خدا

آفرینندهٔ هستی طبق ادیان گوناگون

خدا وجودی است که مورد پرستش قرار می‌گیرد و باور می‌رود که جهان را خلق کرده‌است.

تصویری که در آن نام الله دیده می‌شود. الله از نظر مسلمانان خدای یکتاست که جهان هستی را آفریده است.

گفتاوردهاویرایش

  • «بسیاری از مردم که خدا را یافته‌اند، از او خوششان نیامده و بقیه عمر را از اوگریزان بوده‌اند.»
  • «ای کاش خدا نشانه‌ای واضح به من می‌داد! مثلاً حسابی پر از پول در یک بانک سوئیسی.»
  • «ای یَهُوَه خدای ما، ‏جلال و حرمت و قدرت شایستهٔ توست؛‏ زیرا تو همه چیز را آفریدی و به خواست تو بود که همه چیز به وجود آمد و آفریده شد.‏»
  • «خدا مرده؛ مارکس مرده و من خودم حس خیلی خوبی ندارم.»
  • «من به خدا اعتقادی ندارم؛ وجود او توسط علم رد شده‌است اما در اردوگاه‌های کار اجباری یاد گرفتم که به انسان‌ها اعتقاد پیدا کنم.»
  • «اینکه خدا وجود ندارد را نمی‌توانم انکار کنم. اینکه تمام وجودم برای خدا زاری می‌کند را نمی‌توانم فراموش کنم.»
  • «آن که وصف آفریده‌ای چون خود را نتواند، وصف کردن خدای خویش را چگونه داند؟»
  • «من مسیحی هستم و با فرهنگ مسیحی بزرگ شده‌ام اما درمورد ادیان مختلف تحقیق کرده‌ام و متوجه شده‌ام که خداوند در همه ادیان مشترک است.»
  • «من از خداوند به خاطر موهبت‌های سخاوتمندانه‌اش متشکرم. او به من شهامت و ایمان به خودم را داد.»
  • «در میان کودها و زباله‌ها
معیاری می‌یابم برای سنجش انسانیّت، انگیزه‌ای
همچون حضور خدا.
بی‌هیچ تردید، در کودها و زباله‌ها و در حرکات گربهٔ بازیگوش
خدا حضوری آشکار دارد.
آنجاست! او را بنگرید! راست در برابر چشمانتان.
نیز حضور خدا را در جارویی که به دست می‌گیرم
در تارهای عنکبوتِ لانه‌کرده در کنج سقف
و بیش از همه در سکوت ژرفِ گورستان حس می‌کنم.
بی‌اعتنا به آن تردید همیشگی، در عمقِ جانِ انسان
که هیچ چیز نمی‌تواند باشد جز خلأئی عیمق،
نشأت‌گرفته از جهلِ مطلق.»
استوی اسمیت در در میانِ زباله‌ها[۳]
  • «از آنجایی که اشخاصی تحت تأثیر افکار من به گمراهی افتاده‌اند، بدین وسیله می‌خواهم زیان عظیمی را که ممکن است به آن‌ها زده باشم جبران کنم.»
  • «برخی مفسران، بی پروا ادعا کردند که سن بالای من با «تغییر عقیده‌ام» ارتباط دارد. گفته شده ترس، ذهن مرا به کلی تسخیر کرده! انتقادها شامل این نکته بود که انتظار ورود قریب‌الوقوع به آخرت، موجب تغییر عقیده من در بستر مرگ شده. قطعاً این افراد نه با نوشته‌های من دربارهٔ عدم وجود جهان پس از مرگ آشنا بودند و نه با دیدگاه‌های شایع من در این موضوع. بیش از پنجاه سال، من نه تنها وجود خدا را رد کردم، بلکه وجود جهان پس از مرگ را نیز نپذیرفتم… همان جایی که نظرم را در مورد آن عوض نکرده‌ام… بنابراین، رسماً اعلام می‌کنم، می‌خواهم همه آن شایعه‌هایی را که مرا در جایگاه شرط‌بندی پاسکالی قرار می‌دهد، تکذیب کنم.»
  • «خداباوری‌ام، حاصل ۲۰ سال پژوهش بی‌وقفه بود.»
  • خدا وجود دارد، آنتونی فلو، مترجم: اسماعیل شرفی، ناشر: سپیده باوران، تاریخ نشر: ۱۳۹۳[۴]
  • همیشه می‌گویم خدا یعنی عشق و محبت. می‌نویسم خدا عشق محبت. خداوند جز این نیست. هیچ وقت خدا به بنده‌اش غضب نمی‌کند. مگر این که چه کاری کرده باشد. تازه آن وقت هم می‌بخشد اما خود بنده‌ها همه چیز را ناجور می‌کنند. خدا همه چیزهایی را که خلق کرده، دوست دارد.
    • مهین شهابی، ۱۴ آوریل ۲۰۰۹/ ۲۵ فروردین ۱۳۸۸؛ مصاحبه با «جام جم»[۵]

منابعویرایش

  1. http://www.sharghdaily.ir/News/55138/در-جست‌وجوی-معنای-نور
  2. http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/lorettayou195833.html
  3. حسن‌زاده, فریده. شعر زنان در سدهٔ بیستم میلادی. تهران: نگاه, 2001. 395. ISBN ‎9643510476. 
  4. اعتراف آنتونی فلو فیلسوف معروف ملحد پس از 70 سال انکار خدا
  5. «گل‌ها جواب سلامم را می‌دهند». جام جم، ۲۵ فروردین ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۲.