وضعیت سفید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
Bbadree (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۶:
 
*{مادربزرگ به تهران آمده تا سوغاتی‌ها را بین بچه‌های‌اش (بهرام و بهروز و بهزاد و بیژن و محترم و احترام) پخش کند و همچنین در آشتی دو فرزندش، بهروز و بهزاد هم حضور داشته باشد. امیر برای استقبال او به گاراژ رفته است.}
*'''امیر''' (با اشاره به نامه‌های در دست مادربزرگ): اینا مال ِ شهروزه؟
*'''مادربزرگ''': بله.
*'''امیر''': من می‌دونم اینا واسه چیه. این نامه‌ها واسه دخترای تو خارجه. شهروز واسه دختر خارجیا نامه می‌نویسه.می‌دونین؟ آره. اینا دوستای نامه‌ای‌ان. ببین، مامان‌بزرگ، این شهروز با خودش حساب کرده وقتی رفت پیش‌پیش با سه‌چهار تا دختر آشنا شده باشه که رفت اونجا دیگه وقت‌اش تلف نشه.عجب آدمیه این شهروز.