- «گاهی درمان دارویی میتواند بسیار سودمند باشد اما ممکن است نخستین و بهترین انتخاب نباشد.»
- «شفا و درمان، بیماری با درد و رنج یکی نیستند. درمان وقتی است که بیماری جسمی به اندازهٔ مهمی رو به بهبود است. شفا فرآید تندرستی کامل است. حتی کلمات شفا [heal]، کامل [whole] و مقدس [holy] از یک ریشهاند. نسبت دادنِ شفا به پزشکی مثل نسبت دادن عدالت به قانون است.»
- «شفا حتی زمانی که درمان ناممکن باشد میتواند رخ دهد. حتی زمانی که از نظر جسمی آثار بهبود دیده نمیشود، ممکن است انسان به کمال نزدیک شو. در فرایند شفا، انسان به مرحلهای از کمال و آرامش درونی میرسد که با ترس و رنج کمتر، شفافیت و علاقهٔ بیشتر میتواند به بیماری خود بپردازد. هرچند درمان بسیار عالی است، شفا غالباً معنادارتر است، زیرا انسان را بیشتر از درد و رنج میرهاند.»
- «همانگونه که شفا و درمان یکی نیستند، درد و رنج هم با یکدیگر متفاوتاند. درد فرآیندی جسمی است یعنی انتقال اطلاعات به مغز از راه اعصاب در هنگام صدمه دیدن. رنج، درکِ این تجربه است. حتی زمانی که درد تغییرناپذیر نباشد، درکِ تجربه یا همان رنج میتواند کاهش یابد. به همین نحو، بیماری بروز فیزیکی اختلال زیستی است در حالی که رنجوری تجربهٔ انسان از فرایند بیماری و ارتباط با آن است.»
- «وقتی برای درمان یک بیماری راههای گوناگونی پیشنهاد میشود، مفهومش این است که آن بیماری درمانناپذیر است.»
- آنتون چخوف برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۲۳۸
- «درد و درمان را به هم آمیختند/ درد از درمان جدا کردن خطاست.»
درمانِ تو در خودِ توست و تو خود نمیدانی | |
و دردِ تو هم در خودِ توست و تو خود نمیبینی |
گمان میکنی که چیزی کوچک هستی | |
حال آن که جهانی بزرگ در تو نهفته است |
- «انسان از ماده انس است و اساساً موجودی است که با همتای خود انس گرفته و تنها نمیتواند زندگی کند و این مونس گزیدن، اساس سلامت روح بوده و درمان دردها از همین جا آغاز میشود.»
- «گاهی فکر میکنیم درمان نیازمند پزشک، پرستار، دارو و تجهیزات است که البته این درست است اما گاهی یک احوالپرسی و عیادت چنان روحیهای به بیمار میدهد که راهکارهای پزشکی نمیتوانند آن را تأمین کنند و اساساً پزشکان ما هم باید غیر از روشهای علمی پزشکی با بیان و سخن خود به بیماران روحیه بخشیده و به درمان آنها کمک کنند.»
- حسن روحانی ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۵/ ۱ مرداد ۱۳۹۴؛ « در همایش سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت» [۴]
سر شد و راه خرابات به پایان نرسید | |
آری این راه ره بیسر و بیپایان است |
عشق دردی است به نزدیک طبیبان لیکن | |
دردمندان همه دانند که آن درمان است |
در عشق اگر جان بدهی جان آنست | |
ای بی سر و سامان، سرو سامان آنست |
گر در ره او دل تو دردی دارد | |
آن درد نگهدار که درمان آنست |