جریان بازگشت به خویشتن

جریان بازگشت به خویشتن، جریانی است که در دهه ۱۳۴۰ از سوی روشنفکران به راه افتاد که مهم‌ترین دغدغه آنها احیای سنت‌های منسوخ بود.

در موسیقی

ویرایش
  • «جرقه‌های اولیه موسیقی بازگشت در سال ۱۳۴۳ و با کنفرانس موسیقی‌ای که در تهران برگزار شد، زده شد. البته در این میان نباید نقش فرانسوی‌ها در شکل‌دادن به این موسیقی بازگشت و پایان دادن به دوره موسیقی نوین را هم نادیده گرفت. بعداً این جریان را داریوش صفوت در سال ۱۳۴۷ اجرایی کرد و بعد از آن هم آقای سایه (نه به عنوان عامل اصلی) لیست سپاسی را تهیه کرد به این معنا که بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین موسیقیدان‌ها را به خانه‌هایشان می‌فرستادند و به آن‌ها می‌گفتند که دیگر به شما نیازی نداریم و رسماً و عملاً این هنرمندان را خانه نشین کردند و به آن‌ها گفتند که شما فقط این مستمری را بگیرید و بفرمایید منزل؛ حالا دور، دور عده دیگری است. بله طبیعتاً آقای ابتهاج در دهه ۵۰ به موسیقی بازگشت جانی تازه داد.»
  • «در سال ۱۳۴۷ متأسفانه جریان حفظ و اشاعه اتفاق می‌افتاد و داستان سنت‌گرایی و سنت‌زدگی در موسیقی پیش آمد که من اسم این دوره را «موسیقی بازگشت» گذاشتم.»[۱]
    • جواد کسایی
  • «اختلاف نظری که پدر با سنت‌گرایان داشت بیشتر به ارایه و اجرای موسیقی‌شان برمی‌گشت. او معتقد بود نوازنده‌ای خوب ساز می‌زند که بتواند مخاطبش را با سازش همراه کند تا از آن لذت بیشتری ببرد وگرنه همه می‌توانند تکنیکی و با سرعت بالا ساز بزنند. این تکنیکی نواختن کسی را به وجد نمی‌آورد. از طرف دیگر پدر من معتقد بود یک نوازنده باید استاد دیده باشد»[۲]
    • خلیل کسایی
  • «گروه چاووش نتیجه یک جور بازگشت به سنت است که زمینه‌هایش از مرکز حفظ و اشاعه به وجود آمده بود. چاووش اتفاقی است که در بستر گرایش‌های افرادی که در آن نقش رهبری داشتند مثل آقای «ابتهاج» ماهیت سیاسی پیدا می‌کند.».[۳]
    • محسن شهرنازدار
  • «من اصلاً با حرکت چاووش و جریان‌های موسوم به «بازگشت به سنت» کوچک‌ترین میانه‌ای از آغاز نداشتم.»
  • «دوستان بدانید پیام لطفی بازگشت به اصالت، روح و جوهره موسیقی ایرانی بود پس بیایید بیشتر به جوهر و جان‌مایه‌های موسیقی ایرانی توجه کنید.».[۴]

در ایدئولوژی

ویرایش
  • «ایدئولوژیزه کردن دین که البته می‌توان بدان نقد هم داشت، اولاً بخشی از پروژه بازگشت به خویشتن شریعتی، نه همه آن و حتی نه اصل و گوهر آن و ثانیاً اگر همدلانه بنگریم، یک چاره‌اندیشی متناسب با اقتضائات دوران اوست، دورانی که عصر ایدئولوژی خوانده می‌شود و ایدئولوژی در همه جنبش‌های ضد استعماری و آزادی‌خواهی وجود و حضوری پررنگ دارد.».[۵]
  • «منظور شریعتی از بازگشت به خویشتن، بازگشت به خویشتن انسانی است. مرادش از خویشتن، خویشتن قومی و نژادی یا تکیه بر نوعی ایرانیت نیست. بحث بر سر این است که هر کسی یک خویشتن انسانی دارد و این خویشتن انسانی در یک خویشتن تاریخی متحقق شده‌است و فرد برای رسیدن به آن خویشتن انسانی، باید نوعی خودآگاهی تاریخی به وضعیت تاریخی خودش داشته باشد و خودآگاه باشد که از کجا برخاسته و چه تاریخی داشته‌است.»
  • «اندیشه شرق در برابر غرب پس از جنگ جهانی دوم، دغدغه روشنفکران جهان سوم شد. این ایده که چگونه می‌توان از دستاورهای دنیای غرب بهره برد اما از اشتباهات آنها اجتناب کرد. منجر به گسترش اندیشه تلفیقگرای فرهنگی گردید که هم اصالت سنت را می‌خواست و هم نوگرایی تجدد. اما بر خلاف گفتمان پیشین جستجوی اصالت ایرانی به معنای جدال برای حدف سنت دینی نبود؛ بلکه روشنفکران با در پیش گرفتن رویکرد فرهنگی نسبت به دین در پی تلفیق دین و مدرنیته برآمدند. گفتمان اصالت یا بازگشت به خویشتن که در ابتدا توسط روشنفکران به عنوان رویکرد انتقادی به حکومت تجددمابانه پهلوی دنبال می‌شد، خیلی زود مورد توجه دستگاه‌های فرهنگی حکومت نیز قرار گرفت.»[۶]
    • نگین نبوی

در سینما، شعر و داستان

ویرایش

با نام بازگشت ادبی نیز شناخته می‌شود.

  • «آل‌احمد در این ایام، بحث غرب‌زدگی را مطرح می‌کند. در تئاتر ما آدم‌هایی مثل غلامحسین ساعدی را داریم که تمام المان‌ها و ساختارهای روایی تئاترهایش از جمله «چوب به دست‌های ورزیل» یا «اهل هوا» دقیقاً بر دورافتاده‌ترین نقاط اجتماعی ایران مبتنی است. او و تعدادی دیگر از هنرمندان تئاتر در آن زمان، آثاری خلق می‌کنند که تمام فضاها و روابط آن در جامعه سنتی می‌گذرد و بر خلاف فرایند تئاتری آن دوران است؛ در سال‌های بعدتر نمونهٔ دیگر تعدادی از کارهای محمود استادمحمد، مثل «آسید کاظم» است که تمامش در یک قهوه‌خانه می‌گذرد. در حوزه سینما، باز مشابه این جریان را می‌بینیم که شاخص‌ترین نمونهٔ آن فیلم «قیصر» است. تقریباً در همین زمان نظریهٔ «برگشت به درون»، یا «بازگشت به خویش»، به شکل‌های مختلفی در سینما دیده می‌شود، علاوه بر آن «حسن کچل» علی حاتمی، «گاو» مهرجویی و «مغول‌ها» ی کیمیاوی ساخته می‌شود. - البته من این نمونه‌ها را بدون تقدم و تأخر زمانی مطرح می‌کنم - فکر می‌کنم این مسئله در معماری هم جلوه‌هایی پیدا می‌کند. در حوزه داستان‌نویسی هم کسانی همچون محمود دولت‌آبادی، علی‌اشرف درویشیان، نگاهشان به سمت جامعه سنتی‌ای است که در چالش‌های متعددی به سر می‌برد، آن‌ها جنگ میان سنت و مدرنیسم را مطرح می‌کنند و در این میان یک جور نگاه تحسین‌آمیز نسبت به ساختارهای سنتی دارند.»[۳]
    • کامبیز نوروزی، حقوقدان

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش

پیوند به بیرون

ویرایش

در پروژه‌های خواهر می‌توانید در مورد جریان بازگشت به خویشتن اطلاعات بیشتری پیدا کنید.

  در میان مقاله‌ها از ویکی‌پدیا