کالم مک‌کان

نویسنده ایرلند‌ی

کالم مک کان (به انگلیسی: Colum McCann؛ زادهٔ ۲۸ فوریه ۱۹۶۵) نویسنده ایرلند‌ی است.

زمان حال چیز خنده داری است؛ اصولاً نمی‌تواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه می‌شویم، سپری می‌شود و دیگر حال نیست. این‌طوری ما مدام در گذشته زندگی به سر می‌بریم، حتی هنگامی که در حال رویاپردازی دربارهٔ آینده هستیم.

گفتاوردها

ویرایش

دیدن از سیزده منظر

ویرایش
  • «این مشکلی است که در سنین بالا پیش می‌آید؛ اینطور نیست؟ احساس را به خاطر می‌آورید، اما تاریخ را نه. اگر تاریخ را پیدا کنید، احساس را از دست خواهید داد.»[۱]
  • «زمان حال چیز خنده داری است؛ اصولاً نمی‌تواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه می‌شویم، سپری می‌شود و دیگر حال نیست. این‌طوری ما مدام در گذشته زندگی به سر می‌بریم، حتی هنگامی که در حال رویاپردازی دربارهٔ آینده هستیم.»
  • «شاعران، مانند کارآگاهان، می‌دانند که حقیقت مشقت بار است :حقیقت، تصادفی اتفاق نمی‌افتد، بلکه تراش می‌خورد و به عمل می‌آید تا وارد هستی می‌شود؛ محصولی است از زمان، فاصله و پیوند. شاعر باید این احتمال را در نظر داشته باشد که پیش از بروز یک واژه، یا انعقاد یک جمله، یا گشایش یک قافیه راه درازی را باید طی کند، و حتی با وجود همهٔ اینها هم هیچ چیز تضمین شده نیست، حتی واژه‌هایی که معنای اولیهٔ خود را به مخاطره انداخته‌اند. شعر، گاهی در غیرمنتظره‌ترین لحظه رخ می‌نماید وشاعر، باید به این معما ورود کرده و از آنجا شروع به بازسازی شعر کند.»
  • «و زمان چه ظالمانه می‌تازد؛ وقتی در طلب آن هستی مضایقه می‌کند و آن گاه که به آن نیاز نداری فراوان می‌شود.»
  • «اگر به زندگی مهلت کافی بدهی همهٔ مشکلاتت را حل خواهد کرد، حتی مشکل زنده بودن را.»
  • «در حقیقت بدبختی همه جا را فراگرفته است. چرا نگوییم کل جهان یک دیوانه خانه است، و بعد همینجوری آن را به حال خود رها کنیم؟»
  • «شاعران مانند کارآگاهان می‌دانند که حقیقت مشقت بار است: حقیقت تصادفی اتفاق نمی‌افتد، بلکه تراش می‌خورد و به عمل می‌آید تا وارد هستی می‌شود؛ محصولی است از زمان و فاصله و پیوند.»
  • «یک لحظه به تنهایی _مانند یک کلمه_ هیچ معنایی ندارد؛ انباشتِ لحظه هاست که به آنها اهمیت می‌دهد.»
  • «خونی که به ارث می‌بریم چیز عجیبی است. درون ما حرکت می‌کند و از ما چیزی می‌سازد که هستیم. چشم‌اندازی که نقشی در افکار و اندیشهٔ ما دارد.»
  • «کتاب زندگی آدم‌ها چندین جلد دارد و همین‌طور بازگوهای زیادی از آن شنیده می‌شود. این زندگی حجم زیادی دارد.»
  • «چقدر شگفت‌انگیز خواهد بود که آدم برای مدتی به صورت یک مغز زندگی کند. درون یک شیشه قرار بگیری و همه چیز را از آنجا نظاره کنی. بدون سختی‌های این عمارت مشنگ. یک زندگی پاک و خالص، در یک قفسه، در ردیفی از قفسه‌ها.»
  • «درک ما از زندگی دیگران در واقع همان درکی است که از زندگی خودمان داریم و این حقیقتی است که با مرگ اطرافیان مان برجسته می‌شود.»
  • «حقیقت این است که ما چیزها را زیباتر از آنچه که به واقع بودند به یاد می‌آوریم.»
  • «هرچه نسبت به زمان آگاه تر می‌شویم، کمتر از آن بهره می‌بریم. هرچه بیشتر در مضیقهٔ زمان قرار می‌گیریم، وقت بیشتری طلب می‌کنیم.»

منابع

ویرایش
  1. کالم مک کان، دیدن از سیزده منظر، ترجمهٔ ابراهیم فتوت، انتشارات کوله پشتی، ۱۳۹۶.