«عقل نشانهٔ عظمت خداست و هر چه انسان آزادتر، پیشروتر و آفرینندهتر باشد به خدا نزدیکتر است و پیامبران آمدهاند که بگویند ایمان و عقل با هم در تعارض نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. آمدهاند فرابخوانند انسان را به آزادی توأم با معرفت و خردورزی توأم با ایمان.» [۱]
«پیامبران ماندگاراناند، چنانکه فیلسوفان، عالمان، هنرمندان؛ ولی صاحبان قدرت که در دوران خویش زندگیشان دارای زرق و برق بوده است، در تاریخ مدفون میشوند.»
«فرعون میرود، اما موسی میماند. شاهان زورگو و قدرتمندان خودخواهانه میروند اما کسانی که برای مردم، برای اعتلای روان مردم، بهبود زندگی مردم اندیشه و تلاش کردهاند میمانند حتی در طول تاریخ نه تنها آثار و برکات فکری و اصلاحگری آنها میماند، بلکه با گذشت زمان با ستایش، تجدید و منزلتی روبرو میشوند که قدرتمندان تملقآفرین در دوران حیات کوتاه و ننگین خویش در خور از این ستایشها نبودهاند.» [۲]
«انسان به درجه و شأنی رسیده که مخاطب خدا و کلام خداست. برای انسان تعریفهای زیادی کردهاند اما شاید بهترین تعریف این است که انسان مخاطب کلام خداست و پیامبران واسطهٔ آن امر قدسی مطلق با انسان که برخوردار از امر قدسی ویژه است و میتوان گفت مقدسترین موجودات تاریخ، پیامبران خدایند.»[۳]
«قرآن کریم شاخصه ایمان و شخصیت مؤمنان را چنین بیان میکند: «وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ … [بقره]/مؤمنان همگی به الله، فرشتگان و کتابها و پیامبران او ایمان دارند (و بر این اصل پایبند اند که:) میان هیچیک از پیامبران تفاوتی نمیگذاریم.» بر پایهٔ این آیه شریفه مؤمن کسی است که به همهٔ پیامبران – و نه تنها پیامبر اسلام- و همهٔ فرشتگان و کتابهای آسمانی ایمان و باور دارد و برای اینکه در این بینش جامع تردیدی نماند تأکید میکند که هیچ تفاوتی میان پیامبران نیست.»
«اعتقاد به اسلام مستلزم تسلیم و تفویض ارادههای منفعتطلب و خودپرست و ستیزهجوی جزئی به اراده سراسر خیر و محبت خداوند است و مگر حضرت موسی و حضرت عیسی و همهٔ پیامبران بزرگ خدا پیروان ادیان خود را به همین امر مهم فرا نخواندهاند؟ پس مسلمان حقیقی و مسیحی و یهودی حقیقی کسی است که دعوت خداوند را برای ورود به سرزمین صلح پذیرفته است.» [۴]
«انسان باید خودش فکرش را به کار بگیرد و حقیقت را کشف کند. پیامبران گفتهاند فکر کن؛ برو کشف کن و به حقیقت و زیبایی و خیر برس و به آن عمل کن. بعضی فکر میکنند با وجود دین دیگر نیازی به فکر کردن نیست و دین به جای آنها فکر کرده است در حالی که این طور نیست و دین به فکر کردن تشویق میکند.»
«تفاوت انسان موحد و غیرموحد در فکر کردن و فکر نکردن نیست بلکه یکی فکر میکند و به نتایجی میرسد و دیگری هم فکر میکند، منتهی انسان الهی همهٔ پدیدهها و فرایندها را آیتِ آن حقیقت زیبای مطلق میداند.»[۵]