معماری ایرانی

سبکی از معماری آمیخته با معماری اسلامی

نقل‌قول‌ها دربارۀ معماری ایرانی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «ایران، همیشه در هنرش و در معماریش مانند ادبیات آن از سنگینی متنفر و گریزان بوده است. همین امر یعنی توجه و دلواپسی است که ویژگی آنرا بهتر نشان می‌دهد. آنچه که سازنده بنا و بطریقی کلی، هنرمند ایرانی جستجو می‌کند، لطف اندیشه و بیان است که با احساس سهولت و عدم سنگینی توأم باشد. غرل‌های حافظ، نقاشی‌های عالی‌قاپو، لطف محض و تخیل محض است و گنبدهای سنگین آبی اصفهان، در فراخنای آسمان گویی بری از جسمیّت‌اند.»
  • «آن مهندس که یک شهر بزرگ -ارگ بم را می‌گویم- تنها از خاک خالی -یعنی خشت ساخته که دو هزار و پانصد سال هنوز بعض قسمت‌های آن برجاست- او برجسته‌ترین مهندس خشت‌کار عالَم بوده است- که متأسفانه اسم او را نمی‌دانیم- زیرا مهندسین بزرگ معمولاً آنقدر سعۀ صدر دارند که اسم خود را بالای شاهکارهای خود نمی‌گذارند. آن مهندس که طاق کسری را ساخت -و با خشت ساخت- که دهنه طاق آن 22 متر عرض و 29 متر ارتفاع دارد- تقریباً به‌اندازه یک ساختمان 8 طبقه، او در واقع معجزه کرد. و این همان حسن عمل است که ظهیر فاریابی از آن یاد کرده. معجزه این دو مهندس این بود که موفورترین مصالح موجود را -یعنی هم خاک را، و هم آب را خوب شناخته بودند. مهندسان قدیم ما خاک را خوب شناخته بودند -زیرا متوجه بودند که در کرمان خاک اگر پخته شود -و آجر شود- خیلی زود شوره می‌زند -و فرو می‌ریزد. آب را هم خوب شناخته بودند -زیرا متوجه شده بودند که میزان بارندگی -هم در تیسفون- عراق، و هم در بم-کویرهای کرمان، در سال بیش از هفت هشت سانتی‌متر نیست، و بعضی سالها از پنج شش سانت هم نمی‌گذرد و همین سال پیش که خشکسال بود -بم، بیش از ده بیست میلی‌متر بارندگی نداشت. پس مهندس مطمئن بود که آنچه می‌سازد اگر زلزله خرابش نکند -دو هزار و بیشتر هم پابرجا خواهد ماند.»
  • «کشوری که قرن‌ها تجربه‌اش را در حوزه معماری صادر کرده، [امروزه] می‌تواند صادرات فرهنگی داشته باشد، یعنی کالای فرهنگی خود را در شکل‌های مختلف صادر کند… ما ایرانیان ظرفیت داریم که این ثروت غنی فرهنگی معماری را صادر کنیم اما جامعهٔ معماری ایران، ادراک لازم را برای این کار ندارند، چرا؟ چون معماران ایران عموماً غرب‌زده هستند… چه بیاییم معماری سنتی انجام دهیم و چه به سمت معماری غربی برویم، هیچ‌کدام باعث توسعه کشور ما نمی‌شود، چراکه معنا و مفهوم و پایه و اساسی در بطن معماری ندارد.
    باید دید چطور می‌شود کهن‌الگوهای معماری باستانی ایران را به قرن بیست‌ویکم آورد و شاید آن‌موقع است که بتوانیم توسعه‌ای معطوف به احیای فرهنگ، معماری و شهرسازی خودمان داشته باشیم… نگاه ما معطوف به فرهنگ معماری غنی خودمان نیست.»
  • «شهر در معنای ایرانی-اسلامی دارای ویژگی‌های خاص خود است. نه فقط زیبایی‌شناسی و کارکرد ویژه خود را دارد بلکه در مسائل دیگر همچون چگونگی تعامل با طبیعت نیز دارای نگرش مخصوصی است. طبیعت در این شهر و در این معماری حضور دارد بادگیرها، سرداب‌ها، اورسی‌ها، آفتاب‌نشین‌ها، … شهر ایرانی-اسلامی یک مسجد، یک معبد بزرگ است مملو از معنویت، امنیت و عشق. شهر در این معنا محل دیدن، بوئیدن، نفس کشیدن، لذت بردن، زندگی کردن، گفتگو کردن، اجتماع کردن و متعالی شدن است.» [۴]

منابع

ویرایش
  1. گدار، آندره. (1369). طاقهای ایرانی، فرهنگسرا، صفحۀ 97.
  2. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحه‌ی 151
  3. «من لیدر معماری ایران هستم اما در سایه». روزنامهٔ شرق. ۲۹ خرداد ۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۱۲-۰۲-۲۰۱۷. 
  4. «تصویر شهر در سیمای هنر: شهر ایرانی-اسلامی مملو از معنویت، امنیت و عشق است». آکادمی مطالعات ایرانی لند. ۲۵ مرداد ۱۳۹۱. 

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ