صمد بهرنگی
داستاننویس و نویسندهٔ ایرانی
صمد بهرنگی (زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز - درگذشت ۹ شهریور ۱۳۴۷ قره داغ) معلم، منتقد اجتماعی، مترجم، داستاننویس، و محقق در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. او از مشاهیر ایران و بنیانگذار ادبیات کودکان بود.[۱]
گفتاوردها
ویرایش- «غرض رفتن است نه رسیدن. زندگی کلاف سردرگمی است، به هیچ جا راه نمیبرد، اما نباید ایستاد، با این که میدانیم نخواهیم رسید، نباید ایستاد.»
- نامههای صمد بهرنگی
- «بیشتر ماهیها، موقع پیری شکایت میکنند که زندگیشان را بیخودی تلف کردهاند. دایم ناله و نفرین میکنند و از همه چیز شکایت دارند. من میخواهم بدانم که، راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد؟»
- ماهی سیاه کوچولو
- «ماهی سیاه کوچولو به خودش گفت: مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی میکنم. نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که میشوم مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.»
- ماهی سیاه کوچولو
منابع
ویرایشپیوند به بیرون
ویرایشاین یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |