نادر ابراهیمی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۲:
* «خداوند خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه میدانست، بدون عشق، درد روح را ادراک نخواهد کرد، و بدون درد روح، بخشی از خداوند خدا را در خویشتن خویش نخواهدداشت.»
* «دائما میاندیشم، شبوروز، در تمامی لحظهها_در باب راهم، مکتبم، مردمم، وطنم، من متعلق به نفرت از اسارتم و نفرت از استبداد؛ اما به باورداشتن، عادت نمیکنم. میگویم:تو هرگز بهخاطر وطنی که به عادت دوستداشتنش مبتلا شدهیی، بهجان نخواهی جنگید.»
* «نمازی که از روی عادت خوانده شود، نماز نیست، تکرار یک عادت است؛ نوعی اعتیاد. حرفهیی شدن، پایان قصهی خواستناست.»
* «عادت، رد تفکر است و رد تفکر، آغاز بلاهت است و ابتدای ددیزیستن. انسان، هرچه دارد، محصول تمامی هستی خویش را به اندیشه سپردن است؛ و من، پیوسته میاندیشم که کدام راه، کدام مکتب، کدام اقدام، در فروریختن این بنا میتواند تأثیر بیشتری داشتهباشد.»
* «خستگی، حق نیست که ما را به انکار حق بکشاند.»
* «بسیاری از نخستینها، توهم است؛ نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین نگاه، نخستین کلمات عاشقانه...
یاد، عین واقعه نیست، تخیل آن است، یا وهم آن.
یاد، فریبمان میدهد. حتی عکسها راست نمیگویند.»
* «نگذاریم شعله بمیرد. فریب حرارت را نخوریم. اصل رقص شعلههاست نه گلهای سرخی زیر قبای خاکستر.»
* «نان، نیروی شگفت رسالت را مغلوب خواهدکرد.»
* «مشکل، زندگی را زندگی میکند.»
* « من هرگز نمیگویم در هیچ لحظهیی از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من میگویم: به امید بازگردیم_قبل از آنکه ناامیدی، نابودمان کند.»
* «هیچ چیز مثل خود استبداد، استبداد را رسوا نمیکند.»
* «خداوندا!
خوف از ظالم را در من بمیران
و توان آن عطایم کن که تخت سینهی ناکسان بگویم
بیترس از عواقب خوفانگیزش...»
== بدون منبع ==
|