مختارنامه (مجموعه تلویزیونی): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲:
== دیالوگها ==
=== قسمت اول
::'''• مختار''': الحمدلله . ساقه ساقه گندمزارت به دخترکان دم بخت
::
::
::'''• ذربی''': خدایا به شکرانه نعمتت و به حرمت دانه ای که پاشیدیم، مشتی برای
::
::
::'''• مختار''': من غربت و تنهایی پدرش علی را
::
::
::'''• سعید ابن مسعود''' : تلاش برای معاش نوعی مجاهدت هست اما نه در زمانی که عده ای تیشه برداشته و
::
::
::'''•کیان''': بی غیرت! خجالت
▲=== قسمت دوم «خروس جنگی» ===
::
▲::'''•کیان''': بی غیرت! خجالت نمیکشی با این لاطائلات وحشت به جان مردم میاندازی. بی خانمانی مردم شهر و دیارت را به چند سکه فروختهای خائن؟
::
::'''• مختار''': من گمان
::
::
::'''• مختار''': عجیب است که
::
::
::'''• بهرام رنگرز''': های ملخ خور! تو دلت به حال مدائن و مدائنی نسوخته. همه
::
::
::'''• بهرام رنگرز''': در عدالت پسر علی همین بس که ایرانی و عرب را به یک چشم
::
::
::
::
::'''• حرمله''': راست و دروغ قالیچه پرنده را نمیدانم، اما میدانم که جهل جماعت راست است.
::
▲::'''• مختار''': من گمان میکردم معاویه برای این که دل و دین جنگجویان عراق را بخرد بر پشت اشتران کوزههای پر از طلا بار کند اما این کژدمهای ارباز ازهمان جنس لطایف الحیل ورق پارههایی هستند که در صفین به نام قرآن بر نیزه شدند
::
::'''• حرمله''': من نخورده مستم رفیق. در میدان شکار، صیاد کار کشته آبرویش را با قدهی مِی معاوضه نمیکند. میخواهی تیرم به خطا رود و شکار به ریشم بخندد؟
▲::'''• مختار''': عجیب است که خفاشها روز روشن به میدان آمدهاند. تا جایی که من میدانم خفاش از نور گریزان است و در تاریکی شب طعمه اش را صید میکند
▲::'''• بهرام رنگرز''':های ملخ خور! تو دلت به حال مدائن و مدائنی نسوخته. همه میدانند اعراب حزرمی مزدوران معاویه اند. شما میترسید که معاویه جیره و مواجبتان را قطع کند
▲::'''• بهرام رنگرز''': در عدالت پسر علی همین بس که ایرانی و عرب را به یک چشم میبیند. ما سر و جان میدهیم برای این مرامشان
::
::
::
::
=== قسمت چهلم "پرواز" ===
::'''• مختار''': امروز
▲=== قسمت چهلم «پرواز» ===
▲::'''• مختار''': امروز میخواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان میآید. تزویر سکهای دو روست که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش؛ و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدیّن. '''«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، آمِنُوا!»'''
::
::
::
::
== گفتاوردها ==
::'''کیان''': مرد جنگ را با مترسک یکی کردن بی انصافی است
----
::'''مختار''': سر و جان ارزانی دل تنگ یار
== منابع ==
*
{{ویکیپدیا}}
|