سگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←ضربالمثل |
||
خط ۴:
== [[ضربالمثل]] ==
* «آب [[دریا]] از دهان سگ نجس نمیشود»
* «از سگجونی مثل هفتجوش است.»
* «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
* «استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
* «بستن سنگ و گشودن سگ.»
* «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
* «به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
* «تازی كه پیر شد، از [[آهو]] حساب میبرد.»
* «حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
* «[[خرگوش]] هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
* «دستی که از من بریده شد میخواهد سگ بخورد، میخواهد [[گربه]].»
* «دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
* «دیگی که واسه ما نمیجوشه سر سگ توش بجوشه.»
* «زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
* «سر سگ بودن بهتر از دم [[شیر]] بودن است»
* «سگ اخته میکند.»
* «سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
* «سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
* «سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
* «سگ بابا نداشت سراغ حاجعموش را میگرفت.»
* «سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
* «سگ باش، کوچک خونه نباش.»
* «سگ باقلاده شکار نمیکند.»
* «سگ بعد از شستن نجستر است.»
* «سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
* «سگ پارس میکند و [[خرس]] (بیخیال) میگذرد.» ''[[ضربالمثلهای رومانی|ضربالمثل رومانی]]''
* «سگ چیه که پشمش چی باشه.»
* «سگ در حضور به از برادر دور.»
* «سگ در خانهٔ صاحبش پارس می كند.»
* «سگ در خانهٔ صاحبش [[شیر|شیره]].»
* «سگ داد و سگ توله گرفت.»
* «سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
* «سگ را پیش یوز ادب میكند»
* «سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
* «سگ را که چاق کنند هار میشه.»
* «سگ را میزند كه [[شیر]] هوای كار خود را داشته باشد.»
* «سگ زرد برادر [[شغال|شغاله]].»
* «سگ، زرد و سیاه ندارد.»
* «سگ زنده بهتر از [[شیر]] مرده است»
* «سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
* «سگ، سگ را ندرد»
* «سگ سوزن خورده.»
* «سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
* «سگ سیر قلیه ترش»
* «سگش بهتر از خودشه.»
* «سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
* «سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمیشه.»
* «سگ كه سیر شد سركش میشود»
* «سگ گر و قلاده زر؟»
* «سگ، گوشت سگ را نمیخورد.» ''[[ضربالمثلهای ارمنی|ضربالمثل ارمنی]]''
* «سگ لاید و كاروان گذرد»
* «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
* «سگ ماده در لانه، [[شیر]] است.»
* «سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه نه غریبه.»
* «سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
* «سگ هم سرمایه میخواهد.»
* «سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
* «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
* «سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
* «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
* «سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
* «سگی كه پارس میكند گاز نمیگیرد.»
* «[[شغال]] بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
* «كاه را پیش سگ و استخوان را پیش [[خر]] میریزد.»
* «کلهپز برخاست سگ جایش نشست»
* «مثل سگ پشیمونه.»
* «مثل سگ و [[گربه]]»
* «مثل سگ هفت جان دارد»
* «
* «مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
* «نه خود خورد، نه كس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»
|