نصرالله پورجوادی

نصرالله پورجوادی (۱۹۴۳) پژوهشگر پُراثر ایرانی، نویسنده، مترجم و متخصص در فلسفه اسلامی، مطالعات صوفی و ادب فارسی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «تا وقتی در سطح کشور موضوع کپی‌رایت و حق مالکیت اثر مورد توجه قانونگذار قرار نگیرد چرخه‌ای به وجود می‌آید که در این چرخه همه ضرر می‌کنند؛ از مؤلف تا ناشر تا مخاطب و درنهایت جامعه دانشگاهی.»[۱]
  • «آدم وقتی از کشورش دور می‌شود علاقه‌اش به آن بیشتر می‌شود.»
  • «در دوران کودکی باعث می‌شد که در جواب سؤالی یا انشاء در مدرسه که می‌پرسیدید می‌خواهید در آینده چه کاره شوید، گاهی می‌گفتم «منجّم» چرا که فکر می‌کردم راه حل نهایی برطرف کردن ناشناخته‌ها است و گاهی می‌گفتم روانشناسی، چون فکر می‌کردم روانشناسی مرا می‌برد به عمق هستی خودم، همان‌طور که آسمان‌ها و کهکشان‌ها مرا به عالم بی‌انتها می‌برد.»[۲]
  • «حُسنِ نظامِ آموزشی آمریکا این است که در تمام طول تحصیل شما می‌توانید در هر مقطعی تغییر رشته دهید و به رشته مورد علاقه خودتان بروید؛ بر عکس دانشگاه‌های ایران که با کنکور ورود به دانشگاه باید در همان رشته‌ای که هستی تحصیل کنی.»[۳]
  • «در عرفان اسلامی جنبه‌هایی وجود دارد که می‌توان آنها را به حقیقت، فلسفه نام نهاد. از نظر من فلسفه حقیقی نزد فلاسفه‌ای چون ابن سینا]] و حتی فارابی و خواجه نصیر نیست. البته اشاراتی در آثار اینها هم هست، ولی فلسفه یا بهتر است بگوییم حکمت اصیل که دست در دست عرفان دارد نزد عرفا و حکمایی است که بعضاً شیخ اشراق از آنان یاد کرده است، مثل بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی، ابوالعباس قصاب و سهل تستری[۴]
  • «مولانا بزرگترین عارف ما نیست و بزرگترین شاعر عرفانی ما هم نیست. من مثنوی مولانا را اثر درجه یک در عرفان اسلامی نمی‌دانم... نمی‌خواهم مقام مولانا را پایین بیاورم، می‌خواهم بگویم او عمیقترین و بزرگترین نیست. او خودش مدیون پیشینیان است. باشکوه‌ترین دوره در فلسفه و عرفان اسلامی در همان قرون سوم و چهارم است.»[۵]
  • «در عرفان اسلامی زمانی که عرفان وارد شعر می‌شود تنزل پیدا می‌کند. برخلاف آنچه برخی‌ها تصور می‌کنند، وقتی عرفان در شعر می‌آید ژرف‌تر نمی‌شود.»[۶]
  • «هیچ می‌دانید چرا فارسی زبانان این قدر به مناجات خواجه عبدالله عشق می‌ورزند؟ فقط به خاطر زیبایی‌های زبانی نیست. بیشتر به خاطر اندیشه‌های عرفانی ژرفی است که پشت آنها پنهان است و تازه انصاری‌ها انگشت کوچک دست بایزیدها و خرقانی‌هایند.»[۷]
  • «بزرگترین دستاورد تمدن اسلامی عرفان و حکمت است که در شعر و هنر و ادبیات هم تأثیر فوق‌العاده‌ای گذاشته و واقعاً اگر عرفان را از این تمدن بگیرند به نظر من چیز زیادی باقی نخواهد ماند.»[۸]

منابع

ویرایش