یووال نوح هراری
تاریخنگار و نویسنده اسرائیلی
یووال نوح هراری (به عبری: יובל נח הררי) (متولد ۲۴ فوریه ۱۹۷۶) تاریخدان اسرائیلی و استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است که دو کتاب پرفروش بینالمللی انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر و انسان خداگونه: تاریخ مختصر فردا را به رشته تحریر درآورده است.
گفتاوردها
ویرایشانسان خردمند: تاریخ مختصر بشر
ویرایش- «بشر در طی خلق تاریخ، نه تنها خود، بلکه طبیعت درونی خود و طبیعت دیگر جانداران و همچنین طبیعت بیرونی را دگرگون کردهاست. اما هدف و معنای ایجاد این تغییرات چه بودهاست و انسان خردمند به کجا میرود؟ کسی نمیداند. حیوانات در طی میلیونها و میلیاردها سال به زندگی و تکامل خود ادامه دادند تا زندگی کنند و به نیازها و غرائز خود پاسخ دهند. اما انسان خردمند با اعمال کنترل بر حیات آنها درصدد برآمد تا طبیعت آنها را دگرگون سازد تا آنها به جای پاسخگویی به نیازهای خودشان، جوابگوی نیازهای انسانها باشند… ضرورت تطبیق سریع با محیط زیست، احساس ترس، حس غلبهجویی بر محیطزیست و سایر موجودات، او را بسیار بیرحم و تهاجمی و خطرناک نمود.»[۱]
- «مهمترین عامل محرکه تاریخ انسان خردمند انگیزه تسلط است و شاخص عینی تحول تاریخی همانا تحول تکنیک و ابزارِ مادی چیرگی است. استثمار نمودار عینی پیشرفت میشود: استثمار طبیعت، استثمار تمامی جانداران و همچنین استثمار انسان توسط انسان. تاریخ اجتماعی بشر همواره تاریخ امپراتوریها و جنگها و فتوحات و شکستها بودهاست. تاریخ پیشرفتهای مادی و سعادت و بهروزی انسان خردمند قویاً با تاریخ انقراض نسلهای گونههای دیگر انسانی، انقراض گسترده گونههای جانوران، دگرگونی نظم طبیعت و برهم ریختگی تعادل اکوسیستم بودهاست.»
- «همه گونههای انسانی، علیرغم تفاوتهای زیادشان، چند ویژگی مشترک دارند که آنها را از موجوات دیگر متمایز میکند. بارزترین ویژگی این است که انسان، در قیاس با سایر جانداران، مغز فوقالعاده بزرگتری دارد.»
- «۱۵۰هزار سال قبل، انسانها با وجود استفاده از آتش هنوز موجوداتی کماهمیت بودند. حالا دیگر میتوانستند شیرها را فراری دهند، خود را در شبهای سرد گرم کنند، و جنگلی را به آتش بکشند. اما اگر همه گونههای انسانیِ موجود را به حساب آوریم، شاید تعدادشان هنوز از یک میلیون انسانِ ساکن در مجمعالجزایر اندونزی و شبهجزیره ایبری فراتر نمیرفت؛ این یعنی صرفاً یک نقطه روی صفحه رادار زیستبومی.»
- «چرا مردم خود را با غذاهای پرکالری که برای جسمشان هم مضر است خفه میکنند؟ جوامع مرفه امروزی درگیر بلای چاقی هستند که به سرعت دارد به کشورهای در حال رشد هم سرایت میکند. تا وقتی که عادات غذایی نیاکان خوراک جویان را بررسی نکنیم، یافتن علت زیادهروی ما در خوردن غذاهای پرچرب و بسیار شیرین معما باقی میماند. در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که آنها سکونت داشتند غذاهای شیرین پرکالری بسیار کمیاب و منابع غذایی بهطور کلی کم بود. ۳۰هزار سال پیش، «خوراکجو» ی عادی تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت و آن میوههای رسیده بود. اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر برمیخورد منطقیترین کار این بود که، قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لختکنند، تا جایی که میتواند از آن انجیرها بخورد. غریزه زیادهروی در خوردن غذاهای پرکالری جزئی از ژنهای ما شد. امروزه ما شاید در آپارتمانهای بسیار بلند با یخچالهایی پر از غذا زندگی کنیم، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبرد. برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم آن را کامل میبلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر میکشیم.»
- «اما از منظر گله حیوانات، و نه چوپانها، نمیتوان به نتیجه دیگری به جز این رسید که انقلاب کشاورزی برای اکثر حیوانات اهلی شده فاجعهای وحشتناک بود. «موفقیت» تکاملی این حیوانات بیمعنی است. یک کرگدن وحشی کمیاب در آستانه انقراض شاید بسیار خوشبختتر از گوسالهای باشد که ناچار است تمام زندگی کوتاه خود را در قفسی تنگ سپری کند و پروار شود تا استیک لذیذی از آن تهیه کنند. کرگدن خشنود ناراضی نخواهد بود از اینکه جزو آخرین اعضای گونهاش است. موفقیت عددی گونه گوساله تسلی خاطر اندکی است در برابر درد و رنجی که هر یک از افراد این گونه بدان دچار هستند.»
- «انقلاب کشاورزی یکی از بحثبرانگیزترین وقایع تاریخ است. بعضی طرفداران دو آتشه آن ادعا میکنند که این انقلاب بشر را در مسیر رفاه و ترقی قرار داد. دیگران آن را منجر به تباهی بشر میدانند و معتقدند که نقطه عطف سرنوشتسازی بود که باعث شد انسان خردمند همزیستی صمیمانه خود با طبیعت را رها کند و به سوی حرص و آز و ازخودبیگانگی بشتابد. این مسیر، به هر سمتی که بود، راه برگشتی نداشت. کشاورزی جمعیت را چنان به سرعت و از اساس افزایش داد که هر جامعه کشاورزی پیچیدهای اگر به شکار و گردآوری خوراک بازمیگشت دیگر نمیتوانست مثل سابق به بقای خود ادامه دهد.»
- «پول سکه و اسکناس نیست. پول هرآن چیزی است که انسانها تمایل دارند با استفاده از آن بتوانند بهطور نظاممند ارزش چیزهای دیگر را به منظور مبادله کالاها و خدمات نشان دهند.»
- «تنها نظام مبتنی بر اعتماد مخلوق انسانهاست که تقریباً هر شکافی میان فرهنگها را پر میکند و کسی را بر پایه گرایشهای دینی یا جنسیتی یا نژادی یا سنی مورد تبعیض قرار نمیدهد. در سایه وجود پول حتی کسانی که همدیگر را نمیشناسند و به یکدیگر اعتماد ندارند میتوانند همکاری مؤثری با یکدیگر داشته باشند.»
- «اولین خط آهن تجاری جهانی در ۱۸۳۰ در بریتانیا افتتاح شد. در ۱۸۵۰ کشورهای غربی ۴۰هزار کیلومتر راهآهن داشتند، اما در تمام آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین فقط ۴هزار کیلومتر خط آهن وجود داشت. در ۱۸۸۰، غرب به خود میبالید که بیش از ۳۵۰هزار کیلومتر خط آهن دارد، در حالی که در سایر نقاط دنیا فقط ۳۵هزار کیلومتر راهآهن وجود داشت (و بیشتر آن را هم انگلیسیها در هند کشیده بودند).»
- «پس از سال ۱۹۰۸، و بخصوص بعد از سال ۱۹۴۵، طمع سرمایهداری عمدتاً به دلیل ترس از کمونیسم، تا حدود مهار شد. اما بیعدالتی هنوز حکمفرماست. کیک اقتصادی ۲۰۱۴ بسیار بزرگتر از کیک سال ۱۵۰۰ است، اما آن چنان نامساوی تقسیم شدهاست که بسیاری از دهقانان آفریقایی و کارگران اندونزی بعد از یک روز کار سخت با غذایی کمتر از غذای اجدادشان در ۵۰۰ سال قبل به خانه برمیگردند. ممکن است رشد اقتصاد مدرن هم مثل انقلاب کشاورزی، فریبی بسیار بزرگ از کار درآید.»
- «در مجموع امروزه دهها میلیارد حیوان در دامداریها زندگی میکنند که بخشی از خط تولید ماشینی هستند و در حدود ۵۰ میلیارد از آنها سالانه کشته میشوند. این روشهای صنعتی دامداری به افزایش بیسابقه تولیدات کشاورزی و ذخایر غذایی انسانها انجامیدهاست. پرورش صنعتی حیوانات در کنار ماشینی شدن کشت گیاهان، اساس کل نظام اقتصادی – اجتماعی مدرن است.»
- «فقط در صورتی میتوانیم به خاطر دستاوردهای بیسابقه انسان خردمند امروزی به خود ببالیم که سرنوشت تمام موجودات دیگر را کاملاً نادیده بگیریم. بخشهای زیادی از نعمات مادی که به آن فخر میفروشیم و از ما در مقابل بیماریها و قحطی محافظت میکند به بهای شکنجه و قربانی شدن میمونهای آزمایشگاهی، گاوهای شیرده، و مرغهای تسمهنقالهای به دست آمدهاست. در طی دو قرن اخیر، دهها میلیارد از آنها قربانی نظامی از استثمار صنعتی بودهاند که قساوتش در تاریخ سیاره زمین بیسابقه بودهاست. اگر فقط یک دهم آنچه را فعالان حقوق حیوانات مطرح میکنند بپذیریم، پس چهبسا کشاورزی صنعتی مدرن بزرگترین جنایت تاریخ باشد.»
- «متأسفانه حاکمیت انسان خردمند بر زمین تا کنون چندان حاصلی به بار نیاورده است تا به اعتبار آن بر خود ببالیم. ما محیط اطرافمان را تحت کنترل درآوردهایم، محصولات غذایی را افزایش دادهایم، شهرها ساختیم، امپراتوریها برپا کردیم و شبکههای تجاری گسترده ایجاد کردیم. اما آیا توانستیم از میزان رنج در جهان بکاهیم؟ بارها ثابت شدهاست که افزایش دائمی قدرت بشر لزوماً به رفاه آحاد انسانهای خردمند نینجامیده است و منجر به فلاکتی غیرقابل تصور برای موجودات دیگر شدهاست.»
منابع
ویرایش- ↑ یووال نوح هراری، انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر، ترجمهٔ نیک گرگین، نشر نو، ۱۳۹۶.