صرفهجویی
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
صرفهجویی و قناعت موضوع این نوشتار است.
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
الف
ویرایشب
ویرایش- «بخور چیزی از مال و چیزی بده / هم از بهر پیریت چیزی بنه»
- «به تمول نرسد هرکه نشد اهل فساد / تا که دندان نخورد کرم طلایی نشود»
ت
ویرایش- «تاک نگهدار از تطاول سرما / تا به بهاران هزار طفل بزاید»
- محسن شمس ملکآراء
چ
ویرایش- «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن / به دخل و خرج خود هردم نظر کن // بخور چیزی از مال و چیزی بده / ز بهر کسان نیز چیزی بنه // مخور جمله ترسم که دیر ایستی / به پیرانه سر بد بود نیستی»
د
ویرایش- «دیوانگی محض است که کسی برای آنکه ثروتمند بمیرد، زندگی خود را چون فقرا و بیچارگان بسر آورد.»
- پئر بُورتن
ش
ویرایش- «شعله اسراف نمیتواند پایدار بماند، آتشهای تند رود نابود میشوند. باران آهسته دائمی است. طوفان ناگهانی امتداد زمان ندارد.»
ص
ویرایش- «صرفهجویی خود یکی از منابع مهم درآمد است.»
- «صرفهجویی فقیر را متمول و متمول را عاقل میگرداند.»
- «صرفهجویی به خودی خود هنر و منبع درآمد است.»
- سنکا
- «صرفهجویی مکنت فقرا و خردمندی اغنیا است.»
ک
ویرایش- «کسی واقعاً ثروتمند است که تفریحاتش ارزانتر تمام شود.»
- ماری راوی توری
گ
ویرایش- «گر از کوه گیری و ننهی بجای / سرانجام کوه اندر آید ز پای»
ل
ویرایش- «لذت دنیا در خرج کردن است نه در جمع کردن و ثروتمند واقعی کسی است که خرج میکند نه کسی که روی هم میگذارد.»
م
ویرایش- «ما آبروی خویش را به گوهر نمیدهیم / بخل بجا به همت حاتم برابر است.»
- «مکنت قرض بشکند پشت یلان روزگار / محنت فقر ار کشم به که شوم دچار قرض»
- سرخوش
ن
ویرایش- «نه وام میدهم و نه وام میستانم، زیرا وام راهی است به سوی تباهی.»