گوشهگیریگوشه بگیرم ز عشق عارض خوبان | |
گوشهٔ چشم نگار اگر بگذارد |
از همهٔ عالم کناره سازم، گردون | |
یار مرا در کنار اگر بگذارد |
بر لب خود آب آتشین نرسانم | |
باد و هوای بهار اگر بگذارد |
- «و از فحوای حدیث لا رهبانیة فی الإسلام چنین مفهوم میشود که فوائد صحبت از منافع عزلت بیشتر باشد و آدمی را خود طرح خلوت انداختن و به مصاحبت جنس نپرداختن چگونه میسر شود که قهرمان قدرت قاهرهٔ الهی جماعت آدمیان را عرضهٔ احتیاج ساخته و هریک از ایشان را محتاج دیگری گردانیده به واسطهٔ آنکه ایشان مدنی الطبع واقع شدهاند یعنی طالب اجتماعی ادن که مسمی به تمدن است و مراد از تمدن یاری دادن و معاوت نمودن بی نوع باشد مر یکدیگر را چه بقای شخصی و نوعی این طائفه جز به معاوت صورت نمیبندد.»
- «آسودگی به گوشهٔ عزلت نشستن است/از بسکه خلق و دسته دستهاند.»
نوشتارهای وابسته
ویرایش