روشنفکر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
جز ←دارای منبع |
||
خط ۴:
* «زنبودن برای من چه معنایی داشتهاست؟ تا چهلسال تمام وانمود میکردم که زن بودن تفاوتی ایجاد نمیکند. روشنفکر بودم و روشنفکر یعنی روشنفکر. من با روشنفکر شدن، هویت بزرگسالی خود را بر الگوی تعارض و مخالفتی عمدی قرار داده بودم. من به عنوان روشنفکر میتوانستم احساس حاد زنانه طرد شدگیام را با پناه بردن به سنت فردگرایی افراطی، نه به عنوان یک زن که به عنوان یک فرد، مانع شوم. همانگونه که قبلا تن نداده بودم که به من برچسب «کودک» بزنند، حالا نیز خود را «زن» نمیدانستم. من، من بودم.{{سخ}} وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشتهاست، به یکباره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا، دنیایی مردانه بود. کودکی من با اسطورههایی گذشته بود که مردان ساخته بودند و واکنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود که اگر پسر میبودم میداشتم. این [[انقلاب]] شخصی من در یک جمله خلاصه میشود: من که میخواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم. [[جنس دوم]] خلق شد، من چهل ساله بودم.»
** ''[[سیمون دوبوار]]، [[جنس دوم]]''
* «فاتح شدم// خودرا به ثبت رساندم// … // من میتوانم از فردا// در پستوی مغازه خاچیک// بعد از فروکشیدن چندین نفس، زچند گرم جنس دست اول خالص// و صرف چند بادیه پپسیکولای ناخالص// و پخش چند یاحق و یاهو و وقوق و هوهو// رسمأ به مجمع فضلای فکور و فضلههای فاضل روشنفکر// و پیروان مکتب داخداختاراخ بپیوندم...
** ''[[فروغ فرخزاد]]، تولدی دیگر، ای مرز پرگهر''
* «و اما درباره کلمه روشنفکر و داستان روشنفکری؛ اگر من بتوانم یک داستان روشنفکری بنویسم همهجا هوار خواهم کشید و هرگز فراموش نمیکنم که همین فضای روشنفکری بوده که ما را از منقرضشدن نجات داده. خیال میکنم وقتش رسیده که دیدگاههای آقایان [[جلال آل احمد]] و [[علی شریعتی|شریعتی]] را که خاص زمانه خودشان بود، به دست [[تاریخ]] بسپاریم.»
|