱۳۹۳.