پرویز تناولی

هنرمند، نویسنده، و مجسمه‌ساز ایرانی

پرویز تناولی (۱۳۱۶ /۱۹۳۷م) پیکره‌ساز، نقّاش و اندیشمند ایرانی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «همواره درایران آثاری که با اشرافیت و دربار گره خورده، مانده است، اما متأسفانه هنر عامیانه ما همواره در معرض نابودی قرار داشته است.»[۱]
  • «بدون اغراق ایران در زمینه هنرهای مردمی غنی‌ترین کشور جهان است و هر چیزی که ایرانی‌ها در طول تاریخ ساخته‌اند ضمن اینکه جنبه کاربردی داشته، از نظر زیبایی شناختی نیز قابل تأمل بوده است .»[۲]
  • «مجسمه‌سازی مدرن ایران برخلاف آن چیزی که همه اقرار می​‌کنند که از نقاشی مدرن ایران جا مانده، اتفاقاً درمسیرواقعی خود راهش را پی گرفته و گاه حتی پیشروتر هم بوده​است.»[۳]
  • «بزرگترین شانس من مردمی شدن مجسمه‌های «هیچ» و راه یافتن آنها به خانه مردم بود.»[۴]
  • «فرهنگ غنی ایران در شعر نهفته بود، اما شعر بعد نداشت و من علاقمند بودم که مجسمه‌سازی را در این فرهنگ جایگزین کنم؛ لذا عوامل مختلفی باعث انتخاب کلمه «هیچ» در آن سالها شد و همه آنها عاملی شد تا این واژه به زندگی من راه پیدا کند.»[۵]
  • «با وضعی که آنها مجسمه‌ها را بردند، همه آنها... چه چیزی می‌خواهید بشنوید؟ این‌که بگویم یکی از دیوارهای ایران از طناب جرثقیل جلوی چشم خودم افتاد و خرد شد؟ .»
    • دربارهٔ شکستن یکی از پیکره‌هایش در حین جابجایی[۶][۷]
  • «من همیشه به آینده مجسمه‌سازی ایران امیدوار بوده‌ام، خاصه امروز که به قول شما ورود تکنولوژی و شیوه‌های نوتر باعث گونه‌گونی و تنوع در هنر ما در تمام شاخه‌ها شده است. هنر ایران به‌ویژه، در عرصه مجسمه‌سازی در حال شکوفایی است.»[۸]
  • «از من اگر بپرسید می‌گویم ای کاش تمام شهرهای کشورمان یک موزه داشته باشند و هنرمندان بتوانند آثارشان را به این موزه‌ها اهدا کنند. یعنی امیدوارم هنرمندان دیگر هم نه‌فقط در عرصه مجسمه‌سازی که در سایر شاخه‌های تجسمی به انجام چنین کاری بپردازند تا این سنت نیک پابرجا بماند و به پرباری و روشن نگاه داشتن چراغ موزه‌هایی که در حال‌حاضر در شهرستان‌ها وجود دارند، بینجامد، زیرا همیشه بر این باورم که همه‌چیز نباید به پایتخت محدود بماند و شهرستان‌ها هم باید از رهگذر تمرکززدایی از امکانات هنری و فرهنگی بهره‌مند شوند.»[۹]

منابع

ویرایش