عثمان طاها

خطاط قرآن

عثمان طاها یا «عثمان طه الحلبی» کاتب سرشناس و پر آوازه قرآن در جهان اسلام اهل سوریه .

سخنان

ویرایش
  • «گويند استعداد ذاتي، موهبتي است كه در برخي افراد نهفته است چنان كه آتش در سنگ. اين موهبت از همان خردسالي در من آشكار شد، بلكه بر من چنان چيره شد كه چارچوب سلوك و رفتار مرا در زندگي نيز تعيين نمود. مباني نگارش و خطاطي را از مرحوم پدرم شيخ عبده بن حسين طه كه امام و خطيب مسجد و سرآمد كاتبان شهرمان بود آموختم و از آن پس بي وقفه در همه مراحل زندگي ام به تمرين و خوش نويسي پرداختم.»
  • «اين مباني خوشنويسي ميراث را از پدرم به ارث بردم. او خط رقعه را به خوبي مي نوشت و من متون خطاطي شده را تقليد مي كردم. علاقه ام به خطاطي توجه پدرم را جلب نمود. اما روزي به من گفت: پسر عزيزم تو را از پرداختن به اين سرگرمي مانع نمي شوم، ولي بدان كه درس خواندن و تحصيل علم اولويت دارد.»
  • «سرآغاز آن با سخن پدرم بود كه گفت: كافي است خطت را خوب كني، ولي آيا مي تواني خطاطي باشي كه قرآن را مثل استاد حافظ عثمان، خطاط مشهور قرآن از تركيه بنويسي؟! چيزي كه به نظر پدرم ناممكن مي آمد و از همين جا بود كه هماوردي من شروع شد و به خودم گفتم: چرا كه نه...؟ و اين سروده شاعر را به ياد پدرم آوردم كه مي گويد:
لاستسهلن الصعب او ادرك المني      فما انقادت الامال الالصابر
سختي را آسان نمايم تا به آرزويم برسم      چرا كه آرزوها فقط در اختيار شخص بردبار و شكيباست

و به همين ترتيب ايام سپري شد تا اين كه در سال 1970 ميلادي وزارت اوقاف سوريه از من خواست قرآن كردم را به خط خود بنويسم. اين اتفاق تأثير بسيار زيادي بر من نهاد و من شگفت زده و خوش حال با خود گفتم: اي عثمان، بلاخره خطاط قرآن شدي! و به لطف خداوند متعال عملاً به نگارش قرآن پرداختم. در پايان دولت سوريه اين نسخه را چاپ و در جهان اسلام منتشر كرد. اين نخستين كار من در نگارش قرآن بود. سپس نسخه اي از آن را به پدرم هديه نمودم و بر آن نوشتم اين منم كه به شرف خوشنويسي قرآن نايل آمده ام. پدرم بسيار خوشحال شد، حمد و ثناي باري تعالي گفت و دو ركعت نماز شكر به جا آورد.»

  • «گويند هنرهاي زيبا خود عالمي دارد كه موسيقي زبان آن است و عكاسي كالبد آن و شعر احساس آن. اما خوشنويسي هم زبان و هم كالبد و هم احساس دنياي هنر است. و به همين خاطر من از اين گلستان هنر خط عربي را چيدم.»
  • «خوشنويسي قرآن آرزو و روياي هر خطاطي است كه به وسيله آن هنر خود را عزت ببخشد و به اوج رساند، هم به اميد پاداش خداوندي و هم براي جاودانگي هنر خود.»

خوشنويسي مهندسي روحاني و معنوي است اگر چه با اسباب مادي و فيزيكي به نمايش در مي آيد. خوشنويسي به زبان دست است، سلاح شناخت معرفت است، حامل پيغام و خبر است، و محافظ يادگار و اثر است. و گفته اند: زيبايي خط راز نهفته اي است بر آمده از پنج چيز: 1- توان ظرافت دست 2- خوشتراش بودن قلم 3- كيفيت كاغذ و زمينه نگارش 4- درخشش جوهر و رنگ كار 5- تمرين با الگوهاي زيبا خطاطي

  • «نگارش قرآن امر مهمي است كه پيوسته نيازمند نزاهت و فكر و آرامش درون است و هم چنين نظر به رعايت دقت و محم كاري در نگارش قرآن كه بر كاتب واجب است، حدوداً دو سال و نيم زمان مي برد تا يك نسخه كامل خوشنويسي شود.»
  • «خطاطي هنر اصيل عربي است، تاریخ نامه ما و رمز تمدن ماست. ما به آن افتخار مي كنيم و با شور و شوق تمام، ‌پيوسته در پي گسترش و كمال آن هستيم.»
  • «اصلا جاي نگراني نيست بلكه من يقين دارم كه الفباي عربي به هيچ عنوان دچار فروپاشي تحريف و يا تغيير نخواهد شد، چرا كه خداوند سبحان خود فرموده است: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» منظور از ذكر همان قرآن است كه تا قيام قيامت فقط به زبان عربي نوشته خواهد شد. پس حروف. الفباي عربي به تعهد خداوند متعال تا روز قيامت مصون و محفوظ خواهد ماند.»
    • در پاسخ با سوال:آيا در سايه گسترش فراگير و نفوذ زبان هاي بيگانه نگران الفباي عربي هم هستيد
  • «به نظر من مكتب نسخ به خاطر ويژگي هاي متعددش براي نگارش قرآن بهترين است، هم حروفش به هم نزديك است و هم دقتش بالاست و هم خواندنش آسان است. و اين جانب سبك خاص و تحول يافته اي در اين نوع نگارش دارم كه بيشتر مورد پسند مسلمانان جهان قرار گرفته است.
  • «بسيار مايه عزت و فخر من است كه خداوند سبحان براي نگارش كلام خود از ميان مردمان جهان مرا به خدمت گرفته است تا بتوانم بيشترين زمان عمرم را صرف اين كار نمايم.»
  • «پيش از اين كه وارد فضاي نوشتن كلام الله شوم خود را به لحاظ شخصي و معنوي آماده مي كنم، به طهارت مي پردازم و به خلوت و مناجات مي نشينم و از خداوند سبحانه و تعالي توفيق در كارم را مي طلبم.»
  • «رايانه مانند آينه است كه هنر خط عربي در آن منعكس مي شود. آن يك دستگاه و ماشين است كه فقط از انسان فرمان مي برد. اگر آن را خوب تغذيه كنيم نتيجه خوبي به دست مي آوريم و عكس آن نيز صادق است.»
  • «بيش از ده بار و همه با رسم الخط عثماني و به سبك و شيوه خاص خودم نوشته ام.»

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ