طاهره قرةالعین
فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی ملقب به زَکیّه یا اُمّ سَلَمَه و مشهور به طاهره و قُرَّةُالعَین (زادهٔ ۱۲۳۰، ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۳ قمری - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری) شاعر و محدث ایرانی، از اولین مریدان سید علیمحمد باب و از رهبران جنبش باب بودهاست.
منسوب به طاهره قرةالعین
ویرایشگر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو | شرح دهم غم ترا نکته به نکته مو به مو | |
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام | کوچهبهکوچه، دربهدر، خانهبهخانه، کوبهکو | |
دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت | غنچه بهغنچه، گل بهگل، لاله بهلاله، بو بهبو | |
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام | دجلهبهدجله، یمبه یم، چشمهبهچشمه، جوبهجو | |
مهر ترا دل حزین بافته بر قماش جان | رشته بهرشته، نخبهنخ، تار بهتار، پوبهپو | |
در دل خویش «طاهره» گشت و نجست جز ترا | صفحه بهصفحه، لابهلا، پرده بهپرده، توبهتو[۱] |
- در پاسخ به خواستگاری ناصرالدینشاه قاجار:[۱]
تو که غافل از می و شاهدی، پی قتل عابد و زاهدی | چهکنم که کافر و جاهدی بهخلوص نیت اصفیا | |
تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری | اگر آن خوش است تو در خوری، اگر این بد است، مرا سزا |
در ره عشقت ای صنم، شیفته بلا منم | چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم | |
پرده بهروی بستهای، زلف بههم شکستهای | از همهخلق رستهای از همگان جدا منم | |
شیر تویی شکر تویی شاخه تویی ثمر تویی | شمس تویی قمر تویی ذره منم هبا منم | |
«طاهره» خاکپای تو، مست می لقای تو | منتظر عطای تو معترف خطا منم |
چو نور جمال تو آمد عیان | ثمر خواندت از لطف رب بیان | |
مراد از شجر نیست غیر از ثمر | شجر از ثمر میشود جلوه گر | |
بیان از تو تکمیل گردیده شد | همه سر پنهان حق دیده شد |
دربارهٔ طاهره قرةالعین
ویرایشدربارهٔ طاهره تابه حال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیدهاست و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستودهاند یا سرودهاند.[۲]
- طبری مینویسد: درفقه، اصول، کلام، ادبیات عرب دستی قوی داشت و درکربلا هنگام اقامت در اندرون خانه حاج کاظم رشتی ازپس پرده تدریس میکرد و به سبب شعر و نثر استادانه خویش درسراسرایران معروف است. وی پس ازدعوی باب به او پیوست و جز۱۸ تن پیروان اولیه او یا حروف حی است.[۳]
- در کتاب «شیعی گری و ترقی خواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن نوشته شدهاست:
«حضور طاهره قرة العین» در آن روزگار ظلمت گرفته به پایهای از شهرت و مقبولیت انجامید که حتی دشمنان نیز از پذیرش آن خود داری نتواستند کرد. قرة العین حواری پر دل، برجسته و با کمال بود که رفع حجاب را باقاطعیت پی گرفت و خود شخصاً آنرا رها کرد و بی پروا به نشر عقاید حود پرداخت و بر اثر همین آزادگی بود که جان خویش را از کف داد.»[۴]
- اقبال لاهوری شاعر پاکستان و فارسی گوی در دیوان خود چندین جا از طاهره یاد کرده و به اشعار وی اقتداء میکرد. اقبال در یک چکامه در شان و مقام طاهره با عنوان «خاتون عجم» میسراید:[۵]
پیش خود دیدم سه روح پاکباز | آتش اندر سینه شان گیتی نواز | |
غالب و حلاج و خاتون عجم | شورها افکنده در حال حرم |
- مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی مینویسند:
«گمان من این است که در ماوراء مسائل مذهبی حق این بانوی ارجمند در قلمرو نوآوریها و ارزشهای اجتماعی وسیاسی و فرهنگی، خاصه درروزگاربسته وتیرهای که او میزیست معطل مانده وحتی پایمال شدهاست. بر پژوهشگران تاریخ و جامعهشناسی فرض است که با پرهیز از تعصبات مذهبی و حذر از شیوههای یکسونگری و یک بعدی این کاستی جبران شود»[۶]
- محمود عنایت مینویسد:
«من شرح حال قرةالعین را هر جا یافتهام با دقت و با علاقه و شوق خواندهام و هنوز هم هر جا در این باب اثری ببینم یا بشنوم باز خواهم شنید و این کار را مکرا کردهام. قرةالعین یکی از شگفتترین زنان تاریخ است، برای شناخت و شناساندن او بقدر کفایت کار نشده. قضاوت ما درباره «قرة العین» هر چه باشد یک نکته مسلم است و آن ثبات عقیده اوست. جامعه انسانی معمولاً ثبات عقیده را قطع نظر از حقانیت یا عدم حقانیت آن میشناسد».[۷]
- مفتی بغداد در ترجمه حال او میگوید: «من دراین زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیدهام. او دارای عقل و استحانت و حیا و صیانت بسیار بود.»
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو... ، تاریخ روشنگری زنان در ایران
- ↑ طاهره قرةالعین
- ↑ احسان طبری. برخی بررسیها درباره جهان بینیها و بینشهای اجتماعی در ایران. ۳۸۹.
- ↑ کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن
- ↑ دیوان اقبال لاهوری شاعر پاکستان و فارسی گوی
- ↑ مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی
- ↑ طاهره قرةالعین
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |