چهل مجلس در چهل نشست از روز عید فطر تا عید قربان ۷۲۴ (۲۹ سپتامبر ۱۳۲۴ – ۶ دسامبر ۱۳۲۴ / ۷ مهر ۷۰۳–۱۵ آذر ۷۰۳) از سوی او بیان شده است؛ سخنان این چهل مجلس/نشست که دربرگیرندهٔ پرسشها و پاسخهای سمنانی پیرامون موضوعات گوناگون است، بهدست امیر اقبال سیستانی- مرید و شاگرد پویای او - نگاشته و گردآوری شد و به چهل مجلس یا اقبالنامه شهرت یافت. نسخهای کهن از این اثر در کتابخانهٔ دانشگاه کمبریج (پیوند) نگهداری میشود.[۲]
«جملهٔ انبیا که آمدهاند از برای آن آمدهاند که تا چشم خلق را بگشایند به عیب خود و کمالِ حق؛ و به عجزِ خود و به قدرتِ حق؛ و به ظلمِ خود و به عدلِ حق؛ و به جهل خود و به علمِ حق؛ و به فقر خود و غناءِ حق؛ و تقصیر خود و نعمتهای حق؛ به فناء خود و بقاء حق.»
«و هم برین قیاس شیخ برای آن است که چشم مریدان را به این معانی بگشاید. پس هرچند مرید در اثبات خود و کمال خود بیش گوید تا عمل کند، تا کمال او ظاهر شود، شیخ از وی بیشتر رنجد، چه این همه زحمت برای آن میکند تا چشم کمالبین نفس او بدوزد و چشمی که کمال بیند بگشاید و او هر لحظه در کمال خود چشمی دیگر میگشاید، پس در ضایع کردن رنج شیخ میکوشد، در حق خویش.»
«درویشان میباید که پیوسته در کمین نفس باشند تا هرچمشی که به کمال خود بگشاید، حال او را میبندد و گرنه چنین کنند باخبر نشودند. نفس از هر بن موئی چشمی به دیدن کمال خود بگشاید و از دیدن کمال حق کور گرداند که خاصیت نفس این است.»
«حق تعالی این زمین و مزارع را به حکمت آفریده و میخواهد که معمور باشد و فایدهای به خلق رسد و اگر خلق بدانند که از عمارتِ دنیا که برای فایده و دخل بکنند نه به وجه اسراف چه ثوابست، هرگز ترک عمارت نکنند و اگر بدانند که از ترکِ عمارت و معطل گذاشتن زمین چه گناه حاصل میشود، هرگز نگذارند که اسباب او خراب شود.»
«هرکس زمینی دارد که از از آن هر سال هزار مَن غله حاصل میتواند کرد، اگر به تقصیر و اهمال نهصد حاصل کند و به سبب او آن صد مَن از حلقِ خلق دور افتد، به قدر آن از وی بازخواست خواهند کرد.»