جوجو مویز

ژورنالیست و نویسنده بریتانیایی

جوجو مویز (به انگلیسی: Jojo Moyes) (متولد ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان) روزنامه‌نگاری انگلیسی است.

نمی‌دونین پایین‌اومدن و سقوط‌کردن چقدر آسونه. وقتی می‌فهمی که پایینِ پایینی و هیچ‌کی دوروبرت نیست. مثل یه خواب می‌مونه که یهو نمی‌فهمی از کجا سر درآوردی. بعد یهو می‌بینی هیچ‌کی رو نداری که کمکت کنه یا نه حتی دلداری‌ت بده که آره می‌تونی برگردی و حرفاش یه نوری باشه تو قلبت که می‌شه برگشت. تو اون پایین، تو اون تاریکی محض دوست داری داد بزنی: «لعنتی‌ها، من هنوز زنده‌م.»

گفتاوردها

ویرایش

ماه عسل در پاریس

ویرایش
  • «من اونقدر شیفتهٔ تو بودم که نمی تونستم خیلی چیزها رو ببینم»[۱]
  • «یادت باشه که من قبل از دیدن تو خوشبختی رو اصلاً نمی‌شناختم.»

دختری که رهایش کردی

ویرایش
  • «- خب میتونیم اعلام آتش‌بس کنیم مادام؟ حداقل برای چند ساعت؟ - آتش‌بس؟ - تو میتونی چند ساعت فراموش کنی که من عضو نیروی دشمن هستم، منم برای چند ساعت از یاد می‌برم که تو زنی هستی که بیشتر وقتت رو تو این فکریی که چطور نیروهای منو سرنگون کنی … و فقط برای چند ساعت … ما دوتا آدم معمولی میشیم!»[۲]
  • «عشق اتفاقِ تاوان‌پذیری‌ست. باید عاشق باشی تا بتوانی مرگ را شجاعانه بپذیری و از خودِ خستهٔ بی‌رمق‌ات، «قهرمان» بسازی… تا متفاوت‌بودن را بپذیری و تا آخرین لحظه به معجزه مؤمن بمانی.»

آخرین نامهٔ معشوق

ویرایش
  • «می‌ترسم هیچ‌کی، هیچ‌وقت، اون‌شکلی عاشقم نشه.»[۳]
  • «عزیزترینم و تنها عشقم. پای حرفم هستم. به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره… من به‌اندازهٔ تو قوی نیستم. وقتی اولین‌بار تو رو دیدم، به نظرم خیلی شکننده اومدی؛ کسی‌که باید ازش مراقبت کنم، ولی متوجه شدم کاملاً در اشتباه بودم. تو یه زن قوی هستی، کسی‌که می‌تونه یه زندگی رو با چنین عشقی تحمل کنه، و این واقعیت رو که ما هرگز برای این زندگی حقی نداریم. بدون که قلبم و همهٔ امیدم در دستان توست.»

خلیج نقره‌ای

ویرایش
  • «نمی‌دونین پایین‌اومدن و سقوط‌کردن چقدر آسونه. وقتی می‌فهمی که پایینِ پایینی و هیچ‌کی دوروبرت نیست. مثل یه خواب می‌مونه که یهو نمی‌فهمی از کجا سر درآوردی. بعد یهو می‌بینی هیچ‌کی رو نداری که کمکت کنه یا نه حتی دلداری‌ت بده که آره می‌تونی برگردی و حرفاش یه نوری باشه تو قلبت که می‌شه برگشت. تو اون پایین، تو اون تاریکی محض دوست داری داد بزنی: «لعنتی‌ها، من هنوز زنده‌م.»[۴]

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. جوجو مویز، ماه عسل در پاریس، ترجمهٔ آناهیتا شجاعی، انتشارات کوله پشتی، ۱۳۹۵.
  2. جوجو مویز، دختری که رهایش کردی، ترجمهٔ کتایون اسماعیلی، انتشارات ملیکان، ۱۳۹۵.
  3. جوجو مویز، آخرین نامهٔ معشوق، ترجمهٔ کتایون اسماعیلی، انتشارات میلکان، ۱۳۹۵.
  4. جوجو مویز، خلیج نقره‌ای، ترجمهٔ یاسمن فروغی فر، انتشارات میلکان، ۱۳۹۶.