کاروانسرای دیر گچین
کاروانسرای دِیر گچین یکی از بزرگترین کاروانسراهای ایران است که در مرکز پارک ملی کویر واقع شدهاست. ویژگیهای منحصربهفرد این کاروانسرا باعث شده آن را «مادر کاروانسراهای ایران» بنامند. این کاروانسرا در بخش مرکزی شهرستان قم، ۸۰ کیلومتری شمال شرق شهر قم (کیلومتر ۶۰ بزرگراه گرمسار) و ۳۵ کیلومتری جنوبغربی ورامین واقع شدهاست. این اثر در تاریخ یکم مهر ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۴۰۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. این بنا را به این خاطر که دارای گنبدی از جنس گچ بودهاست، دیر گچین نامیدهاند اما اکنون چنین گنبدی در بنا وجود ندارد. بنای این کاروانسرا مربوط به دوره ساسانی است و در دوران سلجوقیان، صفویان و قاجاریان مرمت و بازسازی شدهاست. شکل کنونی آن متعلق به دوران صفویه است. این کاروانسرا در راه باستانی ری به اصفهان مشهور به «راه دیر» قرار دارد. این بنا پس از تغییر جاده تهران به قم از این مسیر به مسیر حسنآباد در زمان امینالسلطان، متروکه شد و مورد استفاده افراد محلی برای نگهداری دام قرار داشت. پس از ثبت ملی بنا در ۱۳۸۲، مرمت اضطراری آن آغاز شده و این مرمت تا سال ۱۳۸۵ ادامه داشتهاست.
به کاروانسرای دیر گچین در متون متعدد تاریخی اشاره شده و موقعیت و بنای آن توصیف شدهاست. از آن میان میتوان به الأعلاق النفیسة اثر ابن رسته اصفهانی، صورالاقالیم اثر اصطخری، سفرنامه ابودلف، المسالک و الممالک اثر ابن حوقل، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم اثر مقدسی، سیاستنامه اثر خواجه نظامالملک، مجمل التواریخ و القصص اثر نویسنده ناشناس، نسائم الاسحار اثر منشی کرمانی و رساله ذهابیه اثر کاظمخان کاشانی اشاره کرد.
گفتاوردها
ویرایش- «دیر گچین منزلگاهی است و چاه آب دارد لیکن شور باشد و آب باران خورند و دو برکه بیرون دیر ساختهاند از بهر آب باران و از کاج تا قم یک منزل بیابان است تا دو فرسنگ قم. آنجا دهی هست و این دو فرسنگ هم بیابان بود و از قم تا ده گبران یک مرحله آبادانی و مردم باشند.»
- «از قم تا ری کویر شورهزاری است که در آن کاروانسرا و مناظر و بناهای خیر موجود است و در میان این کویر دژ بزرگی با ساختمانی عظیم مربوط به زمان عاد وجود دارد که دیر کردشیر نامیده میشود. این دژ دارای برجهای بسیار بزرگ ساختهشدهاست… اینجا دیر الجص معروف به دیر گچین است و اطراف آن آبانبارهای بزرگ که در میان سنگ حفر شده وجود دارد.»
- «بر یکی از ستونهای دژ نوشته شده نصب هریک از آجرهای این کاخ با یک درهم و دوسوم درهم و سه رطل نان و یک دانگ اودیه و یک بطری شراب ناب انجام شده. هرکس باور ندارد اگر بخواهد سر خود را به ستونهای آن بکوبد.»
- «دیر جص رباطی است از گچ و آجر که بدرقه سلطان در آن نشیند و منزل مسافران است و زراعت و درخت ندارد و چاهی شور ناآشامیدنی دارد. آب آنجا از باران است که در دو گودال بیرون دیر فراهم میشود و این دیر در بیابان احاطه شدهاست و از دیر جص تا کاج نیز یک منزل است و کاج قریهای بوده و اکنون ویران شدهاست و سکنه ندارد و از کاج تا قم یک منزل راه بیابانی است تا آنجا که در دو فرسخی شهر به قریهای و به خود شهر میرسد.»
- «از ری تا دزه یک مرحله سپس تا دیر گچ یک مرحله و سپس تا کاج یک مرحله و تا قم یک مرحله است.»
- شمسالدین مقدسی، احسن التقاسیم (۳۵۷ هجری قمری)[۵]
- «در کتاب سیر ملوک عجم مسطور است که ملک روم قومی را از عمالقه از بقایای قوم عاد پیش کسری انوشیروان فرستاده و ایشان را جثههای بزرگ و قامتهای بلند بود چنانچ بعضی مردم که ایشان را خلقی عظیم میباشد تشبیه ایشان به قوم عاد میکنند و میگویند مردم عادیاند چون آن طایفه عمالقه پیش انوشیروان آمدند، بر دست ایشان دیر جص را در راه قم بنا نهاد و گویند این دیر بیشتر از این زمان بزمانی بعید نهادهاند.»
- «چون سلطان محمود ولایت عراق بگرفت، مگر زنی با جملهٔ کاروان از ولایت دیر گچین بود. دزدان کالای او بردند و این دزدان از ولایت کوچ و بلوچ بودند، و آن ولایت جایی پیوسته به ولایت کرمان است. این زن پیش سلطان محمود رفت و تظلم کرد که دزدان کالای من بردند به دیر گچین. کالای من بازستان یا تاوان بده. سلطان محمود گفت: دیر گچین کجا باشد؟ زن گفت: ولایت چندان گیر که بدانی چه داری و به حق آن برسی و نگاه توانی داشت! گفت: راست میگویی، ولیکن میدانی دزدان از چه جنس بودند و از کجا آمدند؟ گفت: از کوچ بلوچ بودند از نزدیکی کرمان. گفت: آن جایگاه دوردست است و از ولایت من بیرون. من بدیشان هیچ نتـوانم کرد. زن گفت: تو چه کدخدای جهان باشی که در کدخدایی خویش تصرف نتوانی کرد و چه شبانی که میش از گرگ نتوانی نگه داشت. پس چه من در ضعیفی و تنها، و چه تو به این قوت و لشکر. محمود را آب در چشم آمد و گفت: راست گویی. همچنین است. تاوان کالای تو بدهم و تدبیر این کار چنانکه توانم، بکنم.»
- خواجه نظامالملک توسی، سیاستنامه (حدود ۴۱۸ هجری قمری)[۷]
- «در دیر گچین بین ری و اصفهان، بهمن را اژدهایی بلعید و او قلمرو پادشاهی خود را به دخترش چهرآزاد معروف به همای داد.»
- نویسنده ناشناس، مجمل التواریخ و القصص(۵۲۰ هجری قمری)[۸]
- «و همانا در قدیم گنبد را به زبان پهلوی دیر میخواندند. از بهر آنکه در بعضی کتب مسالک دیدهام که منزلی از طرف اصفهان بر صوب ری هست و آن را دیر گچین میخوانند، گنبدی مجصّص بودهاست.»
- شمس قیس رازی، فرهنگ شمس قیس[۹]
- «وزیر معینالدین در وضع قوانین پسندیده و رفع سموم ذمیمه بکوشید و آثار خیر و نام نیکو یادگار گذاشت و بقاع خیر بسیار در ممالک بنا فرمود و از مشایر ابواب البر آن وزیر، رباط قهرود است و رباط احمدآباد و رباط دیر گچین و صلاح راه و شارع دیر گچین که میان ری و قم است به گچ و سنگ و دیر کاج که ملک ابوالعباس ضبی بوده، وزیر معینالدین از ورثه نظامالملک خریده بدان وقف کرده و مدارس و مصانع و قناطر و رباطات که در اقلیم شرق و غرب احداث فرمودهاست.»
- نصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار (۷۲۵ هجری قمری)[۱۰]
- «حال تحریر ترجمه، آن دیر خراب و راه مابین ری و قم از آنجا گردیده و به راه متعارف حال که از میان صحرای کبیر میگذرد، افتاده.»
- جهانگیر میرزا (۱۲۶۸ هجری قمری)[۱۱]
- «اقدام اسفآور دیگری که در اجرای طرح تغییر جاده معمول گردید و آن را در حد خود باید جنایتی بزرگ خواند، ویران ساختن بنای باستانی و بسیار مهم دیر گچین برای استفاده از مصالح ساختمانی آن در بنای مهمانخانه علیآباد متعلق به امینالسلطان بود که به گفته حاجی نجمالملک مانند مدرسه اصفهان و دو برج ری از دست رفت.»
- محمدکاظمخان کاشانی، رساله ذهابیه[۱۲]
منابع
ویرایش- ↑ عرب، کاظم. «کاروانسرای دیر کاج (قلعهسنگی محمدآباد قمرود)». اثر، ش. ۴۰ و ۴۱ (۱۳۸۵).
- ↑ عرب، کاظم. «کاروانسرای دیر کاج (قلعهسنگی محمدآباد قمرود)». اثر، ش. ۴۰ و ۴۱ (۱۳۸۵).
- ↑ گردنیا، عبدالحسین. «دژ کردشیر». باستانشناسی و هنر ایران (تهران)، ش. ۴ (۱۳۴۸): ۸۱-۸۵.
- ↑ عرب، کاظم. «کاروانسرای دیر کاج (قلعهسنگی محمدآباد قمرود)». اثر، ش. ۴۰ و ۴۱ (۱۳۸۵).
- ↑ عرب، کاظم. «کاروانسرای دیر کاج (قلعهسنگی محمدآباد قمرود)». اثر، ش. ۴۰ و ۴۱ (۱۳۸۵).
- ↑ ریاضی، محمدرضا. «کاروانسرای دیر گچین». اثر (تهران)، ش. ۲۱ (۱۳۷۱).
- ↑ سبزیانپور، وحید و غلامرضا سالمیان. «مقایسه ساختار حکایتهای حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه با سرچشمههای آن حکایات». متنپژوهی ادبی، ش. ۱۲۰ (۱۳۹۵).
- ↑ بیوار، ای.دی. اچ و محمود حسنآبادی. «تمثیل آستیاگ». پاژ، ش. ۲۶ (۱۳۹۶).
- ↑ ذاکرالحسینی، محسن. «فرهنگ شمس قیس». ضمیمه نامه فرهنگستان، ش. ۱۱ (۱۳۷۹).
- ↑ عرب، کاظم. «کاروانسرای دیر کاج (قلعهسنگی محمدآباد قمرود)». اثر، ش. ۴۰ و ۴۱ (۱۳۸۵).
- ↑ صادقی، علیاشرف. «سیری در انوار المشعشعین». میراث شهاب، ش. ۲۹ (۱۳۸۱).
- ↑ محسنی، سیدمحسن. «معماری قاجاری در سفرنامه ذهابیه قم و فهرستک لغات و ترکیبات کمیاب آن». میراث شهاب، ش. ۷۲ و ۷۳ (۱۳۹۲).