در کافه جوانی گمشده
رمانی از پاتریک مودیانو
در کافه جوانی گمشده (به فرانسوی: Dans le café de la jeunesse perdue) رمانی است از پاتریک مودیانو که در ۴ اکتبر ۲۰۰۷ توسط انتشارات گالیمار منتشر شد.
گفتاوردها
ویرایش- «جوانها با سنِ کم شان از گذشتهٔ شما چه اطلاعی دارند. حتی اگر کم و بیش پرسیدند چه کاره اید یا تا به حال چه کردهاید، هر چه به نظرتان رسید بگویید و از پوستِ کهنه ای که انداختهاید، یک زندگی نو بیافرینید … آنها هرگز در پی بررسیِ حقیقت نیستند. به همان نسبت که در شرح حالِ راست و دروغ خود پیش میروید، میبینید که این زندگیِ تخیلی چون وزشِ سنگینِ هوایی تازه، از فضای بسته و کهنه ای که در آن مدتها احساس خفگی میکردید عبور میکند. پنجره ای باز میشود و ناله خشک باز شدن کرکرهها همراه با بادی که میوزد، آینده ای تازه و نو، برابرتان میگستراند.»[۱]
- «میگفت: صلاحِ شناگر به جای دور زدنِ مدام روی سکوی استخر، پرشِ یک باره در آب است. اما من، درست برخلافِ ضربالمثل او فکر میکردم. بی گدار به آب زدن، نه … خونسردی و تأمل، بله؛ چرا که به شکرانه صبر و آرامش زمینهٔ بهترِ ذهنی تان را در نفوذِ بیش تر مکان و موقعیت پیشِ رو آماده میسازید.»
- «پرسیدم: در روزهای آخر، قبل از ناپدید شدن، حالات خاصی در او حس نکرده بود؟ اِی، چرا … این اواخر، روز به روز و بیش از پیش به او سرکوفتِ زندگی روزمره شان را میزد و سرزنش اش میکرد؛ معتقد بود که نمیشد به این، یک زندگی واقعی گفت … و وقتی میپرسید، منظورش از زندگی واقعی پس چیست؟ بی آن که حرفی، جوابی بگوید، فقط شانه بالا میانداخت، انگار از پیش میدانست هیچ فهم و درکی از توضیحی که میداد، عاید مرد نمیشد. زن کمی دیرتر به حالت عادی برمیگشت، لبخندی میزد، بعد مهربان میشد و تا حدِ پوزش از بدخلقی خود پیش میرفت. تسلیم و مطیع میگفت که این مشکل مهمی نبود. شاید روزی خود به خود میفهمید زندگی واقعی، واقعاً چه بود…»
- «مدتی طولانی به هر دو عکسِ فوری چشم دوختم. خدایا، حالا این زن کجاست؟ مثل من، در یک کافه، و تنها سر یک میز؟ بی گمان، جمله آخرِ مرد " باید سعی کنیم بین خودمان رابطه ای … " این فکر را در سرم انداخته بود: به برخوردها و ملاقاتهای غیرمنتظره در یک خیابان، یک ایستگاه مترو در ساعات پرترافیک و شلوغ، نباید اعتماد کرد؛ چون سرنوشت سازند. دلبستگی مثل یک دست بند، یکی را به دیگری میبندد و قفل میکند. رابطه ای پراحساس که با هجوم خود، مقاومت شما را در هم میشکند و از مسیر و راهِ انتخابی منحرف تان میکند.»
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ پاتریک مودیانو، در کافهٔ جوانی گم شده، ترجمهٔ ساسان تبسمی، نشر افق، ۱۳۸۸.