صاحبدلان
صاحبدلان مجموعهی دینی تلویزیونی ایران در رمضان سال ۱۳۸۵ به کارگردانی محمدحسین لطیفی
گفتگوها
ویرایش- محمود: الهی به خواب ابدی برم که اینقدر صدای محمود محمود نشنوم.
- خلیل: چیزهایی رو میفروشم که از داخلشون مطمئن باشم.
- جلیل: دکتر، با توام!... پاشو، آب دهنت رو جمع کن!... تو که انقدر ظرفیت نداری و زود فلنگت در میره، مجبوری هی بشینی پای بساط خوشگذرونی؟
- جلیل: تو چرا هی سین جیم میکنی؟... تازه مد شده که من باید این همه جواب پس بدم؟
- جلیل: خب، آره!... برای حفظ آبرو بهتره تو بری خودت یه چیزهایی بیاری زودتر!
- شاهین: من میرم خبر بدم که کسی سرش باز نباشه.
- دینا: بابابزرگ!... به خدا، داد میزنه که این یه نقشهست تا من و شما رو کوچیک کنن... هنوز دیر نشده... بیاین راهمون رو بگیریم و بریم.
- خلیل: حسبنالله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر.
- دینا: پسرش عوضی فهمیده، به من مربوط نیست.
- خلیل: سالی که نکوست/... بده من اون کتاب رو... گمونم تو بمونی بیرون برای خودت هم بهتر باشه!... پس تو دل منو خالی نکن، حالا که تا اینجاش اومدیم!... تو فقط رفتیم/... رفتیم تو، شیش دنگ حواست رو بده به خدا و کاری که بابتش اومدیم... هی به این ور و اون ور جشم نگردون، تا/... برق زندگیشون کوچیکت نکنه... نمیگم به خودت و کار خداییای که بابتش اومدیم غره بشو... یادت باشه حسادت به این جور زندگیها و آدمهاش، میتونه باعث بشه/... میتونه باعث بشه خیال کنی هر حرف ناحقی که تو میزنی حرف خداست، هر حرف حقی هم که جلیل میگه حرف شیطونه.
- خلیل: مواظب هم باش/... مواظب هم باش متلکهای جلیل یا دور و بریهاش عصبانیت نکنه که حرف درشت و ناحقی از زبونت دربیاد... یه چیز/... یه چیز دیگه... مجبور شدی حرف بزنی، به مرام و خدا و طرز دینداری کسی توهین نکنی یه وقتی، که باعث بشی دیگرون هم به مرام و خدای تو ناسزا بگن... تو فقط پا گذاشتیم تو/... پا گذاشتیم تو، «رب اشرح لی صدری و یسرلی امری» رو بخون، یادت هم نره که خدای من و تو و اون، در آن واحد، هم قاسم و جباره، هم ارحم الراحمین!
- خلیل: بسم الله و بالله، و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم!
- شاهین: رامین، میوه برای کی میبری؟... اذون که هنوز ندادن.
- شاهین: بفرمایین، همه تو پذیرایی منتظرتوننن!... دینا خانوم، نمیخواین بمبتون رو بدین براتون نگه دارم؟