وضعیت سفید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۰۰:
*'''منیژه''':خب چرا میگیری ولی میذاری شیش ماه بعد میگیری دیگه
*'''بهروز''': ای نامرد، فرمون بده حرف نزن منیج
 
 
''روز – داخلی – باغ مادربزرگ''
 
 
*'''بهروز''': خواهر مثل اینکه مهنازه با بهزاده دعوا معوا دارن. دقت کنید، حالت حالت التماسه. آقا شیکه داره به بانوی محترمه التماس میکنه. الان براتون دوبله میکنم. مهناز (ادای مهناز را درمی آورد) من از خانواده ی اعیونی هستم اما شما چی؟ یه مشت باغبونِ ساده. اَی بی انصاف، داره ماهارو میگه. بذار ببینم بهزاده چی جوابشو میده.(ادای بهزاد را در می آورد) عزیزم، مهناز من، تو نباید با من اینجوری صحبت کنی. تو یار و همراه منی. تو نباید با من خشونت به خرج بدی. ( ادای مهناز را درمی آورد) خفه شو، تو منو بدبخت کردی. تو نتونستی منو به آرزوهام برسونی.
*'''منیژه''': خدا نکشدت بهروز
*'''بهروز''':من از تو متنفرم. بهزاد: (ادای بهزاد را در می آورد) اما عزیزم من تونستم یه درجه کارمند رده بالایی بشم. الانم توی اداره مون روی میزم تلفن، چسب نواری، سوراخ کن، منگنه، چسب اهو و دو تا خودکار بیک دارم. مهناز:( ادای مهناز را درمی آورد) ور نزن، بی عرضه ی بی لیاقت بیشعورِ قزمیت. ببین با شوهرش چه جوری صوبت میکنه. تو با شوهرت اینجوری صوبت نکنیا، تو سعی کن خودت باشی من و تو با هم دوستیم منیژه. داره منت کشی می کنه. (ادای بهزاد را در می آورد)مهناز، عزیز من ، همسر نازنینم، تو نباید منو ترک کنی. تو رو خدا منو تنها نذار، من از تو یه بچه دارم.
*'''احترام''':انقد حرف نزن، بسه دیگه.
*'''بهروز''':خیله خب دارم دوبله میکنم آبجی.
*'''احترام''':می خوام دوبله نکنی، دوبله بلاست.
*'''منیژه''':دستت طلا احترام خانم، مگه فقط شما از پسش بربیاین.
*'''بهروز''': اَاَ، ولی خواهر مثه اینکه مهناز راستی راستی میخواد بهزادو ترک کنه. باور کن من دارم لبخونی میکنم دیگه منیژه میدونه. خواهر، من، دو ساله توی مدرسه ی ناشنوایان کار کردم. لبخونیم بیستِ بیسته. مگه نه منیژه؟ لبخونی کردم دیدم مهناز به بهزاد گفت تا بعدازظهر بهت مهلت میدم. نکنه واقعا تناش بذاره و ترکش کنه؟ خدایا خودت رحم کن.
 
=== قسمت هفتم ===