رابعه بلخی
شاعر و نویسنده
رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شدهاست، شاعر پارسیگوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴–۹۴۳میلادی) است.
دارای منبعویرایش
مرا بهعشق همی متهم کنی به حیل | چه حجت آری پیش خدای عزوجل | |
به عشقت اندر عاصی همی نیارم شد | بذنبم اندر طاغی همی شوی بهمثل | |
نعیم بیتو نخواهم جحیم با تو رواست | که بیتو شکّر زهر است و با تو زهر عسل | |
بروی نیکو تکیه مکن که تا یکچند | بهسنبل اندر پنهان کنند نجم زحل | |
هرآینه نه دروغ است آنچه گفت حکیم | فمن تکبر یوماً فبعد عز ذل |
- هزارسال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد | بر یکی سنگیندل نامهربان چون خویشتن | |
تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی | چون بهجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من |
- هزارسال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
خبر دهند که بارید بر سر ایوب | ز آسمان ملخان و سر همه زرین | |
اگر ببارد زرین ملخ بر او از صبر | سزد که بارد بر من بسی مگس رویین |
- به نقل از تذکرهٔ لباب الالباب
منسوبویرایش
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت | چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت | |
صبا نافهٔ مشک تبت نداشت | جهان بوی مشک از چه معنی گرفت | |
مگر چشم مجنون به ابر اندر است | که گل رنگ رخسار لیلی گرفت | |
بهمی ماند اندر عقیقین قدح | سرشکی که در لاله مأوی گرفت | |
قدح گیر چندی و دنیی مگیر | که بدبخت شد آنکه دنیی گرفت | |
سر نرگس تازه از زرّ و سیم | نشان سر تاج کسری گرفت | |
چو رهبان شد اندر لباس کبود | بنفشه مگر دین ترسی گرفت |
- هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
عشق او باز اندر آوردم به بند | کوشش بسیار نامد سودمند | |
عشق دریایی کرانه ناپدید | کی توان کردن شنا ای هوشمند | |
عشق را خواهی که تا پایان بری | بس که بپسندید باید ناپسند | |
زشت باید دید و انگارید خوب | زهر باید خورد و انگارید قند | |
توسنی کردم ندانستم همی | کز کشیدن سختتر گردد کمند |
- هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
پیوند به بیرونویرایش
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |