* * *
می فرا آور که بهره میبری | |
می نشاط افزاری شادی آوری |
هرکه را که می نبو شادی نبو | |
این جهان را خرمی با می دری |
ابلهان گویند کاین می بی حرام | |
میندانم کاین حرام از چه دری[۱] |
* * *
از مرگ حذر کردن دو روز روا نیست | |
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست |
روزی که قضا باشد کوشش ندهد سود | |
روزی که قضا نیست درو مرگ روا نیست[۱] |
* * *
با بط میگفت ماهیی در تب و تاب | |
غم نیست به جوی رفته باز آید آب |
بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب | |
دنیا پس مرگ ما چه دریاچه سراب[۱] |
* * *
تا تاج ولایت علی بر سرمی | |
هر روز ز روز رفته نیکوترمی |
شکرانهٔ اینکه میر دین حیدرمی | |
از فضل خدای و پاکی مادرمی[۱] |
- «از مرگ حذر کردن دو روز روا نیست// روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست// روزی که قضا باشد کوشش نکند سود// روزی که قضا نیست در او مرگ روا نیست»
- «لحن اورامن و بیت پهلوی// زخمهٔ رود و سماع خسروی»
- «مشکین کلکی سروین بالائی// وا دو چشم شهلا و چه شهلائی»
- «دیم من و دیم دوست آن اشایه این اج درد// چونان گل دو دیمه نیمسرخ و نیمزرد»
- «نایا خو نکوئی که منی را// بولم و اتو دوا اواج یاسه»
- «ای همه فرو تابید زمانه// ولایت بتواج هروی مصفا// سنانش در دل دشمن نشینه// دی دل و کیان را در ننه پا»
- «می فرا آور که بهره میبری// می نشاط افزای شادی آوری// هر کرا که می بنو شادی بنو// این جهان را خرمی با می دری// ابلهان گویند کاین می بی حرام// میندانم این حرام از چه دری»
- «با بط میگفت ماهیی در تب و تاب// باشد که به جوی رفته باز آید آب؟// بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب// دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب»
- «در نهانخانه طبعم بتماشا بنگر// تا ز هر زاویهای عرضه دهم پنداری»