خانواده
گروهی از افراد وابسته به هم به دلیل همخونی، نسبت قانونی یا محل زندگی
(تغییرمسیر از خویشاوندی)
گفتاوردها
ویرایش- «آدمی هر چند ثروثمند باشد، از خویشاوندان بینیاز نیست تا با دست و زبان از او دفاع کنند. چرا که خویشاوندان وی از همه بدو نزدیکترند و جانب او را بهتر فراهم آورند، و به هنگام رسیدن بلا از دیگران مهربان ترند، و نام نیکی که خدا از آدمی میان مردمان بر جای گذارد، بهتر از میراثی است که دیگری بردارد».
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، خطبه، ۲۳
- «نزدیکترین خویشاوندانم، خودم هستم.»
- ترنتیوس از «فرهنگ گفتههای طنزآمیز، نشر فرهنگ معاصر» چاپ ۱۳۸۸، ش ۵۶۱
- «نزدیکانِ آدمی مثل موهای او هستند که بعضی را باید آراست و ارج نهاد و حرمت نمود و برخی را باید نهفته داشت یا سترد و بدور افکند.»
- امین از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته ابومنصور عبدالملک ثعالبی، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکینبشتهٔ عربی
- «تمام خانوادهها شبیه به هم هستند، ولی خانوادههای غیر سعادتمند هریک به نحوی خاص تیره روزند.»
- «خویشاوند، کسی است که دوستی، او را به آدمی نزدیک ساخته، گرچه نژاد (و تبار) او دور باشد؛ و بیگانه کسی است که از دیدگاه دوستی دور است، هر چند تبار (و نژاد) او نزدیک باشد.»
- «کسی که او را عیال و فرزندان بُوَد، ایشان در صلح [آسودگی] بدارد و به شب از خواب بیدار شود کودکان را برهنه بیند، جامه بر ایشان افگند، آن عمل او از غزو [جهاد] فاضلتر بود.»
- «خانواده مهمترین چیز در دنیاست.»
- «نبودنِ خانواده و بودن در جایی که احساس میکنی خانهٔ تو نیست، رنجآور است.»
- نرگس اشتری در مصاحبه با شرق؛ چاپ ۲۶ فروردین ۱۳۹۶/ ۱۵ آوریل ۲۰۱۷[۴]