عباس امانت
تاریخنگار
عباس امانت (زادهٔ ۱۴ نوامبر ۱۹۴۷ در تهران) استاد ایرانی-آمریکایی تاریخ و مطالعات بینالمللی در دانشگاه ییل و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه است.
گفتاوردها
ویرایشقبله عالم
ویرایش- «نوری را با همه تمهیدات بازیگرانه و خویشاوندی پروری اش، و با وجود درگیری شرمانگیزش در سقوط امیرکبیر، میباید سیاستمداری قابل ملاحظه شمرد که، همانند پیشینیان، در پی استقلال مقام صدارت بود.»[۱]
- «نوری آدمی لایق و مدبر بود، سر سخت در مذاکره، پیر گرگی سرشار از شم سیاسی، مردی واجد استعداد فوقالعاده که برای قانع ساختن طرف مقابل از جذابیت، شوخ طبی، فریب و حسن تفاهم یاری میجست.»
- «با این حال هیچگاه در طول صدارتاش نکوشید در دولت خویش به تقسیم عملی کارها بپردازد، تا چه رسد که مرز اقتدار خود و شاه را مشخص سازد.»
- «به رغم مقام شامخش در ساخت سیاسی قاجار، مورخان دو آتشهای امروزی ایران اغلب وی را به ناحق به ورطه خدعه و خیانت فرو میاندازند.»
- «علمای عهد قاجار اغلب مدافع علنی حکومت پادشاهی و لزوم آن برای حفظ بیضه اسلام در مقابل منافقان، بدعت گذاران، فرق ضاله و کفار اجنبی بودند.»
- «علما اگر هم گه گاه دربارهٔ مسائلی خارج از حوزه شرع به صورت شخصی یا جمعی به شاه هشداری میدادند، این برای یادآوری وظیفه وی در حراست دین، یعنی در حقیقت حفظ شریعت، بود و نیز برای نهادهایی که از دیرباز در حیطه انحصاری روحانیون قرار داشت.»
- «علما بر عکس مخالفان دگر اندیش قاجاریه به ندرت خواهان سقوط تاج و تخت ناصرالدین شاه بودند.»
- «علما، همانند خود شاه، به پیوند بنیادین بین این دو نهاد کهن، یعنی شریعت و سلطنت ، به خوبی واقف بودند.»
- «اندرز تنسر موبد زرتشتی عهد ساسانی در پند نامه اش خطاب به شاه هان - چه دین و ملک هر دو به یک شکم زادند، دو سیده، هرگز از یک دیگر جدا نشوند - در محیط سیاسی ایران اوایل قرن چهاردهم هجری هنوز طنین انداز بود.»
- «انقلاب مشروطیت در حقیقت دو ستون ثبات سیاسی -اجتماعی جامعه ایران، یعنی سلطنت قاجاریه و دستگاه شرع، را از جا کند، بدون آن که بتواند در عمل نهادهای جدید دمکرتیک به جای آنها بنشاند.»
- «با همه نکوهش که ظاهراً نثار شاه قاجار و تمامی دودمانش شد، مضامین زمام داری ناصری از پارهای جهات در سراسر دوره پهلوی همچنان پابرجا ماند و عواقب پایداری به جا گذاشت.»
- «از همه چشم گیرتر کوشش فرمان روایان پهلوی برای تفوق بر مقام نخست وزیر بود.»
- «تنش این کش مکش دیرین، به ویژه در زمان دکتر محمد مصدق، سدی بزرگ در راه رشد نهادهای دمکرتیک در ایران شد.»
- «ناصرالدین شاه منصب صدر اعظم را به سطح یک مأمور اجرا و جزئ از اجزای گوش به فرمان دربار تقلیل داد.»
- «یک قرن پس از سقوط امیرکبیر، نخست وزیری مصدق هنوز درگیر زور آزماییهایی بود که اسلاف او را، از حاجی ابراهیم عتماد الدوله در آغاز قرن نوزدهم گرفته تا میرزا علی خان امین الدوله در آغاز قرن بیستم، از کار انداخته بود.»
- «حتی در زمان انقلاب مشروطه، مجلس از دولتهای مقتدر هراسان بود و مدام میکوشید دولت را با وضع قوانین مطیع خود سازد.»
منابع
ویرایش- ↑ عباس امانت، قبله عالم، ترجمهٔ حسن کامشاد، انتشارات کارنامه، ۱۳۹۳.