کما (۱۳۸۲)، فیلمی به کارگردانی آرش معیریان.

گفتاوردها

ویرایش
  • پدر امیر: این روزا مرد کجا بود. دنیا، دنیای نامرداس.
  • امیر: تو نمی‌خواد مملکت درست کنی. تو اول زندگی خودتو جمع و جور کن لازم نیست، مملکتو درست کنی.
  • حسن: ما که تو هفت آسمون یه ستاره هم نداریم.
  • حسن: حسرت دو چیزو ما تو زندگیمون همیشه خوردیم، یکی یه رفیق لوطی و بامرامه که هیچ وقت نداشتیم، یکی هم یه پیکان جوانان گوجه‌ای که چی زید بغل، باربند بالا، جاده بالا، بندازی باهاش بری دیزین اسکی.
  • امیر: انقدر ماه شدی که دخترا دارن می‌خورنت.
  • حسن: خوب مردن، خیلی بهتر از بد زندگی کردنه.
  • امیر: این کراوات مهم نیست. مهم اینه[۱] که داره می‌ره.
  • حسن: بعضیا تو کمان، فکر می‌کنن هستن ولی بودنشون با نبودنشون فرقی نمی‌کنه.
  • حسن: راستی حاج آقا، مولایی، می‌دونی کیا باید مشکلات این مملکتو ریشه‌کن کنن؟ همین جوونا. همینایی که مجبورشون می‌کنین دمشونو بذارن رو کولشون و از مملکت برن.

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
کما
دارد.