هنرپیشه
کسی که در فیلم، تلویزیون، رادیو و یا تئاتر ایفای نقش میکند.
(تغییرمسیر از بازیگر)
هنرپیشه یا بازیگر به کسی گفته میشود که بهطور حرفهای نقشی را در یک نمایش، تئاتر، سینما و تلویزیون بازی میکند.

گفتاوردهاویرایش
- «کسانی که میخواهند بازیگر شوند با خودشان راستگو باشند و اگر در خودشان نمیبینند که بازیگر شوند وارد این عرصه نشوند.»[۱]
- «به نظرم بازیگر باید نقش را مال خود و به عبارتی خودش را بیمار نقش کند. به این فکر کند که اگر من دیوانه میشدم چه میشد. آن وقت جنون خودش را در نقش نشان میدهد و بیرون میریزد.»
- «هنرپیشه نقشی را اجرا میکند که کارگردان آن را طراحی کرده است. در حقیقت به ایدهها و نظرات کارگردان در مورد شخصیتی جان میبخشد. من بیش از ایفای نقش به آفریدنِ نقش علاقه دارم. دوست دارم شخصیتی را طراحی کنم، که بیانگر دیدگاهها و نظرات من باشد.»
- «هیچوقت به عنوان بازیگر نمیتوانی پیشبینی کنی که چه چیزهایی در نمایش برای تو به مرور زمان کسلکننده میشود یا معنای ویژهای پیدا مىکند. واقعا زمان مثل بادى آرام مىتواند جاى چیزها را تغییر دهد.»
- «هر بازیگری انتخابهایی دارد و انتخابهایش بر اساس تواناییها و سلیقهاش صورت میگیرد.»
- «اولین وظیفهٔ بازیگر این است که با یادگیری مهارتهای دورنی، توانایی تمرکز و رهاسازی خود را بالا ببرد. با تمرکز مطلوب، نه تنها در برابر اشیای مملوس و واقعی بلکه در برابر محرکهای خیالی نیز میتوان واکنش نشان داد.»
- «یک بازیگر سینما درعینحالی که یک صحنه حسی را بازی میکند، همزمان باید به مونتاژ و موقعیت دوربین هم فکر کند و خیلی چیزهای دیگر. باید ذهنی سیال با قوه تخیل قوی داشته باشد چون تو باید خودت را ببینی، جای نور، موقعیت بازیگر مقابلت، لحن صدا، اندازه تصویر، اینکه شما در کجای پلان و چه کادری قرار گرفتهای و این احساس شما در کجای قصه باید خرج شود. همه اینها در یک زمان و یک لحظه از ذهن بازیگر عبور کرده و در تصویر ثبت میشود.»
- «در تئاتر تو صحنههایی داری که به اندازه تلویزیون و سینما نیست. آنجا مال خودت هست و صحنه مال بازیگر است. احساس و تصویری که برای تماشاچی داری نشان میدهی، کاملاً مال خودت هست و این در واقع درک و دریافت شماست که موفقشدن یا موفقنشدن شما را نشان میدهد.»
- «هنرمند همیشه به دنبال دیدهشدن است. دیدهشدن نه از این دست که مرا ببینید، بلکه دیدهشدن از جنس اینکه حرفم را بزنم و این حرف شنونده داشته باشد. درواقع حرف دوران و زمانه خودم را بگویم.»
- لادن مستوفی «در مصاحبه با روزنامهٔ شرق»؛ چاپ ۲۸ آوریل ۲۰۱۷/ ۸ اردیبشهت ۱۳۹۶[۷]
- یک بازیگر سینما باید در جامعه مثل یک دزد باشد. باید ایده بدزدد. باید نگاه کند و مردم را کشف کند.
- ابراهیم آبادی، ۹ ژانویه ۲۰۱۰/ ۱۹ دی ۱۳۸۸ مصاحبه با «جام جم»[۸]
- من معتقدم هرکسی که در این دنیا وجود دارد، میتواند یک بازیگر خوب باشد. اما، به شرطی که او خوب هدایت و رهبری بشود.
- جعفر پناهی، ۱ آوریل ۲۰۰۸/ ۱۳ فروردین ۱۳۸۷؛ مصاحبه با «دویچه وله»[۹]
- بیشتر اوقات وقتی به گذشته برمیگردم با خاطراتم خوشم. این که ما چه کار میکردیم؟ من بیست و چند ساعت در روز کار میکردم، تمرینات زیادی داشتم و تمام سال به بازی و تمرین مشغول بودم.
- زمانی جوان بودم و از نظر انرژی و استعداد، موقعیتهای فراوانی داشتم. یادم میآید وقتی که دوازده ساله بودم و تصدیق کلاس ششم را گرفته بودم، در پایان جشن دبستان نظامی، نمایشی کمدی از هارون الرشید را اجرا میکردم. برای اولیای بچهها، سه روز نمایش اجرا کردم. صحن مدرسهٔ نظامی پر از جمعیت بود و پس از آن من مثل یک هنرپیشهٔ حرفهای پنج یا شش شب برای مردم کوچه و خیابان نمایش بازی کردم. همین امر باعث شد خودم را بشناسم. چون پدرم اصلاً مخالف بازیگری بود. او ارتشی بود و میگفت حداقل اگر پزشک نمیشوی باید سرهنگ شوی.
- روی شخصیتها همیشه مطالعه میکنم و سعی نمیکنم شخصیتی را تقلید کنم. اینکه بعضیها میگویند من طوری بازی کردهام که خودم را فراموش کردهام، این را قبول ندارم، چون همیشه خود آدم است که آن شخصیت را بازی میکند.
- اسماعیل داورفر، ۲۵ مه ۲۰۰۳/ ۴ خرداد ۱۳۸۲، مصاحبه با «ایسنا»[۱۰]
- به نظر من بازیگر باید شبیه موم به هر شکلی در بیاید اگر کسی صرفاً یک ژانر داشته باشد دیگر بازیگر نیست هنرپیشه است و برای اینکه بتواند شبیه موم باشد باید اختیار تمام اعضای بدن را با انجام برخی از تمرینات در دست داشته باشد. برای مثال کسی که این اختیار را دارد وقتی میخواهد نقشی را بازی کند که یک دست یا پایش قطع شدهاست به واقع بازیگر آن عضو خود را فراموش میکند.
- سیاوش طهمورث، ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۱/ ۶ مرداد ۱۴۰۰؛ در برنامهٔ تلویزیونی «شبنشینی»، شبکهٔ جام جم[۱۱]
- اگر کارگردان الگو به بازیگر بدهد و او اجرا کند میشود تقلید. کارگردانهایی هستند که میآیند و نقش را بازی میکنند و از بازیگر میخواهند که مثل آنها بازی کند. این به نظر من بازیگری نیست. کارگردان باید به بازیگر بگوید چه میخواهد و بازی را به عهده بازیگر بگذارد. اگر مورد قبولش بود که هیچ، و اگر نبود توضیح بیشتری بدهد. بازیگر خوب آن است که توضیحات کافی کارگردان را درک کند وبتواند بازی مورد نظر او را ارائه دهد.
- فرامرز قریبیان، مارس ۱۹۸۴/ اسفند ۱۳۶۳؛ مصاحبه با مجلهٔ «فیلم»[۱۲]
منابعویرایش
- ↑ http://www.khabaronline.ir/detail/382101/culture/cinema
- ↑ http://www.yjc.ir/fa/news/5021302/گپی-با-بابک-کریمی-پای-ثابت-فیلمهای-هنری-ایران
- ↑ http://kayhanlondon.biz/fa/1395/02/04/آنتونیو-باندراس-در-گفتگو-با-کیهان-لندن/
- ↑ http://www.sharghdaily.ir/News/103873/منفعلبودن-ديگر-انتخاب-شجاعانهاي-نيست
- ↑ http://www.sharghdaily.ir/News/103873/منفعلبودن-ديگر-انتخاب-شجاعانهاي-نيست
- ↑ لی، استراسبرگ. A Dream of Passion: The Development of the Method. Plume، ۱۹۸۸.
- ↑ «روز واقعه برایم یک اتفاق بزرگ بود». روزنامهٔ شرق، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ «پشتوانه خنده، تفکر است» (مصاحبه). جام جم آنلاین، ۱۹ دی ۱۳۸۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۴ مارس ۲۰۲۲.
- ↑ ««من فقط به وجدان خودم متعهد هستم» ● گپی با جعفر پناهی». دویچه وله، ۱ آوریل ۲۰۰۸.
- ↑ «فقط از روی دست خودم فیلم میسازم». ایسنا، ۴ خرداد ۱۳۸۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ آوریل ۲۰۲۲.
- ↑ «سیاوش طهمورث: دوست دارم 500 سال عمر کنم !». جام جم، ۷ مرداد ۱۴۰۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۰ مه ۲۰۲۲.
- ↑ «از رفاقت با کیمیایی تا بازی در «گوزنها» / حرفهایی که فرامرز قریبیان 28 سال پیش زد / بازخوانی تاریخ». بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۷ مه ۲۰۲۲.