حسین وحید خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Lenamir (بحث | مشارکت‌ها)
←‏گفتاوردها: افزودن گفتاورد های وحید خراسانی دارای منبع
خط ۶:
* «[[خدا]]ی متعال سرزمین مقدس کعبه را به عنوان خانه خدا برگزیده تا کسانی که او را می‌پرستند، همه به جایگاه واحدی رو بنمایند، و کعبه را قبله گاه عبادت قرار داده است پس سجده کردن وپرستش برای خدای متعال است و به سوی خانه اوست، و بین سجده کردن برای کسی و سجده کردن به سوی مکانی فرق است.»
** پرسش:''آیا کعبه بت محسوب می‌شود؟''<ref>http://wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=6196&Itemid=633&lang=fa</ref>
* «عامّه چهار مذهب دارند، چهار امام دارند، اعظم آنها و اوّل آنها مالک است. مالک، اعظم ائمه‌ی اهل سنّت می‌گويد: افضل از جعفر بن محمد نديدم، نه در زهدش، نه در ورعش، نه در فضلش، نه در عبادتش . اين كلمه امام اهل سنّت بود.»
** ''اعتراف مالک به افضلیت [[امام صادق]]''<ref>http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7</ref>
 
* «از آن روزی كه در خانه‌ی خدا به دنيا آمد، بيت الله مولِد او شد. بيت الله مشهد او شد. در تاريخ چنین مقامی پيدا نشده! در خانه‌ی خدا به دنيا آمدن، در خانه‌ی خدا شربت شهادت نوشيدن! عقل مبهوت است! آن صبحی كه به نماز آمد، آن شب مهمان دخترش بود. دختر برای پدری كه سلطنت بر ربع مسكون دارد، يعنی مشرق و مغرب تحت حكومت اوست، سفره‌ای كه تهيه كرده بود، نان جو بود و نمک و شير. سر سفره كه نشست، گفت: كِى ديده‌ای پدرت سر يک سفره دو خورشت بخورد؟ آمد نمک را بردارد كه با نان جو و شير افطار كند. فرمود: نمک را بگذار، شير را بردار. با نان جو و نمک افطار كرد. چرا؟ برای اينكه مبادا در سرزمين حجاز و يمامه يک نفر باشد كه سفره‌اش از سفره علی كم‌رنگ‌تر است. چنین كسی است كه وقتی شمشير به آن فرق خورد، جبرئيل بين زمين و آسمان گفت: تهدّمت والله اركان الهدی إنفصمت والله العروة الوثقی.»
** ''افطار علی در شب آخر عمر خود''<ref>http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7</ref>
 
* «دانشگاهي ها تأمل كنند، علمای مملكت دقت كنند و بفهمند، چه خبر است؟! چه غوغاست؟! كسي كه ايران امروز، يك ايالت او بوده، تا برسد به بقيه‌ی امپراطوري روم. شاهنشاهي ايران زير دو پايش بوده، يک مرتبه مردی يهودي جلو آمد و گفت: يا علي، اين زرهت كه در آنجاست مال من است. فرمود : اين زره من است از دستم افتاده. گفت: يا علي، اين زره مال من است. من دست برنمي‌دارم تا پيش قاضي حاضر شوي. درباره‌ی اينها فكر كنيد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) كسي است كه از جهت معنا، ۱۲۴هزار پيغمبر زير پرچم اويند. «آدم ومن دونه تحت لوائي». و آن لواء در دست علي بن ابي طالب (علیه السلام) است. از اين طرف هم حكومت دنيا در قبضه اقتدار اوست. با يهودي پيش قاضي آمد. قاضي ديد زره در دست يهودي است. حكم كرد كه زره مال يهودي است. حالا فكر كنيد قاضي عليه او حكم كرد؛ آن هم به نفع يهودي. اميرالمؤمنين (علیه السلام) زره را به يهودي تحويل داد. يک مرتبه يهودي روي قدمش افتاد. گفت: يا علي، زره مال خودت بود. من همه اين بساط را به راه انداختم كه ببينم اين دين همان ديني است كه موسى (علیه السلام) خبر داده. اين ادعا را به ناحق كردم تو در مقابل مثل مني حاضر شدي به محكمه آمدي. آن هم حكم قاضي را به حسب ظاهرِ اینکه زره در دست من است پذيرفتي. همه‌ی مقصد اين بود كه بدانم تو هماني كه موسي خبر داده كه جانشين خاتمي (صلی الله علیه وآله). أشهد ان لا اله الا الله! روي قدمش افتاد و مسلمان شد. حضرت زرهش را به او داد. هفتصد درهم هم به او داد. يهودي در غزوه‌ی صفين در ركاب اميرالمؤمنين (علیه السلام) شهيد شد. اين است علي بن ابي طالب! اين منشور حكومتش، اين هم عملش! دنيا كجا ديده بشري كه اقاليم هفت گانه بما تحت افلاكها همه را به او بدهند تا يک پوست جو از دهن يك مورچه بگيرد. هفت اقليم را ببازد و آن پوست جو را از دهن مورچه نگيرد. براي چنین كسي، بشريت بايد عزا بگيرد كه چه کسی بود؟ چه كرد؟ اين زندگي چه بود؟»
** ''رفتار علی با مرد یهودی'' <ref>http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7</ref>
 
* «در عهدی كه به مالک اشتر نوشت، فرمود: ای مالک! با مردم، اين چنين رفتار كن. خوب گوش كنيد، بفهميد، درک كنيد. اين را دنيا بايد گوش كند و بفهمد. فرمود: ای مالک همه كسانی كه رعيّت تو هستند، از دو طائفه بيرون نيستند؛ يا برادر تو‌اند در دين، يا شبيه تو‌اند در خَلق. حالا ببين با كفّار عملش چيست؟رفتارش با كافر چيست تا برسد به مسلمان! فرمود: مالک! در قلبت رحمت، محبّت و لطف نسبت به همه داشته باش، حتی كفّار! اين است حكومت اسلام! اين است حكومت علوی! پنج مطلب فرمود که عقل مبهوت است. فرمود: رحمت. دوم: محبت. سوم: لطف. چهارم: عفو. پنجم: صفح. نسبت به همه، چه مسلمان، چه كافر، چه يهودی، چه نصرانی. مبادا در قلمرو مملكت تو نسبت به يک كافری كمترين تعدّی شود. دنيا بايد برای گوينده‌ی اين كلام عزا بگيرد. اسرار اين بيان را بزرگانی مثل شيخ انصاری، بايد بفهمند. خوب دقت كنيد! يعنی در مملكتی كه لوای اسلام و حكومت علوی بر سر پاست، بايد با تمام افراد آن مملكت، حتی كفّار با رحمت و محبت و لطف و عفو و گذشت برخورد کرد. ای مالک، رعيّت زلل دارد، علل دارد. ای مالک، رعيّت لغزش دارد چه عمد، چه خطا. اگر انجام دادند، تو با آنها جوری رفتار كن كه توقع داری خدا با تو رفتار كند. حالا برای چنین كسی تمام دنيا بايد عزا بگيرد يا نه؟»
** ''سفارش علی به رحمت و محبت به همه‌‌ی خلق''<ref>http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7</ref>
 
== منابع ==