جهرم
بزرگترین شهر جنوب استان فارس
در متن این گفتاورد از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیگفتاورد کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
جَهرُم یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان جهرم است. جهرم از شهرهای تاریخی ایران است. بانی و سازندهٔ شهر جهرم اردشیر اول پسر خشایارشا پنجمین پادشاه هخامنشی عنوان شدهاست. فردوسی در شاهنامه، در موارد متعددی به خصوص در داستانهای مربوط به اردشیر بابکان، از جهرم نام بردهاست.
- «من دلداده مردم جهرم هستم.»
- «جهرم دارالمومنین و مرکز مردم انقلابی، پرشور و با اراده و مصمم است.»[۱]
- «دینداری مردم جهرم امروزی نیست آنچه من شنیدهام چه در ولایتشان، چه در انقلابشان همه خوبی است و سرمایه ای بالاتر از این نیست.»
- «تدین و دینداری جهرمیها در رفتار و برخوردشان آشکار است. مردم جهرم در جنگ و انقلاب و قبل ازانقلاب، همت و پایمردی وفداکاری شان را اثبات کردند.»
- «عالمان وارسته و فرهیختگان فرزانه، آزاداندیشی و ظلم ستیزی را دراین شهر نهادینه کردهاند. گوشه گوشه تاریخ جهرم مملو از حکایتها و نکتههای درس آموز یست که حکایت از اعتقاد راسخ مردم در دینداری و آزادگی دارد.»
- «جهرم یکی از مراکز افتخار ایران است. کانون مردمانی مؤمن صمیمی با محبت و قانع با استعدادهای فراوان که همواره در میدانهای دفاع از اسلام و انقلاب فعال بودهاست.»
- «باید قدر نعمتهای الهی را بدانیم. معرفت، ولایت پذیری، در صراط ائمه بودن اینها نعماتی است که خداوند به مردم جهرم دادهاست. زندگی توأم با عشق اهل بیت علیهم السلام و شور علوی برکاتی است که خداوند در جهرم قرار دادهاست.»
- «جهرم نسبت عمیقتری نسبت به برخی بلاد دیگر با انقلاب اسلامی داشتهاست. نقش شخصیتهای مذهبی جهرم و افرادی که از این شهر در انقلاب اسلامی حضور داشتند درخشان و تأثیرگذار بودهاست.»
- «جهرم بهترین خرمای جهان را دارد.»
- «اگر پیام انقلاب اسلامی اینگونه در دل مردم این دیار [جهرم] رسوخ دارد، به برکت وجود ارزشمند عالمان و مجاهدتهای انقلابیون جهرم است.»
- «هرگاه بخواهیم دلاوریها و از خود گذشتگیهای رزمندگان لشکر المهدی (عج) را بیان کنیم باید به سراغ سختترین صحنهها و خاطرات جنگ برویم. در دشوارترین صحنهها بچههای جهرم با اطاعت پذیری و صبوری پای کار بودند.»
- «این کمکی که شما به نشر معارف غدیر میکنید و جهرم یکپارچه غدیری است، افتخار بزرگی است. زندگی در سایه علی (ع) و اولاد پاکش کم افتخاری نیست.»
- «جهرم، شهر آمیخته با فرهنگ و دیانت است.»
- «تعلق خاطر من به جهرم بواسطه دینداری و مردم داری جهرمیها هست. علمای جهرم زحمت کشیدهاند، خدمت کردهاند، خوب تربیت کردهاند، همین است که اسلام جهرمیها، اسلام صحیح است.»
- «وجود امامزادههای متعدد در جهرم دلیلی است که مردم جهرم از اول پیرو مذهب تشییع بودهاند. ظاهراً رواج تشیع دراین منطقه بوسیله آن دسته از سادات و فرزندان علی (ع) صورت گرفته که در خلافت جابرانه امویان از جور و ستم ایشان به این نواحی پناه آوردهاند. قبور این امامزادگان نشانه وجود تشیع در این شهر است. وقتی مسیر مهاجرت سادات را بر اساس مقابر امامزادگان ترسیم میکنند تا حدودی خطوط گسترش تشیع در ایران رسم میشود و برداشت میشود که آیین تشیع در همان قرن اول هجری به فارس رسیدهاست و جهرم نیز در این مسیر قرار دارد.»
- «نقش بی بدیل جهرم در انقلاب و جانفشانی مردم آن در دفاع مقدس، نام جهرم را در تاریخ درخشان کردهاست. همراهی با نهضت حضرت امام یکی از برجستگیهای این شهر در تاریخ ایران اسلامی است.»
- «مردم جهرم با ایمان به اسلام و همراهی با روحانیت نقش بسزایی در تاریخ معاصر داشتهاند و نقش مردم این شهر در انقلاب مشروطه نمایان است.»
- «اقامه ۱۰۰ سال نماز جمعه در جهرم مصداق دارالمومنین بودن این شهر بوده که توسط مقام معظم رهبری به جهرم لقب داده شدهاست.»
- «جهرم از شکوفاترین کانونهای فرهنگ و ادب ایرانی بودهاست و دگربار آنچنان که در گذشته بودهاست باید به کانون فرهنگ، اندیشه و بینش ایرانی دگرگون شود.»
- «جهرم درعرصه ادبیات مذهبی پیشرو است و نسبت به دیگرنقاط رشد خوبی داشتهاست و توانسته درحوزه شعر پتانسیل خوبی را از خود بروز دهد.»
- «باید به جلوداری جهرم در شعر آیینی اعتراف و افتخار کرد.»
- «شتاب خشکیدگی باغهای گرانقیمت و مشهور جهرم که سالهاست با نوینترین شیوههای آبیاری تحت فشار نیز آبیاری میشوند و حتی ظهور نشانههای خشکی تک پایههای مقاوم نخل گواه آنست که جهرم بیش از تحمل ظرفیتش تحت فشار قرار گرفتهاست.»
جهرم در شعر شاعران
ویرایش- «جهاندار دارا به جهرم رسید//که آنجا بدی همه گنجها را کلید»
- «ز جهرم بیامد به شهر صطخر//که آزادگان را بران بود فخر»
- «پس آمد سکندر سوی قادسی//جهانگیر تا جهرم پارسی»
- «که در شهر جهرم بد او پادشا//جهاندیده با داد و فرمانروا»
- «ز جهرم بیامد سوی اردشیر//ابا لشکر و کوس و با دار و گیر»
- «به جهرم یکی بد کی نژاد//کجا نام او مهرک نوشزاد»
- «ز جهرم بیامد به ایوان شاه//ز هر سو بیاورد بیمر سپاه»
- «به جهرم چو نزدیک شد پادشا//نهان گشت از او مهرک بیوفا»
- «ز مهرک یکی دختری ماند و بس//که او را به جهرم ندیدست کس»
- «به جهرم فرستاد چندی سوار//یکی مرد جوینده و کینهدار»
- «چو منذر به نزدیک جهرم رسید//به آن دشت بیآب لشکر کشید»
- «به منذر چنین گفت کای رایزن//به جهرم کشیدی ز شهر یمن»
- «من این دشت جهرم چو دریا کنم//ز خورشید تابان ثریا کنم»
- «فرستاد موبد بدانجا سوار//شتر خواست از دشت جهرم هزار»
- «ز جهرم بیامد سوی طیسفون//پر از آب مژگان و دل پر ز خون»
- «ز جهرم فرخزاد را خواندند//بدان تخت شاهیش بنشاندند»
- «جهرم بهشتی شد نکو از بهر نیْل آرزو//اهل امانی سوی او پویان ز هرسو شادمان»
- «زمین بی برکت گندم نمیشه//محبت تا قیامت گم نمیشه»
- «میگن شیراز فردوس زمینه//قبول اما مث جهرم نمیشه»
- برامکه
- «دم دروازهٔ جهرم نوشته//خدا تخم بدی اینجا نکشته»
- «همه خوبند و با مهر و محبت//برای خوبها جهرم بهشته»
- حسین حقایق جهرمی
اشعار محلی و عامیانه
ویرایش- «عزیزم جهرمیُم جهرمیُم// ستم بر من نکن که رفتنیُم»
- «ز جهرم اومدم شیراز میرم// سبکبار اومدم پربار میرم»
- «الهی شهر شیراز تش بگیره// که بایار اومدم بییار میرم»
- «دو سه روزه گرفتارم به جهرم//خوراک من شده یک مغز بادم»
- «نویسم نامهای رو بلگ گندم//بری اون سبزه بور و بلندم»
- «دل از دست دو دلبر آش و لاشه//شبی در جهرم و یک شب گراشه»
- «دلم شد خسته از دست دو دلبر//به افزر فکر تجدید فراشه»
- «دلم میخوا دوازده نون گندم//پنیر باصری خرمای جهرم»