حکومت اسلامی
حکومت/دولت/کشور اسلامی نوعی دولت است که عمدتاً بر پایه کاربرد آن در شریعت اسلامی، تخصیص عدالت و پاسداری از قانون و نظم بنیانگذاری شده باشد. از سالهای اولیه ی پیدایش اسلام، حکومتهای گوناگوی با عنوان «اسلامی» تأسیس شدهاند.
گفتاوردها
ویرایشسدهٔ ۲۱
ویرایش” | به گمان من، نظام اسلامی نظام شوراست و امروزه نزدیکترین نظام به آن، نظام دموکراتیک است که قدرت را در دست مردم قرار میدهد و حاکم بهجز قدرتی که مردم به او میدهند قدرتی ندارد. | “ |
- «به گمان من، نظام اسلامی نظام شوراست و امروزه نزدیکترین نظام به آن، نظام دموکراتیک است که قدرت را در دست مردم قرار میدهد و حاکم بهجز قدرتی که مردم به او میدهند قدرتی ندارد.»
- «به نظر من نظام پارلمانی به نظام شورایی نزدیکتر است، چون دولت قدرت را مستقیماً از نمایندگان میگیرد و این نوع دموکراسی مانع از شکلگیری نظام فردگرا میشود.»
- «شریعت خودش را به مردم تحمیل نمیکند بلکه این مردم هستند که باید شریعت را بخواهند. اگر مردم خواهان اجرای احکام شرع باشند، این احکام بر اساس فهم و درک مردم و از طریق علما و نمایندگان اجرا میشود؛ ابزارهای دموکراتیک هم نشان میدهد که آیا مردم خواهان اجرای این احکامند یا احکام دیگری.»
- «یک مسلمان باید دین را تمام و کمال قبول کند اما چون شرایط زندگی و توانایی و آگاهی مردم با هم فرق میکند، مسلمانها در حد امکان و توانایی شان دین را به اجرا درمیآورند، خدا هم به کسی تکلیفی فراتر از توانایی اش نمیدهد.»
- «احکام شرع برای کسی که از آن بدش بیاید اجرا نمیشود، برای کسانی اجرا میشود که خواهانش باشند چون دین اسلام اصلاً بر اساس آزادی شروع میشود: «اشهد ان لا اله الله» یعنی اینکه من تصمیم میگیرم که خدا را بپرستم و دستوراتش را اجرا کنم، حالا اگر فرد دیگری چنین تصمیمی نگرفت ما فقط میتوانیم با او بحث و گفتگو کنیم نه اینکه اجبارش بکنیم، اگر اکثریت مردم گفتند که چنین چیزی نمیخواهند باز هم ما فقط میتوانیم با آنها بحث و گفتگو کنیم تا قانع بشوند یا نشوند؛ مردم به خواست خودشان به بهشت میروند کسی را با زنجیر به بهشت نمیبرند.»
- «[بین کشورهای اسلامی ،الگویی برای نظام اسلامی] هیچ الگوی ایدهآلی وجود ندارد، این کرهٔ خاکی اساسش بر ایدهآلها نیست بلکه بر پایهٔ نقص بنا شده، بنابراین نظام کامل پیدا نمیشود و همه چیز نسبی است؛ میتوانیم بگوییم این نظام از آن نظام به اسلام نزدیکتر است، این نظام عادلانهتر است، این نظام بدیهایش کمتر است اما نمیتوانیم بگوییم فلان نظام، نظام آرمانی اسلامی است.»
- «اساس شریعت، عدالت است و شریعت تمامش عدالت و رحمت است و هر نظامی که عدالت را اجرا کند نظامی مبنی بر شریعت است، حتی اگر اسم شریعت رویش نباشد و هر نظامی که عدالت را اجرا نکند مبنی بر شریعت نیست حتی اگر اسم شریعت رویش باشد. خداوند برای انسان کرامت قائل شده، هر نظامی بر این اساس که چقدر این کرامت را رعایت کند به اسلام نزدیک میشود.»
- «همهٔ مسلمانها آرزو دارند در جامعهای نوگرا زندگی کنند که در آن پیشرفت اقتصادی و علمی باشد و در عین حال جایگاه اسلام هم حفظ شود در حالی که سکولارها در جهان عرب میگویند اگر نوگرایی و پیشرفت اقتصادی و علمی میخواهید دینتان را کنار بگذارید.»[۱]
- «من فکر میکنم حکومت اسلامی باید مردمش را آزاد بگذارد، اجبار نکند، تهدید نکند، محدودشان نکند.»[۲]
- «وقتی که انسان خودش را بازیابی میکند آن وقت میشود انسان اخلاقی، اخلاقی که پیامبران خدا به خصوص پیامبر اکرم برای تکمیل کرامتهای اخلاق آمدهاند… اگر وادار به کار نیک شوید و مجبور شوید که کار نیک انجام بدهید، این عمل، اخلاقی نیست. اخلاق این است که کار نیک را براساس اختیار خود انتخاب کنید، یعنی آزاد باشید بتواند کار بد بکنید و نکنید یا بتوانید کار نیک نکنید و انجام بدهید. شرط اخلاقی بودن عمل، آزاد بودن انسان است… حکومت هم در اسلام برای این است که اخلاق در جامعه وجود داشته باشد.»[۳]
- «جهان امروز، پذیرای حکومت مطلقه فرد نیست. حکومت زمان ما با حکومت ساده صدر اسلام که شخص معصوم در رأس آن بود قابل قیاس نیست.»
- «اساس و زیربنای حکومت ملت است و ملت ما به اسلام علاقهمندند ولی از استبداد گریزاناند، تکرویها موجب عدم ثبات نظام و تضعیف نهادها و ارگانهای مسؤول است. اسلام و حکومت اسلامی ایران تاکنون در اثر تکرویها و مطلقاندیشیهای فردی در سیاست و اقتصاد ضربههای جبرانناپذیری خورده، و پیدایش تفکر جدایی دین از سیاست در نسل جدید نیز در همین رابطه است.»
- «بنای اسلام بر ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر عمومی است، و چنین نیست که مسؤولین عقل کل باشند و مردم دیگر هیچ اندر هیچ.»
- «آنچه در باب قضاوت اسلامی مهم است احقاق حقوق مردم و اجرای حدود الهی است نه تنظیم پروندههای سیاسی و جناحی با طرح شکایتهایی از ناحیه شاکیان حرفهای خاص.»[۴]
- «مسئله این است که نظام حکومتی مسلمانان باید براساس اصول ارزشی مستفاد از کتاب و سنّت بنیانگذاری شده باشد، یا مسئله این است که این نظام نباید با آن اصول ارزشی «ناسازگار» باشد؟»
- «عدهای میگویند نظام حکومت باید به گونهای باشد که بتوان گفت این نظام براساس ارزشهای مورد قبول اسلام تأسیس شده است. این عده معتقدند میتوان از «شکل اسلامیِ حکومت» سخن گفت.»
- «عدهای دیگر براین نظرند که در این باب فقط از ناسازگار نبودن میتوان سخن گفت. این متفکران میگویند دربارهٔ هیچ نظامی نمیتوان گفت این نظام مقتضای فلان اصول ارزشی است. تنها میتوان گفت این نظام منافی فلان اصول ارزشی نیست. نبودن ظلم به سهولت قابل توضیح است ولی وجود عدالت، به سهولت قابل توضیح نیست. کسی که معیّن بودن شکل حکومت در کتاب و سنّت را قبول ندارد ولی میگوید فلان نظام معیّن، اسلامی است؛ نمیتواند این مطلب را به وضوح بیان کند که به دلیل وجود چه مشخصاتی این نظام، اسلامی است (توجه کنید که اسلامیبودن یک نظام حکومتی غیر از اجرا شدن قوانین اسلام در یک جامعه است) ولی کسی که میگوید فلان نظام معین، با اصول ارزشی سیاسی اسلام ناسازگار نیست میتواند سخن خود را چنین مدلل کند که چون پدیدههایی منافی با ارزشهای مورد قبول اسلام در نظام حکومتی مورد نظر وجود ندارد یا در حداقل است پس آن نظام با اسلام ناسازگار نیست.»
- «آنچه قابل گفتوگوست و عملاً راهگشاست اثبات «منافات نداشتن» است و بنابراین تنها از همان باید سخن گفت سعی میکنیم در تنظیم و ادارهٔ جامعه خلاف اسلام عمل نکنیم ولی نمیتوان گفت سعی میکنیم اسلام را پیاده کنیم مثلاً میتوان گفت سعی میکنیم قانون اساسی برخلاف اسلام نباشد ولی نمیتوان گفت سعی میکنیم قانون اساسی، اسلامی باشد.»
نوشتارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ «راشد الغنوشی: رؤیای مردم ترکیه، تونس و مصر از قرن نوزدهم تا به حال، همراه کردن اسلام و نوگرایی بوده است». پایگاه اطلاعرسانی اصلاح. ۱۳۹۰/۰۸/۱۹.
- ↑ «هاشمی رفسنجانی: اگر اسلام به طور دقیق اجرا میشد در زمینههای مختلف جلو بودیم». آنا، ۳ بهمن ۱۳۹۴.
- ↑ «واکنش سیدمحمد خاتمی به حاشیههای راهپیمایی روز قدس و توهین به رئیسجمهوری». وبسایت سید محمد خاتمی. ۴ تیر ۱۳۹۶.
- ↑ ««۲۸» مصاحبه با هفته نامه اسپانیایی تیمپو». وبسایت رسمی آیتالله العظمی منتظری. ۳۱ مرداد ۱۳۷۹.
- ↑ «ایمان، سیاست و حکومت». مرکز نشر آثار و افکار محمد مجتهد شبستری. ۹ آذر ۱۳۹۲.