جوانی به دوران میانِ کودکی و بزرگسالی گفته میشود.
- «آدم تا جوان است، چون به زندگی خیلی نزدیک و از مرگ خیلی دور است، رجزخوانی میکند.»
- «دلِ جوان همچون زمینِ ناکشتهاست؛ هر چه در آن افکنند بپذیرد.»
- «استعداد چیزی است که در جوانی پیدا میشود، اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن برآمدید مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته شده باشد محصول خواهد داد و اگر به حال خود گذاشته وآنرا تربیت نکردید مانند تخمی که در زمین شورزار افتاده باشد از بین میرود ومحصولی نمیدهد.»
- «جوانی یک مستی دائم است، جوانی تب عقل است.»
- «پیروی از توهمات تا وقتی که زائل شوند و از بین بروند کاری است که هر جوانی، اگر از بخت خوش یا ناخوش به حال خود رها شود تا از راهِ دلخواه خودش برود، میکند.»
خرم دلی که از مدد طالع جوان | |
بگزید گوشهای ز جهان و جهانیان |
خواهی اگر فراغ، برون کن تو از دماغ | |
سودای دهر، کش نبود سود جز زیان |
درکوی بینشانی و گمنامی آورد | |
تا بو که یابی ای دل غافل ز حق نشان |
همچون هوس همی چه روی سوی رنگ و بو | |
همچون مگس همی چه روی گرد این و آن |
عنقاصفت ز جملهٔ عالم کنارهگیر | |
سیمرغوار از همه کس گم کن آشیان |